کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۹۳۹۹۶
تاریخ خبر:

دلایل جذابیت و ماندگاری سریال‌های مرضیه برومند

روزنامه هفت صبح، مرجان فاطمی | سی‌ سال پیش مرضیه برومند «آرایشگاه زیبا» را به عنوان اولین سریال تلویزیونی‌اش ساخت و با همان یک سریال حال و هوای جدیدی را به تلویزیون آورد. او پیش از «آرایشگاه زیبا»، به واسطه ساخت «مدرسه موش‌ها» و «خونه مادربزرگه» مورد توجه قرار گرفته بود اما در «آرایشگاه زیبا» تجربه‌ متفاوتی را رقم زد. تجربه‌ای موفق که در «قصه‌های تابه‌تا»، «تهران‌ یازده»، «هتل»، «کارآگاه شمسی و دستیارش مادام» و … ادامه پیدا کرد. برومند در سریال‌هایش دنبال اتفاق‌های عجیب و غریب نبود و همین توجهش به مسائل روزمره و جزئیات زندگی باعث شد نظر مخاطبان را جلب کند. حالا بعد از سی سال به دنبال کسب تجربه‌ جدیدی در شبکه نمایش خانگی است.

*** آرایشگاه زیبا / سال ۱۳۷۰
ماجراهای سریال «آرایشگاه زیبا» در یک آرایشگاه مردانه که یک‌جورهایی پاتوق اهالی محله بود پیش می‌رفت. آرایشگر، مردی بود که در آستانه‌‌ میانسالی به خاطر مخالفت‌های مادرش ازدواج نکرده بود و حالا مدام هر کدام از دوستانش، شخصی را برای ازدواج، به او معرفی می‌کنند.

‌ویژگی‌ شخصیت محوری: اسد خمارلو با بازی رضا بابک، پسری با‌ اعتمادبنفس پایین و وابسته به خانواده بود. مادرش در این سن‌وسال همچنان روی رفتار و زندگی‌اش تسلط داشت. حتی برای یادآوری ناهارش به او زنگ می‌زد و اجازه نمی‌داد خودش برای زندگی خودش دختری را انتخاب کند. اسد با وجود اینکه از این شرایط راضی نبود اما توانایی تغییر شرایط را نداشت. حتی وقتی مخالفت می‌کرد بازهم نمی‌توانست حرفش را پیش ببرد. او شخصیت قوی و خودساخته‌ای نداشت و آنقدر به مادرش وابسته بود که تنهایی از پس کوچکترین کارش برنمی‌آمد.

دلایل جذابیت سریال: «آرایشگاه زیبا» ابتدای دهه‌‌ ۷۰روی آنتن رفت. در شرایطی که سریال‌ها فرمول ثابتی داشتند و در لوکیشن‌هایی مشابه هم در یک خانه یا آپارتمان پیش می‌رفتند. جدای از جذابیت خواستگاری رفتن‌های متعدد یک پسر میانسال، از این جهت که در فضایی متفاوت روایت می‌شد و به زندگی روزمره‌‌ کاسبان یک محله می‌پرداخت هم اهمیت داشت. درواقع آرایشگاه پاتوقی بود که عصرها کاسب‌ها کنار هم جمع می‌شدند و در کنار ماجرای اصلی، زندگی و درگیری‌های آنها هم روایت می‌شد. آن‌زمان کسی فکرش را نمی‌کرد بتوان این مسائل روزمره را تا این حد جذاب روایت کرد.

آنچه در ذهنمان مانده: ‌بداخلاقی‌های پری امیرحمزه در نقش مادر اسد و ایرادهای الکی که از دخترها می‌گرفت تا مدت‌ها در خواستگاری‌ها مثال جالبی برای مادرشوهرهای ایرادگیر بود. یکی دیگر از نکات جالب سریال، شخصیت اصلان غمخوار با بازی محمود بصیری بود. همان دستفروشی که بیرون آرایشگاه بساط داشت و تکیه کلام «آدم باید منطق داشته باشه»‌ی او در زبان مردم کوچه و بازار رواج داشت. به طور کلی شخصیت‌های آقای ستون‌زاده و اصلان و ناصر و … به عنوان کاسب‌های ثابت این پاتوق، ویژگی‌های جذابی داشتند که بخش مهمی از جذابیت سریال روی دوش آنها بود.

*** قصه‌های تابه‌تا / سال ۱۳۷۳
«قصه‌های تابه‌تا» برای گروه سنی کودک و نوجوان تولید شده بود اما اکثر بزرگسال‌ها هم مخاطبش بودند. این مجموعه‌‌ سی‌قسمتی درباره‌‌ زن و مرد جوانی بود که با ورود موجودی خیالی به اسم زی‌زی‌گولو به خانه‌شان، زندگی‌شان با چالش‌های زیادی روبه‌رو می‌شد.

‌ویژگی‌ شخصیت محوری: زی‌زی‌گولو آسی‌پاسی دراکوتا تابه‌تا شخصیت عروسکی صورتی رنگ خیالی بود که با گوش‌های تابه‌تا از توی داستان‌های مادرخانمی بیرون آمده بود. اسم سختی داشت و اوایل پخش سریال هیچ‌کس متوجه آن نمی‌شد. این موجود خیالی قابلیت این را داشت که خواسته‌های اطرافیانش را برآورده کند و از هرجایی دلش می‌خواهد سردربیاورد. او به شدت به اخلاق پایبند بود و اگر متوجه می‌شد کسی قصد آزار رساندن به دیگران را دارد اذیتش می‌کرد و مقابلش می‌ایستاد. از رفتار آدم‌ها و آسیبی که به خودشان و دیگران می‌رسانند تعجب می‌کرد، و حتی به حالشان افسوس می‌خورد.

دلایل جذابیت سریال:برومند پیش از «قصه‌های تابه‌تا» دو مجموعه‌‌ «مدرسه موش‌ها» و «خونه مادربزرگه» را برای کودکان ساخته بود و به دنیای کودکان احاطه داشت اما زی‌زی‌گولو با آنهای دیگر فرق می‌کرد. یک مجموعه‌‌ عروسکی نبود و اتفاقا جز خود زی‌زی‌گولو سایر شخصیت‌هایش بازیگرهای واقعی بودند. تضاد میان زندگی و افکار این عروسک خیالی با زندگی آدم‌های واقعی، مهمترین عنصر جذابیتش بود. برومند بدون کوچکترین آموزش مستقیم، مسائل اخلاقی و انسانی را به ساده‌ترین شکل برای مخاطبانش چه کودک و چه بزرگسال مطرح می‌کرد که کاملا در ذهنشان باقی می‌ماند.

آنچه در ذهنمان مانده: بعضی از قسمت‌های زی‌زی‌گولو آنقدر جذاب بود و حرفهای مهمی برای گفتن داشت که هنوز هم در ذهنمان مانده است. مثلا در یکی از قسمت‌ها این مسئله مطرح شد که اگر زباله‌ای را که در خیابان رها می‌کنیم به همان شکل به خانه‌مان برگردد چه کار می‌کنیم؟ هنوز تصویر خانه‌‌ آقای جمالی و پوست موزها و تفاله‌های چای که روی مبل‌ها و میزها ریخته شده بود فراموشمان نشده. یا در قسمتی به این مسئله پرداخته شده بود که چه می‌شد اگر هیچ‌وقت سیر نمی‌شدیم و نتیجه گرفته بود که لذت‌ها در طولانی مدت عذاب‌آورمی‌شوند.

دانلود PDF

کدخبر: ۳۹۳۹۹۶
تاریخ خبر:
ارسال نظر