کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۱۲۹۵۶
تاریخ خبر:

در جستجوی دنیایی که گذر زمان ‌‌نداشته باشد

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | زمانی در هرخانه و هرکتابخانه‌ای یک دایره‌المعارف بود که بهترین بخش‌هایش زندگی دانشمندان و هنرمندان بزرگ بود. تصاویر عموما با سیاه قلم طراحی شده بودند و در دوران ماقبل ویکی‌پدیا اطلاعات کوتاهی درباره زندگی بزرگ‌ترین چهره‌های بشریت ارائه می‌داد. و ما در عالم کودکی دلباخته این مردان و زنان بزرگ می‌شدیم‌.

مثلا درگیر رقابت داوینچی و میکل‌آنژ می‌شدیم و بسته به خلق و خویمان یکی را انتخاب می‌کردیم. یا رقابت نیوتن و لایبنیتس. یا مثلا ادیسون و تسلا. (انتخاب‌های من به ترتیب داوینچی و نیوتن و ادیسون بودند که البته به خاطر مثلا فیلم‌های سینمایی و مستند بود که درباره این بزرگان دیده بودیم.)

بعدها دیدم عجیب‌ترین بخش ماجرا وقتی است که این نوابغ ریاضی و فیزیک در بخشی از مکاشفات خود ناگهان تماس با رازهای هستی را احساس می‌کنند و یک پرش غریب در اندیشه و نگاهشان انجام می‌دهند و جاه‌طلبانه به سمت حل معادلات هستی خیز برمی‌دارند. داوینچی‌،‌ پاسکال‌،‌ نیوتن‌،‌ گائوس، ‌بولتزمن،‌ اینشتین،‌ شرودینگر،‌ هایزنبرگ، گودل،‌ تورینگ و… همه نوابغ علوم تجربی بودند که در برهه‌ای از اندیشیدن‌،‌ ناگهان پای از طناب علم تجربی گسستند و به خیالبافی و مکاشفه در جهان هستی مشغول شدند.

جایگاهی که به شکل معمول در اختیار بازی‌های کلامی فلاسفه بوده است‌. این لودویگ بولتزمن است. دانشمند بزرگ علم ترمودینامیک در قرن نوزدهم که زندگی رمانتیکی هم داشت. او نابغه‌ای به تمام معنا بود که در زمان خود به شکل کامل درک نشد و دست آخر در سن ۶۲ سالگی به هنگام مسافرت با خانواده‌اش خود را در شهر تریسته ایتالیا دار زد.

نمی‌خواهم اینجا برایتان از اهمیت جایگاه بولتزمن در فیزیک حرف بزنم. اما به تازگی کتابی منتشر شده به فارسی به نام نظم زمان. در این کتاب با استدلالی شگفت‌انگیز و برمبنای تئوری بولتزمن رو به رو هستیم که طبق آن مفهوم زمان ناشی از محدودیت نگاه ما به پدیده‌های پیرامون ماست.

این ‌که نمی‌توانیم بی‌نظمی‌های متعدد در جهان مادی اطرافمان را همچون آرایش‌های نظم یافته متنوع در نظر بگیریم و مدام در حال مقایسه هر بی‌نظمی با نظم قبلی هستیم و بدینگونه به دام مفهوم زمان افتاده‌ایم و گذر عمر‌! تئوری‌ای که می‌گوید اگر قدرت بینایی ما میکروسکوپی‌تر بود هر حالت بی‌نظمی برایمان شکلی ویژه و خاص داشت‌.

مثلا وقتی به یک لیوان آب نگاه می‌کنیم یک نظم مطلق می‌بینیم. مثل نگاه یک فضانورد از فضا به کره زمین. فضا نورد مطلقا درکی از جزئیات حیات در زمین ندارد. از مشکلات محیط زیست‌، ‌از عشق‌ها و نبردها و خیانت‌ها. از تمام آشوب‌های بزرگی که روی زمین در جریان است. نظم آب داخل لیوان هم ناشی از محدودیت نگاه ماست.

حالا اگر به این آب حرارت بدهیم آب به جوش می‌آید. در واقع یک بی‌نظمی گسترده در داخل لیوان شکل می‌گیرد که ما بروزش را در حباب‌ها و بی‌تابی آب می‌بینیم. یک تمایز شکل گرفته. بولتزمن اما می‌گوید اگر نگاه ما نافذترباشد و آرایش‌های به هم خورده مولکولی را ببینیم آن وقت متوجه می‌شویم که میلیون‌ها نظم جدید شکل گرفته! و وقتی مدام نظم را کشف کنیم اهمیت زمان از دست می‌رود!می‌دانم کمی توضیحش سخت است اما خواندنش بسیار جالب است‌. کتابش را بخوانید که یک فیزیکدان ایتالیایی به نام کارلو روولی آن را نوشته و مزدا موحد ترجمه کرده است.

کدخبر: ۳۱۲۹۵۶
تاریخ خبر:
ارسال نظر