در تحسین جانسون و بهدنبال سینوفارم و اسپوتنیک
روزنامه هفت صبح | یک: کار دنیا برعکس شده است. زمانی همین دو سه ماه پیش اسم واکسن چینی که میآمد و یا واکسن روسی همه چهرهها توی هم میرفت و میگفتند فقط فایزر حالا اگر نشد آسترازنکا. در موج واکسیناسیون کهنسالان ایرانی و باتوجه به عوارضی که آسترازنکا در برخی مواقع ایجاد کرده است حالا کهنسالان عزیز و فرزندانشان خانههای بهداشت را زیر و رو میکنند تا سینوفارم و یا اسپوتنیک گیر بیاورند و خب از قرار در تهران دیگر سینوفارم و اسپوتنیک تمام شده و چارهای نیست جز زدن آسترازنکا!
* دو: همین هفته پیش از گزارش استثنایی احمدی در مورد فینال جام حذفی انگلیس نوشتیم که چقدر درجه یک بود. گزارش فینال باشگاههای اروپا نشان داد که کمی زود ذوق زده شده بودیم. در صفحه ۹ در مورد برنامه گزارش ورزشی دوستان صفحه تلویزیون نوشتهاند اما به هرحال کار احمدی ضعفهای مشخصی داشت. او یادش میرفت که هیجان لازم را مطابق با صحنهها و حوادث منتقل کند.
مثل موقعیتی که استرلینگ در همان دقایق اولیه پیدا کرد و با دخالت جیمز و در دو قدمی دروازه از دست داد. یا اشارهاش به این که در صورت مساوی شدن این بازی به وقت اضافه میرود! هرچند اشارهاش به تیمو ورنر و سوتیهایش کمی از نقاط ضعف کار را پوشش میداد. احمدی باید ببیند در روز گزارش بازی لستر و چلسی در چه حالی بوده است. همان را ادامه دهد.
* سه: فیلمی آمده از تلاش بوریس جانسون و تیم محافظش برای رسیدن و سوار شدن به قطار که در حال حرکت است.به سرعت در حال دویدن هستند تا قطار را از دست ندهند. خب قوانین مدنی شهرنشینی در برخی شهرهای بزرگ اروپا فعلا دور از دسترس ما هستند اما بگذارید کمی حسرت بخوریم که چه جالب است که با توجیهاتی مثل احترام و یا وقت ارزشمند یک دولتمرد، قوانین شهری را به نفع آنها تغییر نمیدهند. قطارها و هواپیماهای پر از مسافر را معطل آنان نمیکنند و خیابانها را به زور برایشان نمیبندند. خیلی عوامانه است اما این مقایسه غیرقابل اجتناب است: یاد نمایندهای افتادم که برای عبور غیرقانونی از خط ویژه از گلاویز شدن با یک پلیس وظیفه بسیار جوان هم ابایی نداشت.
مردمی بودن و بدون تشریفات بودن اتفاق خوبی است. میدانم که مردمی بودن در دولت احمدینژاد به یک نمایش سیاسی بدل شد و در واکنش به آن دولتمردانی آمدند که میگفتند خدمت و مدیریت ربطی به این نوع حضورهای بعضا متظاهرانه مردمی ندارد و باید مدیر بود و ژنرال. همه این چیزها را میدانم اما فکر کنم مردمی بودن مثل ادب میماند. حتی متظاهرانه بودنش هم از نبودنش بهتر است. یک بار دیگر دولتمردان و مجلسیها و قضات و همه دستاندرکارها بیایند و حداقل تظاهر کنند که مردمی هستند. اتفاق خوبی خواهد بود.
* چهار: یادداشت صفحه ۴ دیروز چند اشتباه سهوی زشت دارد که از شما عذرخواهی میکنم. در ستون آخر از سونامی مسکن سالهای ۸۷ تا ۹۰ نوشته بودم که به اشتباه ۶۷ تا ۹۰ درج شده است. ببخشید.