کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۷۲۸۰۲
تاریخ خبر:

یادداشت آرش خوشخو درباره سینمای قبل انقلاب

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | سینمای ایران و فیلم‌های ایرانی از دهه ۴۰ به بعد، سینمایی ویژه تفریحات آقایان بود (مثل کافه‌ها و کاباره‌ها)، برای همین خشونت و جنسیت در آن خانه کرده بود. حتی تم رویاپردازی و جوانمردی که در ابتدای ظهور فیلمفارسی در این سینما پررنگ بود، در اوایل دهه پنجاه به شکل تقریبا کامل از سینمای ایران رخت بربسته بود.

سینمای ما پر از شمایل‌های مبالغه‌آمیز از قدرت و اتوریته مردانه بود و آکنده از زنانی که چشم‌به‌راه محبت و توجه مردان بودند و بی‌دریغ این توجه را روی پرده مطالبه می‌کردند؛ بی‌دریغ و بی‌پروا. فردین و ملک‌مطیعی و منوچهر وثوق و رضا بیک‌ایمانوردی و ایرج قادری و بعدها بهروز وثوقی. از آن‌سو هم ایرن و فروزان و شورانگیز طباطبایی و مرجان و پوری بنایی و نوری کسرایی و سپیده و فرشته جنابی.

این سینما جای چندانی برای تماشاگر زن و کودک یا تفریح خانوادگی نداشت. طبقه تحصیلکرده هم رغبتی به تماشای تولیدات این سینما نداشت و مشتری فیلم‌های باکیفیت‌تر خارجی بودند. دو موج این سینما را تغییر داد؛ یکی موج نوی سینمای متفاوت ایرانی که با قیصر و گاو شروع شد و با رگبار و آرامش در حضور دیگران ادامه یافت و خوراک بصری برای بخش تحصیلکرده‌های ناراضی را فراهم ساخت و دیگری رسوخ تدریجی تم جوانان به آخر خط رسیده و نازک‌اندیش که فضای مردانه فیلمفارسی را به نحوی خراش داد؛ مثل کارهای دلجو و اسداللهی و حضور بازیگرانی مثل فائقه آتشین و فروهر و نوش‌آفرین، شهره صولتی و تاییدی و شهره آغداشلو و مری آپیک و همین‌طور سعید کنگرانی و پرویز فنی‌زاده و خود فرزان دلجو.

سینمای موج نو حامیان قدرتمندی در بدنه حاکمیت یافت که در آرزوی رشد هنر روشنفکرانه مدل فرانسوی در ایران بودند؛ حامیانی از دفتر فرح، از خانه فرهنگ ایران در پاریس و از تلویزیون رضا قطبی. درواقع، هم گروه منتسب به فرح و هم گروه منتسب به اشرف (که مهدی بوشهری را در خانه فرهنگ ایران در پاریس و در صدر سازمان گسترش سینمایی داشتند) درصدد محکم کردن جاپای خود در میان طبقه نوین هنرمندان سینما بودند و طبیعتا هرکدام با هدف خاص خود.

به‌هرحال این حمایت موجب تولید مجموعه‌ای درخشان از سینمای متفاوت ایرانی شد و به تاسیس سازمان گسترش صنایع سینمای ایران منجر شد. در میانه این حمایت مالی از سینمای روشنفکرانه، دو نفر نشان دادند که ذهن اقتصادی قوی‌تری دارند و در جذب منابع مالی برای پشتیبانی از فیلم‌های روشنفکرانه تبحر ویژه‌ای دارند؛ پرویز صیاد و بهمن فرمان‌آرا و هردو به چهره‌هایی سرنوشت‌ساز در این سینما بدل شدند، به‌خصوص فرمان‌آرا که به مدیر تولید و درواقع همه‌کاره سازمان دولتی گسترش صنایع سینمای ایران بدل شد.

از طرفی اعتمادبه‌نفس این حوزه از سینما آن‌قدر بالا رفت که در سال ۵۲ علنا علیه سندیکای تهیه‌کنندگان سینمای ایران شورش کردند و کانون سینماگران پیشرو را بنا کردند؛ با هدف خلاصی از دغدغه‌های تجاری و همین‌طور به منظور گرفتن وام از بانک‌های دولتی و ساخت فیلم با حمایت سازمان گسترش و کانون پرورش فکری و تلویزیون و وزارت فرهنگ و هنر.

بدبینانه می‌شود گفت این سینماگران در لفافه یک شورش فرهنگی علیه فیلمفارسی به دنبال در دست گرفتن منابع مالی رانتی دوره جدید و کنار زدن تهیه‌کنندگان سنتی بودند. به قول مهدی میثاقیه، کسی لیدر این گروه از سینماگران پیشرو و قیام علیه فیلمفارسی بود که خودش فارسی‌ترین کمدی‌های ممکن را به شکل زنجیره‌ای می‌ساخته که کنایه‌ای به حضور پرویز صیاد و مجموعه فیلم‌های صمد بود.

به‌این‌ترتیب در سال‌های ۵۴ تا ۵۶ سینمای ایران در ورشکستگی تدریجی بخش خصوصی و از دست دادن تماشاگرانش در رقابت با کمدی‌های ایتالیایی، شماری از فیلم‌های روشنفکرانه و متفاوت را با منابع اقتصادی وابسته به حاکمیت تولید کرد؛ مثل گزارش، طبیعت بیجان، سازش، شطرنج باد، دایره مینا، سایه‌های بلند باد، ملکوت، کلاغ، چشمه، سفر سنگ، شازده احتجاب، سوته‌دلان و بن‌بست. که در بسیاری از آنها فرمان‌آرا و پرویز صیاد و سازمان گسترش یا دیگر بخش‌های وابسته به حاکمیت به نحوی مداخله داشته‌اند.

زوج فرمان‌آرا و صیاد در سال ۵۶ نشان دادند که در میانه ساخت فیلم‌های روشنفکرانه، چه شم تجاری قدرتمندی هم دارند. در این سال فرمان‌آرا با تکیه بر هنر خود در جذب منابع مالی دولتی و نفوذش در میان بدنه بازیگران سینمای ایران، فیلم در امتداد شب را با کارگردانی پرویز صیاد و بازی سعید کنگرانی و گوگوش در بخش مثلا خصوصی تهیه کرد و یکی از پرتماشاگرترین آثار تاریخ سینمای ایران را عرضه کرد.

درواقع تم جوانان نازک‌اندیش حساس که توسط فرزان دلجو وارد سینمای ایران شده بود، توسط تیم فرمان‌آرا و صیاد به یک ماشین پارو کردن پول بدل شد. (این تم جوانان حساس هم در فیلم‌های دیگری توسط زوج فروهر و وفا و همین‌طور شهره صولتی و اقبالی در حال نشو و نمو بود.) حضور گوگوش و کنگرانی و تم سانتی‌مانتال فیلم، فروش فیلم را تضمین کرده بود.

فیلم در اکران اول در تهران دو میلیون نفر تماشاگر داشت، حالا می‌شد ردپای دختران تهرانی را هم در سالن‌های سینمای یک فیلم پرفروش ایرانی مشاهده کرد. داستان سرنوشت چهره‌های سینمای ایران در سال‌های پس از انقلاب را فردا تعریف می‌کنیم.

کدخبر: ۳۷۲۸۰۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر