درباره مهراد جم و حاشیههای اخیر اولین کنسرتش
روزنامه هفت صبح، بهنام مظاهری | مدت زیادی نیست که در مارکت حضور پیدا کرده و تنها با چند تک آهنگ در ماههای اخیر حسابی روی بورس بوده. تقریبا در هیچ رسانهای مطلبی از او نیست و بیوگرافی واضحی هم در اینترنت از او یافت نمیشود. همه او را با نام مهراد جم میشناسند.
اما نام واقعی او در شناسنامه محسن بنیسعید است. اهل جنوب است و متولد ۱۳۷۶٫ با قطعاتی مثل «شمال» یا «غمت نباشه» به شهرت رسید ولی با آهنگ «شیک و پیک» شهرتش به نهایت رسید. حالا مدتی است که صدایش در همه جای شهر شنیده میشود اما هنوز رسانهها او را چندان جدی نگرفتهاند.
ماجرای اصلی از آنجایی شروع شد که او در اولین کنسرتش رفتارهای عجیبی از خود نشان داد که تبدیل به سوژه شبکههای اجتماعی شد. او با فریادهایی عصبی از مردم میخواهد که او را همراهی کنند. رو به تماشاگران فریاد میزند «چرا صداتون نمیاد؟» بعد هم با راه رفتنهای اضافی روی استیج خودش آهنگش را فریاد میزند و عملا از حالت یک خواننده و پرفورمر خارج میشود. البته که رفتار او را نمیتوان بیاحترامی به مخاطبانش تلقی کرد. چرا که با دیدن ویدئو متوجه میشوید که تنها کمی پیازداغ ماجرا زیاد است.
درست است که خوانندگان در ایران ممکن است یک شبه معروف شوند و ظرف مدت کمیهم به استیج برسند. اما ماجرا اینجاست که کسی از قبلشان خبر ندارد. یک هنرمند برای رسیدن به هدفش سختیهای زیادی میکشد تا بتواند هنرش را نشان دهد. این در همه جای دنیا صدق میکند اما با مارکت نه چندان اصولی که در ایران داریم خواننده فشارهای عصبی زیادتری را تحمل میکند.
عملا آن چیزی که خودش تولید میکند تا به پخش برسد رنده میشود. تهیه کننده و سرمایه گذارانی که پشت آنها قرار میگیرند معمولا در کاراکتر آرتیستشان تغییرات زیادی به وجود میآورند تا او را وارد مارکت کنند. این تغییرات میتواند از نحوه خواندن باشد تا حتی مدل ریش و موی خواننده. خواننده هم که به صورت کلی یک انسان است و ممکن است در ناخودآگاهش تناقضهای زیادی را حس کند
و کمیاز خط خارج شود.
مهراد جم بسیار با استعداد است و کسانی هم که پشت او قرار گرفتند کاراکتر جالبی از او در آوردند. پسری که شخصیتی عصبی و عاشق پیشه دارد. لباسها و مو و ریشش شبیه قهرمانهای تنهای انیمههای ژاپنی است و جان میدهد برای اینکه پوسترش روی دیوار اتاق نوجوانها برود.
مشکل فقط در این است که این کاراکترها برای آدمهایی خلق میشود که عملا آن نیستند. برای نمونه مهراد جم سالها پیش در سریالی با نام «چای شیرین» که از یکی از شبکههای استانی پخش میشده بازی میکند. در آن سکانسی که از او در اینترنت وجود دارد پسر بچهای را میبینیم (اگرچه درآنجا هم نقش بازی میکند) که عملا شباهتی با آنچه در او روی استیج میبینیم ندارد.
تناقضهایی که میتواند همان سختیهای عصبی باشد که یک خواننده تحمل میکند تا آنجا که باعث شود به خاطر اثبات پایداری روی اهدافش و نشان دادن این که «ببینید من بالاخره روی استیج هستم» باعث شود یک خواننده روی استیج کنترل عصبیاش را از دست بدهد و اینطور فریاد بزند و سوژه رسانهای شود. در نمونه بسیار بدتر آن میتوان از تتلو مثال زد که روی استیج کنسرتش آن رفتارهای نابهنجار را از خود نشان میدهد.
تمام اینها را گفتیم که چه؟ واضح است در همه جای دنیا خوانندهها تا روی استیج برسند هفتخوان رستم را طی میکنند اما این سختیها تحت شرایطی انجام میشود که نهایتا همه از نتیجه کار راضی و خشنودند. یعنی اگر چکشکاری روی آنها انجام میشود به محصول هنری فرم و کیفیت میدهد. اما در ایران خوانندهها بیسلیقه چکشکاری میشوند.در تک تک آهنگهای مهراد جم نبوغش به چشم میخورد اما همه این نبوغ در محصولی عرضه میشود که از لحاظ هنری ارزش چندانی ندارد و برای بازار مصرفی محسوب میشود.
خوانندهای مثل مهراد جم اگرچه سرمایه و تیمی پشتش قرار گرفتند که آنها هم در شهرتش نقش زیادی دارند اما ترانهها، ملودیها و صدایش مشخص میکند که چقدر سلیقه مخاطب عام را میشناسد و میتواند پیشروتر از اینها باشد که فقط برای سلیقهها بخواند. او میتواند بعد از سالها در مارکت رسمیایران تبدیل به خوانندهای شود که مولف و تاثیرگذار است.