درباره فوتبال و جنایت و آلودگی و استاد عباسی
روزنامه هفت صبح | یک: شیوه حرف زدن و خاطره تعریف کردن مجتبی جباری در برنامه یازده باز هم یادمان آورد که فوتبال ایران در چه دورهای چه بازیگر بزرگی را به خاطر آسیب دیدگی از دست داده بود. من یک پرسپولیسی هستم اما نزدیکترین هافبک در تاریخ فوتبال ایران به برداشت من از هافبک ایدهآل مطمئنا مجتبی جباری بوده است.
شاید در کنار مرحوم سیروس قایقران و علی پروین در دوران اوجش. شیوه بازی او در خط هافبک و شیوه بازیسازیاش هرگز تکرار نشد. و چه عجیب که خودش هم حالا در کلامش این افسوس هست که در دوره پوست اندازی فوتبال ایران، مصدومیتها او را از سطح اول فوتبال ایران دور ساختند و بعید است بعدها در بازنویسی تاریخ فوتبال ایران نام او چندان پررنگ باشد. این هم کار سرنوشت است دیگر.
دو: دختر خانم جوانی برای کارآموزی به روزنامه ما آمده بودند و با اصرار خودشان به سرویس حوادث رفتند. اولین حضور او در دادسرای جنایی ناحیه ۲۷ در میدان شمشیری بود. خب حدس میزدیم که همین حضور درآنجا طرز تلقی او را از حرفه روزنامه نگاری تغییر خواهد داد. به خاطر خشونت و سبعیت پروندهها و مجرمانی که به این دادسرا ارجاع میشوند.
اما او دقیقا روزی رفت که همین متهم خانه شیطانی خیابان قزوین را به دادسرا آورده بودند. و اولین حضور این خانم خبرنگار همزمان شد با متهمی که علنا و با دستهای دستبندزده شده او را به سختی تهدید کرده بود! حاصل این تجربه یک گزارش خوب شد که همان چهارشنبه در صفحه اول روزنامه منتشر شد اما پس ازآن این کارآموز جوان با اصرار به همان حوزه مسائل اجتماعی برگشت و دور سرویس حوادث را بالکل خط کشید.
سه: آلودگی هوای تهران تقریبا هیچ انعکاسی در مطبوعات و رسانهها ندارد. انگاری همه درگیر مسائل مهمتری هستیم کسی و حوصله اشاره به این معضل تکراری را ندارد.
چهار: حسن عباسی همیشه میتواند شما را شگفتزده کند و حتی بیشتر انگشت به دهان. یادم است اولین بار او را در فروردین سال ۱۳۸۲ دیدم. وقتی همزمان با حمله نیروهای آمریکایی به عراق به عنوان مفسر نظامی در برنامههای زنده شبکه خبر حاضر میشد. حرفهای جالبی میزد هرچند پیشبینیهایش در مورد مقاومت نیروهای عراقی اشتباه ازآب درآمد و بعدها این ماجرا را منتسب به خیانت ژنرالهای نظامی کرد.
در سالهای بعد تفسیرهای مصرانه او بر سریالهای روز آمریکایی و انطباقشان با قصص تورات و اسرائیلیات برای من جالب بود. این همه دقت مطالعاتی به چه دلیل؟ خب ازآن پس هم بارها و بارها از حسن عباسی حیرت کردهام. و خب این سخنان آخرش هم تکمیل کننده این سیر حسرت و حیرت. او از قرار به تازگی گفته :خدایا تو غیر از این مردم ایران کیو داری؟ خدایا تو به جز مردم ایران چه کسی رو داری؟ ۳۰۰ میلیون آمریکایی عوضی رو داری؟ خدایا ۴۰۰ میلیون اروپایی عوضی رو داری؟ یکمیلیارد چینی خفاش خور رو داری؟ کیو داری که عبودیتت رو پذیرفته باشند؟اینا غیر از تو کسیو ندارند، تو هم غیر از اینا کسیو نداری.