کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۲۶۸۷۹
تاریخ خبر:

درباره رمان «دعا برای ربوده‌‌شدگان»

روزنامه هفت صبح، کارلا کریست / ترجمه مهدی نیک‌روش | لادیدی گارسیا مارتینز، کمی عصبی اما بامزه و باهوش است. او در دنیایی متولد می‌شود که در آن، دختر بودن خطرات زیادی دارد. زن‌ها در کوه‌های گوئرروی مکزیک باید خودشان گلیمشان را از آب بیرون بکشند چرا که مردان‌شان برای یافتن فرصت‌های شغلی بهتر، به جاهای دیگری رفته‌اند. در گوئررو، رؤسای باندهای مواد مخدر پادشاهی می‌کنند و مادرها، دختران‌شان را به شکل پسر درمی‌آورند یا سعی می‌کنند که آن‌ها را با کوتاه کردن موها و سیاه کردن دندان‌ها زشت کنند.

در واقع هر کاری می‌کنند که دخترها را از چنگال باندهای مواد مخدر حفظ کنند. جنیفر کلمنت، نویسنده مکزیکی-آمریکایی در رمانش «دعا برای ربوده‌شدگان» مخاطب را با خود به عمق این فجایع انسانی می‌برد. از دستاوردهای جهان مدرن، پس‌مانده‌های کثیف و خشنی به کشورهای آمریکای لاتین رسیده است؛ جایی که در آن مواد مخدر و فحشا بیداد می‌کند. نشان دادن واقعیت‌های جاری در چنین دنیایی حتی با پرداختی رئالیستی و به دور از هرگونه بزرگ‌نمایی نیز بسیار تلخ است.

از این رو جنیفر کلمنت از زبانی آمیخته به طنز برای روایت داستان خود استفاده کرده است. رمان حاضر برنده جایزه انسان‌دوستی «سارا کاری» در سال ۲۰۱۴ و جایزه «پن فاکنر» در سال ۲۰۱۵ شد. رمانی که با ترجمه میچکا سرمدی و به همت نشر «چشمه» به بازار کتاب عرضه شده است. کلمنت پیش از این اثر، رمان «داستانی واقعی برپایه دروغ» را نوشت که در فهرست اولیه جایزه «اُرنج» جای گرفت و با نوشتن رمان «دعا برای ربوده‌شدگان» موفق به دریافت دکترای افتخاری انجمن استعدادهای ملی شد.

کلمنت می‌گوید «همیشه باور داشته‌ام که ادبیات می‌تواند دنیا را تغییر بدهد» و این حقیقتی است اثبات‌شده. شاید ادبیات از آن قسم پدیده‌ها نیست که یک‌باره جهان را زیرورو کند اما در بلندمدت با ساختن بینش برای مخاطبان خود به تحول جهان می‌انجامد. راوی رمان یکی از دخترانی است که در چنین جامعه‌ای برای زنده ماندن مجبور به دست و پا زدن در لجن‌زار پیرامون خود هستند. راوی از زندگی خود می‌گوید اما در خلال آن رنج زندگی زنان طبقات فرودست جامعه مکزیک را نیز روایت می‌کند.

زنانی که در جامعه‌ای فقیر، با مناسباتی مردانه و البته فاسد ناچار به زندگی هستند و هر روز مورد ظلم و تعدی قرار می‌گیرند؛ مردمی که اگر از فساد دولت‌مردان دور باشند از تازیانه‌های ظلم تبهکاران و گردانندگان باندهای مواد مخدر رهایی ندارند. نویسنده در رمان «دعا برای ربوده‌شدگان» از نوعی برده‌داری جدید سخن می‌گوید. در این رمان در سایه‌ درگیری‌های باندهای مواد مخدر، جنازه‌ها در حاشیه‌ روستاها پیدای‌شان می‌شود تا به وسیله‌ مارها و عقرب‌ها به درون خاک برگردند. در گوئررو سرکرده‌های باندهای مواد مخدر پادشاهی می‌کنند. لیدی دی و دوستانش مثل حیوانات به سوراخ‌هایی که در حیاط کنده‌اند می‌خزند تا از دید جانیان محفوظ باشند. «دعا برای ربوده‌شدگان» تصویری زنده و تأثیرگذار از زنان روستاهای مکزیک ارائه می‌دهد و کاوشی است خیره‌کننده در پیامدهای جنگی نابرابر.

* چطور این رمان در ذهن شما شکل گرفت؟
اولین بار با تصویر حفره‌هایی در زمین پیدا شد. مادری ایده‌ حفر سوراخ‌هایی در زمین که دختران می‌توانند در آن مخفی شوند - همانطور که معمولاً خرگوش‌ها این کار را انجام می‌دهند - را برایم توضیح داد. دیگر نمی‌توانستم شب‌ها بخوابم. فکر اینکه دختر یازده ساله کوچکی باشی و باید خودت را از دست فروشنده‌های مواد مخدر در سوراخی در زمین مخفی کنی، وحشتناک بود. این تصویری بود که مرا به شدت درگیر کرد و دیگر رهایم نکرد.

* چه مدت برای این رمان تحقیق کردید؟
در واقع این تحقیق حدود ده تا یازده سال طول کشید. با این حال دوست ندارم آن را «تحقیق» بنامم. من به روش یک روزنامه‌نگار، جامعه‌شناس یا سیاستمدار تحقیق نمی‌کنم. از دید یک شاعر به آن نگاه می-کنم. در سوپرمارکت‌ها، رستوران‌ها، هتل‌ها یا کنار ساحل شهرهای آکاپولکو و چیلپانسینگو با زنان صحبت کرده‌ام به خصوص با مادران دختران ربوده‌شده. همچنین از زندان زنان مکزیکو سیتی دیدن کرده‌ام.

* این زنان از تجربیات خودشان برای شما گفته‌اند. از قاچاقچیان مواد مخدر نمی‌ترسیدند؟
برعکس، چون همه ما می‌خواهیم داستان خودمان را تعریف کنیم. همیشه از نحوه بی‌پرده صحبت کردنِ زنان شگفت‌زده می‌شدم. با این حال، هرگز با دختری که ربوده شده صحبت نکردم چون هیچکدام از آنها هرگز به خانه برنگشتند. «دعا برای ربوده‌شدگان» رمانی است که در آن توانستم این شخصیت‌ها را بسازم و سیر داستان را کنترل کنم، همان‌طور که به عنوان مثال شخصیت داستانی پائولا نشان داده شده است.

* رمان شما درباره‌ اقلیتی است که حالا در مرکز داستان قرار گرفته. چه عواملی باعث می‌شود تا یک نویسنده زنِ مکزیکی- آمریکایی چنین سوژه‌ای را دنبال کند؟
به نظر من برای جهان آسان‌تر است که بر حادثه‌ای گذرا تمرکز کند - مانند ۴۳ دانشجوی دانشگاه که چند سال پیش در مکزیک کشته شدند - تا مشکلی ثابت و مستمر. به طور کلی در مکزیک، دولت به حل مشکلات زنان علاقه‌ای ندارد. این موضوع امروزه در بسیاری از نقاط دیگر جهان هم جریان دارد؛ زنان واقعاً مهم نیستند. یقین دارم اگر اتومبیلی دزدیده شود، خشم بیشتری برانگیخته خواهد شد.

* شما در حوزه شعر و ادبیاتِ غیرداستانی هم فعالیت داشته‌اید و آثاری منتشر کرده‌اید. چرا این کتاب را در قالب رمان، و نه در قالبِ شعر یا مستند به چاپ رساندید؟
معتقدم قصه قدرتی دارد که روزنامه‌نگاری ندارد. داستان‌های خیالی در بعضی موارد، صدایِ افرادی هستند که ساکت، خاموش و یا وادار به سکوت شده‌اند. به همین دلیل می‌توانند در خواننده ایجاد همدردی کنند. ادبیات تغییرات عمیقی در جهان ایجاد کرده است. «الیور توییستِ» چارلز دیکنز قوانین کار کودکان را تغییر داد. آثار جین آستن و شارلوت برونته، قوانین مالکیت را برای زنان تغییر دادند. آثار نویسندگان فرانسوی، امیل زولا و ویکتور هوگو هم قوانین و نگرش‌ها را در مورد فقر و استثمار کارگران معدن تغییر دادند. این در حالی است که ما مقاله‌هایِ روزنامه‌هایی که در زمان رمان‌های مذکور نوشته شده بودند را به یاد نمی‌آوریم. در بسیاری از موارد، حوادث رمان‌ها به مراتب بیشتر از تجربه‌های من یا رویدادهایی که در روزنامه‌ها خوانده‌ام، زندگی مرا تغییر داده‌اند.

* آیا در مکزیک واقعاً چنین تفاوت‌های جدی میان دختران و پسران وجود دارد؛ خصوصاً وقتی صحبت از کودکی و تربیت آنها می‌شود؟
رمان من در بخشی بسیار روستایی در ایالت مکزیک گوئررو اتفاق می‌افتد. مشکلات عمیق بسیاری در مکزیک وجود دارد، خصوصاً میان زنان و مردان. انواع مختلف خشونت وجود دارد: «دعا برای ربوده‌شدگان» نوعی خشونت علیه زنان را نشان می‌دهد که اغلب در گوئررو رخ می‌دهد. دختران، ربوده می‌شوند و مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند. بسیاری از آنها حتی به زبان اسپانیایی صحبت نمی‌کنند بلکه فقط می‌توانند به زبان‌های بومی حرف بزنند. مادران‌شان برای محافظت از آنها سعی می‌کنند «آنها را زشت کنند»، موهایشان را کوتاه و دندان‌هایشان را سیاه کنند و مانند پسرها تن‌شان لباس می‌پوشانند.

* خانم کلمنت، شما از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲ رئیس انجمن قلم مکزیک بودید. درباره وضعیت نویسندگان و روزنامه‌نگاران در مکزیک چه می‌توانید بگویید؟
۷۵ روزنامه‌نگار در دوازده سال گذشته در مکزیک کشته شده‌اند. اما در مکزیک هیچکس به جرم قتل یک روزنامه‌نگار به زندان نمی‌افتد. در حال حاضر ۲۰ روزنامه‌نگار مفقود شده‌اند. به لطف کارهایی که انجمن‌های قلم و سایر گروه‌ها انجام داده‌اند، در حال حاضر قتل یک روزنامه‌نگار جنایت فدرال محسوب می‌شود. بنابراین دولت می‌تواند با تمام توان قتل‌ها را پیگیری و مسائل را حل کند. با وجود این، تابه‌حال معمای هیچ جنایتی حل نشده است.

* در این رمان به نظر می‌رسد مکزیکی‌ها با وجود فساد، قاچاق مواد مخدر یا آدم‌ربایی، به کشورشان بسیار افتخار می‌کنند. می‌توانید این مسئله را تأیید کنید؟
بله، درست است. مکزیکی‌ها واقعاً مکزیک را دوست دارند. بزرگ‌ترین مشکلی که ایالات متحده با مهاجران قانونی و غیرقانونی مکزیکی دارد، در واقع این است که آنها نمی‌خواهند بمانند. تنها می‌خواهند درآمد کسب کنند و آرزوی بازگشت به مکزیک را دارند. آنها نمی‌خواهند بخشی از جامعه شوند و از این رو مثلاً دوره‌های زبان انگلیسی را نمی‌گذرانند یا در دانشگاه تحصیل نمی‌کنند. آنها ایالات متحده را کشور خودشان نمی‌بینند و این قضیه طبیعتاً ادغام را دشوار می‌کند.(برگرفته از دویچه وله )

کدخبر: ۳۲۶۸۷۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر