درباره حبیب لاجوردی؛ بنیانگذار پروژه تاریخ شفاهی
روزنامه هفت صبح | خیلیها مرد ۸۶ سالهای را که یکشنبهشب درگذشت با بزرگترین فعالیت زندگیاش میشناختند، یعنی مدیریت پروژهای بهنام تاریخ شفاهی ایران که در مرکز مطالعات خاورمیانه هاروارد تاسیس شد و طی چند سال توانست با چهرههای معروف زیادی درباره عملکرد و حوادث پیرامونشان مصاحبه کند. مصاحبههایی که اگرچه واکنشهای منفی زیادی هم برمیانگیخت و در مواردی به سیاسیکاری یا سوگیری متهم میشد اما مرجع تاریخنگارها و تحلیلگرهای سیاسی زیادی هم بود.
حبیب لاجوردی خودش هم دانشآموخته رشته اقتصاد در دانشگاه هاروارد بود و دو سال بعد از انقلاب اسلامی، پروژه تاریخ شفاهی ایران را کلید زد تا درباره اتفاقات منتهی به انقلاب و کمی بعد از آن با چهرههای تاثیرگذار آن زمان گفتوگو کند. البته گویا این پروژه در سال ۵۹ با پیشنهاد یکی از اساتید دانشگاه هاروارد شروع شد و در سال ۶۰ بهصورت اجرایی در مرکز مطالعات خاورمیانه این دانشگاه کلید خورد. در معرفی رسمی این طرح آمده بود: «هدف این کار جمعآوری و نگهداری خاطرات افرادی است که در رویدادهای سیاسی و تصمیمات مهم ایران نقش داشتند.» به این ترتیب یکی از پروژههای بزرگ پژوهشی در حوزه تاریخ سیاسی ایران شروع شد.
طرح لاجوردی کمی بعد از شروع با مشکلات مالی مواجه شد، چون طرحهای این چنینی در دانشگاه هاروارد باید بعد از مدتی حامی مالی پیدا میکردند و هزینههای این طرح هم نبود تا جایی که گفته میشود مجموع هزینههای این پروژه طی ۱۴ سال به ۷۵۰ هزار دلار آمریکا رسیده بوده، از طرفی جلب حمایت مالی برای پروژهای تا این اندازه سیاسی بدون اینکه شائبه سوگیریهای سیاسی به وجود بیاید، بسیار سخت به نظر میرسید، اتفاقی که در نهایت افتاد. حامیان مالی پروژه تاریخ شفاهی از این قرار بودند:
بنیاد فورد ۵۰۰۰۰ دلار
شرکتهای خصوصی و ایرانیان مقیم آمریکا و اروپا ۴۰۰۰۰۰ دلار
سازمان موقوفه ملی برای علوم انسانی ۳۰۰۰۰۰ دلار
دو مجموعه اول یعنی فورد و ایرانیان مقیم آمریکا و اروپا بهانه خوبی به دست منتقدان پروژه دادند که آن را متهم به سوگیری کنند اما به هر حال اهمیت تاریخی و سیاسی گفتوگوهایی را که در قالب پروژه تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد انجام شد نمیتوان نادیده گرفت. جالب اینکه طی این پروژه برای جلب اطمینان افرادی که مصاحبه میشدند قبل از شروع گفتوگوی اولیه، یک توافقنامه رسمی بین راوی و دانشگاه هاروارد به امضا میرسید.
راوی در این توافقنامه رسما اعلام میکرد که زمان دسترسی به متن مصاحبه برای پژوهشگران و عامه چه زمانی باشد و تا قبل از آن دانشگاه هاروارد حق انتشار یا بهرهبرداری از آن را ندارد. همین اطمینانبخشی به مصاحبهشوندهها و البته اعتبار علمی دانشگاه هاروارد باعث شد که چهرههای مشهور سیاسی زیادی به مصاحبه تن بدهند.
چهرههایی مانند داریوش همایون، روزنامهنگار و وزیر اسبق اطلاعات، محمود فروغی، مشاور ولیعهد سابق ایران (رضا پهلوی)، سپهبد محسن هاشمینژاد، فرمانده سابق گارد جاویدان تا رهبران جبهه ملی مانند کریم سنجابی و مهدی آذر؛ مسئولان سازمان مجاهدین مانند مسعود رجوی رهبر سازمان؛ از چریکهای فدایی خلق مانند علیرضا محفوظی، رهبران حزب توده مانند فریدون کشاورز و مصطفی لنکرانی مقامات ساواک ازجمله سرلشکر حسن علویکیا، معاون سابق ساواک و سرتیپ منوچهر هاشمی، مدیر استانی و رئیس بخش ضدجاسوسی و شبهنظامیان اسلامی مانند سعید رجایی خراسانی، نماینده جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد از افرادی بودند که در این پروژه شرکت کردند.
غیر از سعید رجایی برخی از افراد دیگری که در دوران پس از انقلاب هم مسئولیت داشتند مثل دریادار احمد مدنی و ابوالحسن بنیصدر (نخستین رئیسجمهور ایران) حاضر به مصاحبه و شرکت در پروژه تاریخ شفاهی شدند اما طبق شروط مصاحبهشوندهها و البته سیاستهای بخش خاورمیانه دانشگاه هاروارد تعداد زیادی از مصاحبهها هنوز منتشر نشدهاند و در مجموع ۱۶ گفتوگو در اختیار همه قرار گرفته است، ازجمله مصاحبه با شاپور بختیار آخرین نخست وزیر رژیم شاهنشاهی، محمد فروغی فرزند محمد علی فروغی آخرین نخستوزیر رضا شاه و اولین نخستوزیر محمدرضاشاه، مهدی حایری یزدی، استاد فلسفه و فرزند بنیانگذار حوزه علمیه قم، کریم سنجابی، اولین وزیر خارجه دولت موقت و سلطان حمید میرزا قاجار فرزند ولیعهد ایران در زمان قاجار.
خانواده بهنوش
حبیب لاجوردی با وجود پروژه بزرگی که اجرا کرد، برجستهترین عضو خاندان لاجوردی نیست. بیشتر اعضای این خاندان در فعالیتهای اقتصادی چهرههای شناختهشدهای بودند و بعضیها آنها را پایهگذار خصوصیسازی مدرن میدانند. آنها فعالیت اقتصادیشان را از سال ۱۲۷۰ شمسی با فعالیتهای حاج سیدمحمد لاجوردی و برادرش شروع کردند. خاندان لاجوردی از اواخر دوره ناصرالدین شاه تا آخر دوره پهلوی، در بیشتر عرصه اقتصادی اعم از صادرات و واردات و از سال ۱۳۳۰ به بعد در بخش صنعت و خدمات به ویژه صنایع غذایی، نساجی، شوینده، ساختمان، بانکداری و بیمه فعال بودند. اکبر لاجوردی درباره فعالیت خانواده لاجوردی میگوید: «ما برای پیشرفت کارمان ۱۱۰ سال حوصله به خرج دادیم و سخت کار کردیم و همانطور که پدرم به من گفته، این کار را با ۱۰ تومان سرمایه شروع کرده و سالی ۲۰درصد به سرمایه خود اضافه کرده است.»
جالب اینکه آنها شرکتهای خصوصی زیادی را پایهگذاری کردند و به همین دلیل هم صاحب عنوان بنیانگذار بخش خصوصی به آنها تعلق گرفته مثل اولین شرکت خصوصی کامپیوتری ایران بعد از شرکت ملی نفت. نسل اول و دوم و سوم این خانواده در فعالیتهای بازرگانی (واردات و صادرات) فعال بودند اما با شروع فعالیتهای نسل سوم شاهد گسترش فعالیتهای آنان در صنعت و تولید هستیم که در شهرهای مختلف ایران، از بهشهر تا یزد، اصفهان، خرمشهر و کرمانشاه و … گسترش پیدا کرد.
به علاوه، فعالیتهای این خاندان به حوزه آموزش و تربیت نیروی کار هم وارد شد. حبیب لاجوردی و محمدتقی برخوردار، برای تربیت نسل جدید مدیران و کارشناسان که با علوم روز دنیا آشنا باشند، موسسه مطالعات مدیریت هاروارد (دانشگاه امام صادق فعلی) را بنیانگذاری کردند. در نهایت، بعد از انقلاب اسلامی، در جریان مصادره اموال و داراییها، کارخانهها و شرکتهای خاندان لاجوردی مصادره شدند و ۱۱۰ سال فعالیت اقتصادی و آموزشی این خاندان درون ایران به پایان رسید.