تاختوتاز نرینگی پرخاشگر از ورزشگاهها تا اتوبانها
روزنامه هفت صبح، مینا بغدادی| این عکسی است که نعیم احمدی از آژانس عکس ایران از بازی پرسپولیس و فولاد گرفته است. وقتی که ۴۰هزار تماشاگر (لابد از نوع «نما»!) درباره اصل و نسب هاشمینسب زشتترین کلمات را عربده میزدند و این پدر را که میخواست در کنار کودکش یک بعدازظهر جمعه مفرح را با تماشای بازی تیم محبوبش سپری کند، اینگونه سراسیمه ساختهاند. گوش پسرکش را گرفته تا این نعرههای رکیک مشتی نرینه به هیجانآمده عربدهکش را نشنود.
ورزشگاهها را چنان در اختیار این نرینههای دوپا قرار دادهاند که حتی فکر حضور یک کودک معصوم هم باید از سر بیرون رود. کودکان در کنار پدران و مادران نشسته در ورزشگاههای فوتبال، تصویری متعلق به اروپاییهاست. سهم ما این دشنامها و این نعرهها و این سنگپرانیهاست. سهم ما تلاش پدر برای حفاظت از ذهن و روان کودک خردسالش است.
سهم او گرفتن چشمهای پسرش است تا حرکت احمقانه و آکروباتیک دستهای مدافع سابق تیمملی و کمکمربی فعلی فولاد را در کنار زمین نبیند که نمایشی از بیادبی آشکار است. اگر نگوییم بلاهت. روز قبل هم در بازی ملوان و استقلال هم سرمربی پرتغالی لابد فول از تستسترون، ابایی ندارد که جلوی دوربینهای تلویزیونی با لگد به یک برانکارد هلالاحمریها بکوبد تا نشان دهد که چه مرد خشمگین باابهتی است!
جمعه عصر هم میلاد فخرالدینی با مسئول تدارکات تیم حریف وسط زمین بزنبزن راه میاندازد و همه را از این حجم مردانگی سرگردان، حیرتزده بر جای خود قرار میدهد. خداراشکر که ساکت الهامی این هفته به خود استراحت داده بود وگرنه او یکتنه میتواند جای همه این موارد را پر کند. این فقط داستان ۲۴ساعت از فوتبال ایران بوده است.
اما این فضای مردانه خشن در سطح شهر نیز جاری است. در همین چند هفته پر بوده ذهنمان از تصاویر زورگیرهای قلدر متعفن که به زنان در کوچه پسکوچهها حمله کردهاند و با شرارت آنها را زیر ضربات خشن قرار دادهاند و گوشی و یا کیفشان را ربودهاند. و گاه چنان وقیح شدهاند که در ساعت میانهروز از حمله به یک راننده زن جوان ایستاده در ترافیک پررفتوآمدترین بزرگراه شهر هم ابایی ندارند.
چاقو بر گلویش میگذارند و اموالش را به سرقت میبرند. از سمت قانون هم مردان عبوسی آمدهاند که حاضرند تا ۵۰درصد جمعیت زنان کشور را بهعنوان مجرم و اگر خیلی لطف کنند بهعنوان متخلف جریمه کنند و آنها را با ونهای شیک و تمیز به کلانتری منتقل کنند. مسافرانی که بیشترشان همین دختران معمولی ما هستند. همانهایی که سردار سلیمانی میگفتند فرزندان ما هستند.
کاش این فضای مردانه، این تستسترون سرگردان، شرش را از شهرهای ما کم کند. کاش قانون، کاش مردان ما، کاش پلیس ما، کاش دبیر فلان ستاد ما، کاش فلان مسئول گزینش ما، قدر زنانگی، قدر لطافت را درک کنند و شر این حجم خشونت را از سر ما بزدایند. از سر مادران ما و خواهران ما کم کنند. از سر کودکان ما.