کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۴۰۳۲۵
تاریخ خبر:

درباره‌ علی انصاریان، گربه حیاط ما و فیلم‌های جشنواره

روزنامه هفت صبح | یک: ‌ امروز (برای شما که این مطلب را شنبه صبح می‌خوانید البته دیروز) در تحریریه هفت‌صبح، ‌یک فقره عمل جراحی بینی داشتیم که البته فرد عمل شده اعلام کرد که با بینی گچ‌گرفته به شکل دورکار فعالیت می‌کند‌، ‌یکی دیگر برایم نوشت که: «۲۴ ساعت است سرفه‌های خشک می‌کنم بیایم سرکار یا نه؟‌» چه جوابی باید می‌دادم به نظر شما؟‌ سردبیر باید به شکل شفاهی و از واتساپ وظیفه تست پی‌سی‌آر را هم برعهده بگیرد؟‌

طبیعتا گفتم بمان خانه و دورکاری کن. مسئول بخش سینمایی سریع آمد و مطالب را که قبلا آماده کرده بود، ‌مرتب کرد و رفت برای دیدن فیلم در برج میلاد و گفت که از راه دور با صفحه‌آرا در تماس است. مسئول بخش خودرو گرفتار امتحانات دکتراست و یک‌جوری با ماجرا طرف شده که نمی‌دانم بر فرض محال اگر خدای ناکرده قبول نشد، زندگی‌اش چگونه ادامه پیدا می‌کند.

یکی دیگر از گزارشگرهایمان پنجشنبه توسط یک سگ خانگی کوچک در پیاده‌رو یک خیابان مورد گازگرفتگی قرار گرفته و تمام آخر هفته‌اش را صرف پیدا کردن واکسن کزاز و هاری کرده است و متوجه شده که به‌خاطر رایگان بودن تزریق این دو واکسن،‌ در خیلی از مراکز درمانی وجود ندارند!

در این هاگیر واگیر وقتی وارد حیاط روزنامه شدم یکی از دوتا گربه حیاط شیون‌کنان دنبالم آمد که آن یکی گربه پس کجاست؟ ‌طبیعتا این مفهوم را از سروصدایش حدس زدم. گربه ما متاسفانه نمی‌تواند حرف بزند. پس مجبور شدم در معیت خانم (منظورم گربه است) دقایقی را در اطراف روزنامه پیش‌پیش‌کنان و میومیو‌کنان جست‌و‌جو کنیم تا آن یکی گربه بی‌وفایمان را پیدا کنیم اما نتیجه‌ای حاصل نشد.

دو: علی انصاریان مدافع محبوبم نبود. نوعی نمایش در بازی‌اش بود که او را بسیار شبیه هاشمی‌نسب و نیکبخت واحدی می‌ساخت. داستان آن تکل سنگدلانه‌اش روی زانوی آرش برهانی به فولکلور پرسپولیسی‌ها تبدیل شده است. یا مهارتش در پنالتی زدن و تعصبش که با میزان بخیه‌های سرش محاسبه می‌شد. اما فوتبالش به‌اندازه آن دو نفر خوب نبود.

نه امتیازات هاشمی‌نسب را داشت و نه تکنیک نیکبخت‌واحد‌ی را. اما در زندگی پس از فوتبالش از هر دوی آنها موفق‌تر و محبوب‌تر بود. باحال بود و با‌صفا و وقتش را صرف آرایشگاه‌ها و ماشین‌های لوکس و این‌جور چیزها نکرد. نگران دوربین و عکس و این چیزها نبود. مردم هم بلافاصله این باحال بودنش را درک کردند. شکل خندیدنش و استفاده تیزهوشانه‌اش از فرهنگ مخفی زیرزمینی او را محبوب کرد. و خب… خیلی زود رفت. خیلی زود. در سالگرد درگذشت او هستیم. خدا رحمتش کند.

سه: راستش اشتیاقی به رفتن به جشنواره ندارم. نمی‌دانم چرا. اما از بازتاب‌ها متوجه شده‌ام که کیفیت فیلم‌ها بد نبوده است، حداقل از آنچه انتظار می‌رفته بهتر بوده‌اند. نکته اینجاست که این فیلم‌ها آنطور که شنیده‌ام هیچ‌کدامشان ظرفیت تبدیل شدن به آثار پرفروش را ندارند. یعنی سال دیگر که فروش این فیلم‌ها و میزان استقبال از آنها مشخص شد باید دید که سیاست‌های سینمایی تغییر خواهند کرد یا نه.

کدخبر: ۴۴۰۳۲۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر