کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۳۹۸۵۵
تاریخ خبر:

داستان ‌عجیب گمشدگانی که خبری از آنها نیست

روزنامه هفت صبح | ماجرای گمشدگان داستان عجیبی دارد. یک‌روز، یک‌نفر از اعضای خانواده به یکباره به هر دلیلی می‌رود و دیگر پیدایش نمی‌کنید. آن‌هم در دوران موبایل و شبکه‌های اجتماعی! در بخش پلیس آگاهی برای افرادی که گمشده‌اند، پرونده‌ای با عنوان فقدانی تشکیل می‌شود. در میان پرونده‌ها بیشتر کسانی که گم‌شده‌اند کودکان هستند و بعد از آن افراد سالخورده که به‌یکباره به‌دلیل ازدست‌دادن حافظه راه خانه را گم کرده‌اند. در این میان افرادی هم هستند که در طبیعت به‌دلیل گم‌کردن مسیر، یا اتفاقی غیرقابل پیش‌بینی گم شده‌اند. افرادی که یکی از اعضای خانواده‌شان را گم کرده‌اند، همیشه منتظرند، تماسی، خبری یا کسی برایشان بگوید، چه بلایی سر عزیزشان آمده که به یکباره نیست شده است.

یکی از دلایلی که به سراغ پرونده افراد گمشده رفته‌ایم، ماجرای گم‌شدن سها رضانژاد است که حالا شش‌روز می‌شود از او خبری نیست. سها، دختر گردشگر ۲۷ساله از روز جمعه در ارتفاعات روستای جهان‌نما کردکوی، استان گلستان به‌گفته برخی صبح زود از چادرش خارج شده و دیگر بازنگشته است. هنوز تجسس‌ها برای یافتن او در دره‌ها و جنگل ادامه دارد و خانواده‌اش مثل تمام کسانی که گمشده دارند، عکسش را در فضای مجازی منتشر کرده‌اند و منتظرند. در پرونده زیر به پنج مورد از پرونده‌های جنجالی افراد گمشده می‌پردازیم.

*** گم شدن زهرای دوساله
یکی از پرونده‌های مربوط به گمشدگان که همچنان در جریان است، ماجرای گم‌شدن زهرا حسینی دوساله است. ۲۷شهریورماه سال ۱۳۹۸، زهرا درست جلوی در خانه‌شان، در محله قلعه‌نو ورامین، وقتی همراه ‏خواهر کوچکش می‌خواست وارد خانه شود، دور زد و مسیرش را تغییر داد. او داخل کوچه ‏شد، ۲۰ثانیه بیشتر در معرض دید نبود و دیگر هیچ‌کس او را ندید. حالا با رسیدن به شهریور امسال یک‌سال می‌شود که خانواده‌اش همچنان منتظرند خبری از او بگیرند.

عکس و مشخصاتش را هنوز در تمام شبکه‌های اجتماعی و اطراف محله پخش می‌کنند بلکه دخترشان پیدا شود. سردار علیرضا لطفی، در مورد آخرین جزئیات از پرونده مفقودی زهرا، دختربچه دوساله ورامینی اظهار کرد: با اینکه همچنان تحقیقات درمورد وضعیت این دختربچه ادامه دارد، اما متأسفانه اطلاعات جدیدی از آخرین وضعیت او پیدا نکرده‌ایم و هنوز تنها فرضیه قوی در این پرونده افتادن کودک در کانال آب است. پدر زهرا مبتلا به بیماری ام‌اس است و این‌روز‌ها به‌دلیل فشار عصبی ناشی از گم‌شدن زهرا، حال وخیمی پیدا کرده و چندروزی در بیمارستان بستری شد.

حسینی درباره گم‌شدن دخترش که پلیس قول داده بود سه‌روز بعد پیدایش کند، می‌گوید: مغازه‌ای که در کنار خانه ما قرار دارد، آژانس محل کار من و پدرم است که مجهز به دوربین مداربسته است. شب حادثه در آژانس نشسته بودم و زهرا و خواهرش در حال بازی جلوی در خانه بودند. قرار بود به توصیه پزشک، به پیاده‌روی بروم و بچه‌ها می‌خواستند همراه من بیایند. برای همین اجازه گرفته بودند تا زمان پیاده‌روی من در کوچه بمانند و بازی کنند. دختر شش‌ساله‌ام در یک لحظه برای این‌که با مادرش کاری داشت به داخل خانه رفته بود و وقتی برگشت، دید زهرا دیگر جلوی در خانه نیست.

دوربین مداربسته آژانس تصویر ضبط‌شده زهرا را درحالی نشان می‌دهد که درحال بازی‌کردن جلوی در خانه‌شان است و در یک‌لحظه به سمت راست یعنی به انتهای کوچه حرکت می‌کند. اما گویی کسی او را به سمت دیگری صدا می‌زند و ناگهان تغییر مسیر می‌دهد. زهرای خردسال به سمت دیگر کوچه رفته و دیگر برنمی‌گردد. این درحالی است که کل این فیلم تنها ۱۷ثانیه است و همچنان زهرا گم شده و به کنار خواهر و برادرش بازنگشته است.

*** ناپدید شدن نوعروس ۲۰ساله
نرگس محمدی، دختر ۲۰ساله تهرانی در تاریخ سوم تیرماه ساعت ۵:۳۰ بعدازظهر به‌طرز عجیبی ناپدید شد و در آخرین تماسی که با همسرش گرفته بود، به امیرحسن گفته بود که تا پنج‌دقیقه دیگر او را می‌بیند، اما از سوم تیرماه تاکنون هیچ ردی از این دختر جوان به‌دست نیامده. او برای آخرین‌بار در محدوده پل چوبی تهران بوده و از سوم تیرماه تاکنون به خانه بازنگشته است.

علی محمدی، دایی نرگس گفت: سوم تیرماه نرگس خانه را به قصد رفتن نزد شوهرش ترک می‌کند. او می‌خواست به محل کار شوهرش برود. پنج دقیقه مانده بود که به همسرش برسد اما ناگهان در تماسی که همسرش با نرگس می‌گیرد، متوجه می‌شود گوشی نرگس خاموش شده است. از ساعت پنج‌ونیم روز سه‌شنبه سوم تیرماه تلفن همراه این دختر جوان خاموش بوده و تاکنون از او خبری نشده است.

دایی نرگس محمدی درادامه افزود: تا ساعت ۱۰شب مدام با تلفن نرگس تماس می‌گرفتیم، اما خبری از او نبود تا اینکه موضوع را به پلیس گزارش دادیم. تا به امروز هم هیچ خبری از نرگس نشده است. تمام بیمارستان‌ها، پزشکی قانونی و اورژانس را گشته‌ایم، اما بی‌نتیجه بوده است. حتی در طول این چندروز تمام دوربین‌های بانک‌ها بازبینی شده است. اتوبوس بی‌آرتی، اسنپ و مغازه‌های اطراف را نیز رصد و پیگیری کرده‌ایم، اما اثری از نرگس نیست.

امیرحسن، همسر نرگس محمدی که جوانی ۲۵ساله است در میدان ابن‌سینا دروازه شمیران مغازه‌دار است و قرار بود نرگس پیش همسرش برود تا با یکدیگر برای خرید برخی لوازم مراسم عروسی‌شان اقدام کنند. چند وقتی بیشتر به برگزاری جشن عروسی‌شان نمانده بود، حتی خانه‌ای را نیز کرایه کرده بودند و در تدارک خرید جهیزیه بودند که این اتفاق رخ داد. نرگس که به‌گفته اطرافیانش با خانواده و همسرش هیچ مشکلی نداشت حدود ۲۲روز است که گم شده است.

*** پرونده عجیب حسین چهار ساله
رسیدگی به پرونده گم‌شدن کودک خلخالی از سیزدهم فروردین سال ۹۶ و با ناپدیدشدن پسری چهارساله به‌نام حسین اسدی آغاز شد. خانواده حسین برای سیزده‌بدر به حوالی رودخانه هروچای شهرستان خلخال رفته و چادری برپا کرده بودند. حسین نیز داخل چادر بود که ناگهان ناپدید شد. با گم‌شدن حسین موضوع به پلیس گزارش شد و مأموران برای یافتن کودک راهی محل شدند.

در تحقیقات میدانی فقط دمپایی‌های حسین داخل رودخانه پیدا شد و با این احتمال که کودک هنگام بازی داخل آب افتاده است، تلاش برای یافتن او ادامه یافت. نیرو‌های هلال احمر، غواصان و نیرو‌های بومی به کمک آمدند، اما ردی از پسرک به‌دست نیامد. باتوجه به اینکه رودخانه به طول ۱۵کیلومتر جست‌وجو شد و از سویی پایین دست رودخانه نیز تور‌های فلزی نصب شده بود و در اطراف نیز درختان تنومندی وجود داشت فرضیه افتادن پسرک در رودخانه منتفی بود. در ادامه بررسی‌های میدانی، کارآگاهان مطلع شدند که چندمتر آن طرف‌تر از چادری که خانواده حسین برپا کرده بودند، خانواده‌ای اتراق داشتند که نظرشان به حسین جلب شده بود.

حتی آن‌ها صحبت از ناپدید شدن و خرید و فروش بچه را هم به زبان آورده بودند؛ بنابراین دو عضو آن خانواده که یک داماد و پدرزنش بودند بازداشت شدند، اما آن‌ها نیز پس از تکمیل تحقیقات با قرار وثیقه آزاد شدند. تا این‌که بعد از سه‌سال در اردیبهشت‌ماه سال جاری، درحالی‌که سرنوشت حسین همچنان نامعلوم بود و خانواده پسر چهارساله از ناپدیدشدن پسرشان سردرگم بودند، در ملاقات با سیدابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضائیه درخواست کردند تا با ارجاع پرونده پسرشان به تهران، تیم جنایی پایتخت تحقیقات برای روشن شدن سرنوشت حسین را به عهده بگیرند.

*** شش‌ سال از گم‌شدن مائده می‌گذرد
مائده کبرایی، دختربچه هفت‌ساله‌ای است که مورخ چهار خردادماه ۹۳ از مقابل مدرسه ابتدایی شهید جعفری‌نیا، واقع در خیابان معلم، از مناطق پرجمعیت شهر بندرانزلی مفقود شد و تاکنون هیچ خبری از او وجود ندارد. در آن زمان ماجرای گم‌شدن مائده همراه با یک دختر دیگر در بندرانزلی مردم را به وحشت انداخته بود. بهزاد کبرایی بارها اعلام کرد هنوز از سرنوشت دخترمان خبری نداریم و معلوم نیست اگر او را ربوده‌اند، چه کسانی بودند.

مادر مائده درباره روز حادثه در آن زمان می‌گوید: چندروزی بود امتحانات دخترم تمام شده بود، در همان روزهای آخر ‌سال تحصیلی از مدرسه به ما خبر دادند، باید فرزندانمان را برای آشنایی با کتاب‌های ‌سال تحصیلی جدید چندروزی به مدرسه بفرستیم. کلاس‌هایشان از ساعت ۸صبح شروع می‌شد و تا ۱۰:۳۰ طول می‌کشید. هر روز خودم مائده را تا مدرسه می‌رساندم و بعد از تمام‌شدن کلاسش نیز دنبالش می‌رفتم و با مائده به خانه برمی‌گشتیم. روزی که دخترم ناپدید شد نیز خودم مائده را تا مدرسه رساندم. جلوی در مدرسه من را بغل کرد و بوسید. این آخرین دیدار ما بود و بعد از آن دیگر هیچ‌وقت دخترم را ندیدم.

آن روز قرار بود در شهر مراسمی برگزار شود به همین خاطر اولیای مدرسه تصمیم گرفتند دانش‌آموزان را نیم‌ساعت زودتر تعطیل کنند اما این تصمیمشان را به ما اطلاع ندادند. مثل روزهای دیگر ساعت ۱۰:۳۰ به مدرسه رفتم اما با صحنه عجیبی روبه‌رو شدم. در مدرسه بسته بود و تنها چند دانش‌آموز مقابل در مدرسه بسته ایستاده بودند. بین بچه‌ها چشم انداختم تا مائده را پیدا کنم اما خبری از دخترم نبود.

احتمال دادم مائده در مدرسه باشد اما وقتی سرایدار مدرسه در را باز کرد، گفت: به‌خاطر مراسم مدرسه نیم‌ساعت زودتر تعطیل شده و دانش‌آموزان به خانه‌هایشان رفتند. خیلی ناراحت شدم و به سرایدار مدرسه گفتم، چرا زودتر خبر ندادند تا به‌دنبال فرزندم بیایم. از دخترم خبری نبود با سرایدار مدرسه را جست‌و‌جو کردیم اما مائده نبود. در زمان ماجرای ناپدید شدن، مائده هفت‌ساله بود و تا به امروز دیگر خبری از او نیست و جست‌وجوهای خانواده‌اش نیز اثری نداشته است.

*** ماجرای پیدا شدن حامد آس
حامد آس و انتقال اجباری او به کشور افغانستان یکی از عجیب‌ترین پرونده‌های مفقودی ‌سال ۹۸ بود. این جوان کر و لال ایلامی که قصد رفتن به مشهد و زیارت حرم امام رضا(ع) را داشت، از سوی پلیس خرم‌آباد به‌عنوان تبعه غیرمجاز دستگیر و بعد از چندروز هم از مرزهای شرقی کشور به افغانستان منتقل شد. به گفته دادستان لرستان، چهره این جوان ایلامی به اتباع افغانستانی شباهت داشت و همین مسئله باعث آغاز ماجرا‌هایی تلخ برای حامد آس و انتقال او به افغانستان ‌شد.

خانواده حامد ٢٠روز از سرنوشت پسرشان بی‌خبر بودند. آنها بعد از مدتی متوجه شدند، حامد در شهر هرات است. انتشار این خبر در رسانه‌ها پای وزارت خارجه را به ماجرا باز کرد. کنسولگری ایران در هرات هم پیگیر ماجرا شد و درنهایت این جوان ایلامی با تلاش دیپلمات‌های ایرانی به کشور بازگشت. حامد از آن دسته گمشده‌های خوش‌اقبالی بود که از هزاران‌کیلومتر دورتر آن‌هم درحالی که توانایی تکلم نداشت، دوباره به آغوش خانواده بازگشت. پدر حامد از مسببان این حادثه عجیب شکایت کرد، بعد هم قرار شد با افرادی که به اشتباه این جوان ایرانی را از کشور اخراج کردند، برخورد شود.

کدخبر: ۳۳۹۸۵۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر