داستان یک کپی خشدار از خودمان در ترکیه
روزنامه هفت صبح، بهنام مظاهری | موسیقی ما کم کم در حال پیشروی به سمت ترکیه است. تقریبا از روزهای آغازین موسیقی پاپ بعد از انقلاب این اتهام همواره به موسیقی پاپ زده میشد که چرا آهنگهای پاپ داخلی تا این حد از موسیقی ترکی وام میگیرند. شکر خدا حالا فهمیدیم دلیلش این بود که چند سال بعد قرار است خوانندههایمان را به ترکیه صادر کنیم.
یعنی شما حسابش را بکنید الان تتلو، مهراد جم و مانی رهنما با دنیایی از تفاوت در یک کشور هستند. البته قبلا هم در یک کشور بودند ولی اگر این سه در ایران بودند طبیعی بود. اما این که الان هر سه در ترکیه کات پیست شدهاند باعث میشود که آدم فکر کند مجاز بودن و نبودن، مسئله این است؟ این را هم بگویم که این هفته روزبه نعمتالهی پا را از ترکیه هم فراتر گذاشت و تا یونان هم رفت و با یک خواننده زن یونانی آهنگ خواند.
خیلی هم قشنگ خواند. ماجرای نعمتالهی را در ذهنتان به گوشه دیگری منتقل کنید. داستان او فرق میکند. بیشتر چیزی شبیه فیلمهایی است که ایرانیها در خارج میسازند. چون در نهایت کار روزبه با معیارهای موسیقی رسمی تفاوتی نداشت و حتی خواننده زن هم در نقش همخوان ظاهر میشود.
اما از بحث شیرین روزبه که بگذریم به بحث شیرینتر مهراد جم میرسیم. به او از همان ابتدا مشکوک بودم. مشخص بود «دنیا» ندیده است.
دلش فقط یک جای «شیک و پیک» میخواست که به آن هم رسید. البته که تلنت بود و استعداد لازم برای حضور در مارکت پاپ حداقلی ایران را داشت. اما خیلی زود به شهرت رسید. خیلی زودتر از مثلا محسن یگانهها و بابک جهانبخشها و حتی همین اواخر مثلا هوروشبندیها. از همان ابتدای فعالیتش خوانندههای مشهور زیادی در کلیپهایی در استودیو و با حضور در کنار مهراد جم سعی در حمایت از او داشتند.
مشخص بود که تهیهکننده و حامیانش خواهان این بودند که خوانندهشان را زود به استیج و شهرت برسانند. ایراد کار هم اینجا بود که حامیان و تهیه کنندگانش فرصت نکردند او را درست بشناسند. حاشیههایش در اولین کنسرتش و آن داد و فریادها و طلبکاری همخوانی از تماشاچیان نشان میداد با خوانندهای خارج از خط طرفیم که هنوز زوایای خطرناک شهرت را نمیشناسد. خوانندههای خارج از خط فقط در ایران نیستند.
شما در هرجای دنیا که به شهرت برسید باید یک سری اصولی برای برخوردتان با مخاطب و مسائل و حاشیههای پیرامونتان بلد باشید. اگر نباشید، گرداب حاشیه و بعد هم مرگ شهرت! نتیجه مهراد جم هم این شد. چیزی شبیه طارمی در فوتبال. رها کردن و رفتن. در خودماندگی سرمایهگذاران و همه آن تیمی که پشتش بودند.
موج مهاجرت موزیسینها به ترکیه از چند سال پیش با رفتن بعضی تنظیمکنندهها یا اپراتورهایی که در استودیوها کار میکردند شروع شد. داستانش هم با مهاجرتهای اینچنینی که این روزها میشنویم تفاوت داشت. ترکیه نزدیک بود و کمپانیهای کوچک و بزرگ تولید موزیک هم در آنجا زیاد است و امنیت نسبی شغلی برای چنین موزیسینهایی داشت. ماجرای مهاجرت خوانندهها اما چیز دیگری است.
مهاجرت رهنما را از مهاجرت امثال تتلو و جم فاکتور بگیرید. رهنما مسلما میداند یک خواننده ایرانی در ترکیه بازار ندارد. او برای زندگی یا استراحت یا چیزی شبیه اینها رفته. اما واقعیت این است که اصولا خواننده فارسی زبان چطور میتواند مجال رشد در کشوری مثل ترکیه را داشته باشد؟ لسآنجلسیها با آن کلونی عظیمشان سالهاست از مارکت داخل ایران عقب افتادهاند و آهنگهایشان چندان بازاری ندارد. آن وقت چرا باید در ترکیه رشد کرد؟
قرار است در ترکیه یک کپی خش دار از خودمان را تولید کنیم؟ البته که حاشیهها زیاد است و خبرهای ضد و نقیض بسیاری هم به گوش میرسد که واقعا پرداختن به آنها دیگر در شان شما نیست و اتلاف جوهر و کاغذی است که با زحمت به دست میآید.این هفته فاجعه را در روند تولید قطعات جدید به معنای واقعی شاهد بودیم. در بیپ تونز و موسیقی ما از هفته پیش تا امروز چیزی حدود هفت تا هشت آهنگ جدید بیشتر نیامده.
یک وقت فکر نکنید در موزیک زیرزمینی خبری هست. در سایتهای غیر رسمی هم قطعات جدید کلا کم شدهاند و این فقط تاثیر کروناست. چون تجربه ثابت کرده حتی در زمان شرایط بد اقتصادی هم عدهای برای این که موزیک تولید کنند و تبلیغ هم بکنند همیشه پول دارند.