داستان واکسن سینوفارم و تویوتا سیاچآر
روزنامه هفت صبح | یک: صبح با زنگ موبایل مادرم از خواب پریدم. برای واکسن رفته بود حسینیه ارشاد و از قرار خیلی هیاهو و همهمه بوده و ازدحام. گفت بنویس که چه وضعیتی برای پیرمردها و پیرزنها درست کردهاند. خوابآلود گفتم مامان جان همین امروز نوشتیم. صفحه اول. پرسید: حتما نوشتید؟ گفتم آره نوشتیم. خیالت راحت باشه. گفت خب پس و تلفن را قطع کرد.
ساعت ده و نیم تماس گرفتم ببینم در چه مرحلهای است که گفت واکسن دُز دومش را همراه با خواهرش زده و در حال رفتن به سمت خانه است. اما اصرار داشت بر اینکه «ما شانس آوردیم توانستیم واکسن بزنیم. خیلیها از صبح زود توی صف هستند و هنوز به آنها واکسن نرسیده.»خب خدا را شکر مادر ما این مرحله دُز دوم سینوفارم را رد کرد. اینکه من چرا همراه مادرم در پروسه واکسن نبودم، ماجرای دیگری است که قابل توجیه است.
* دو: تعداد مبتلایان به کرونا رو به افزایش است اما تلفات یک روند کاهشی نامحسوسی را در پیش گرفته است.
* سه: تیم والیبال به کف تواناییهای خود سقوط کرده است. دو بازی پیاپی این تیم مقابل فرانسه و لهستان و باختهایی بسیار دردناک و تحقیرکننده. این تیم را به تهران برگردانید. این جوانها روحیهشان را بالکل باختهاند.
* چهار: پول آن دستفروش چهارراه دستواره بالاخره باکمک دوستان به دست ایشان رسید. خدا را شکر!
* پنج: دوستی دارم که در تگزاس زندگی میکند و مدام از شرایط و بهخصوص کمبود کار در آمریکا آنهم بعد از کرونا مینالد. حالا چشم به راه دوره جدید فعالیت اقتصادی پس از فروکش کردن کروناست. در میان ناله و شکایتش از وضعیت اقتصادی، حرف ماشینش شد و فهمیدم یک تویوتا سیاچآر ۲۰۲۰ زیر پایش است. گفتم لعنتی این ماشین در ایران اتومبیل لوکس محسوب میشود.
گفت که در تگزاس مردم ماشینهای گرانقیمت سوار میشوند و تویوتا سیاچآر ماشین بسیار ارزانی است، از طرفی پولم طوری نبود که ماشین دست دوم بتوانم بخرم. چون حداقل هفت یا هشت هزار دلار پول احتیاج داشت و من فقط دو هزار دلار داشتم. با دو هزار دلار پیشقسط این تویوتای صفر را خریدم و تا سالها باید ماهی ۳۷۹ دلار پرداخت کنم!