داستان متلاشی کردن خانه تیمی سازمان مجاهدین
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | در سال پرآشوب و عجیب ۱۳۶۰ جمهوری اسلامی درگیر دو جنگ شدید بود. جنگ با عراق در مرزها و جنگ با سازمان مجاهدین در تهران و شهرهای بزرگ. این جنگ مسلحانه از خرداد ۱۳۶۰ عملی شده بود.
انفجارهای بزرگ دفتر حزب جمهوری اسلامی و نخست وزیری، فراری دادن بنی صدر و سوءقصد به جان آیتالله خامنهای شمهای از تحرکات تروریستی سازمان مجاهدین بود و این به جز دهها و دهها عملیات دیگر در کوچه و بازار و علیه مردمانی بود که ظن همکاری با حاکمیت را داشتند.یا مثلا به شهادت رساندن آیت الله مدنی امام جمعه تبریز در شهریور ۱۳۶۰ که اولین مورد از چهار عملیات انتحاری علیه چهار امام جمعه در تبریز و یزد و شیراز و کرمانشاه بود. در پاییز همین سال و سپس در تیرماه و مهر سال ۶۱ سه امام جمعه دیگر به شیوه مشابه مورد حمله انتحاری قرار گرفتند.
به هرحال در پاییز و زمستان سال ۶۰ منهدم کردن شبکه این سازمان مهمترین هدف عملیاتی نیروهای امنیتی ایران محسوب میشد. در آن موقع مهمترین نهاد امنیتی و اطلاعاتی کشور سازمان اطلاعات سپاه بود. رئیس این سازمان بین سالهای ۵۸ تا ۱۳۶۰ محسن رضایی بود؛ دورانی که مهمترین ضربات تروریستی بر پیکر حاکمیت وارد شد.
رضایی از همین شهریور به فرماندهی کل سپاه پاسداران منصوب میشود. در سال ۱۳۶۰ فرماندهی اطلاعات سپاه به سیفاللهی محول میشود که از دانشجویان پیرو خط امام و فارغالتحصیل دانشگاه شریف بود. شاخه دوم حوزه امنیت در دفتر نخست وزیری شکل گرفته بود که نفر اصلیشان سعید حجاریان بود. این شاخه در سال ۱۳۶۳ به تاسیس وزارت اطلاعات ختم میشود.
بگذریم. در پاییز ۱۳۶۰ و در حالی که مسعود رجوی با بنی صدر به فرانسه گریخته بود، هدایت عملیات تروریستی مجاهدین توسط موسی خیابانی انجام میشد. نفر دوم سازمان، ۳۴ساله اهل جلفا در آذربایجان شرقی که فیزیک دانشگاه تهران خوانده بود و از نزدیکان حنیف نژاد محسوب میشد و از سال ۱۳۵۰ تا ۵۷ در زندان به سر میبرد.
جزو گروهی که حکم اعدامشان با تخفیف به حبس ابد تبدیل شده بود و بعد در ۳۰ دی ۵۷ از زندان آزاد شده بود. در حالی که در کثرت عملیات تروریستی به نظر میرسید مجاهدین دست بالا را در مقابل ماموران امنیتی ایران دارند، در نهایت رد او و گروهش در خانهای ویلایی در زعفرانیه زده شد. این گونه روایت شده که :
«خانه بزرگی که زن و شوهری صبح از آن خارج میشدند و به سر کار می رفتند و شب برمیگشتند.یکی از همسایهها به کمیته اطلاع میدهد که من به این ساختمان مشکوکم. یک زن و شوهر بیشتر در این خانه زندگی نمی کنند اما هر شب مقدار زیادی زباله بیرون می گذارند و این یعنی افراد بیشتری در این ساختمان حضور دارند!یکی از عواملی که باعث می شود نیروهای امنیتی به سمت این خانه جلب شوند بر اساس گزارش یک زن خانه دار بوده است.»
از قرار این عملیات توسط تیمی مستقر در دادستانی و با حضور نیروهایی از شهربانی ،کمیته، اطلاعات سپاه و گروههای ضربت خاص مخصوص به دادستانی انجام شده بود. در یک عملیات نظامی پیچیده به این خانه ویلایی حمله شد و بعد از چند ساعت زدوخورد در حالی که خیابانی و همسرش آذر رضایی قصد داشتند با اتومبیل از پارکینگ فرار کنند مورد اصابت گلولههای مستقیم قرار گرفتند و کشته شدند.
در این عملیات در مجموع ۲۰ نفر از اعضای سازمان (از جمله همسر رجوی) کشته و هشت نفر هم دستگیر شدند. این ضربهای سنگین بر شبکه سازمان مجاهدین بود. بعدها در اردیبهشت ۶۱ و در دو عملیات جداگانه دو هسته بزرگ دیگر از اعضای این سازمان متلاشی شدند و دهها خانه تیمی تصرف شد و گروه زیادی از کادرهای اصلی و لجستیکی این سازمان کشته یا دستگیر شدند که مهمترین چهره در میان آنها محمد ضابطی بود که یکی از بانیان شورش ۳۱ خرداد محسوب میشد.
چهارمین ضربه به شبکه مجاهدین در مرداد ۱۳۶۱ رخ داد و توان عملیاتی این سازمان را تا حد بسیار زیادی از بین برد. کم کم عملیات سازمان مجاهدین رو به افول رفت و بقایای نیروهای این گروه ترجیح دادند به اروپا و از سال ۱۳۶۳ به عراق بروند.داستان بعدی نظام با مجاهدین خلق به عملیات مرصاد برمیگردد که خودش داستان دیگری است.