کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۳۵۷۶۱
تاریخ خبر:

داستان لغو قرارداد دارسی و یک جشن بیهوده

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | یک: در سال‌های ابتدایی سلطنت رضاشاه فضای سیاسی کشور کمی باز بود. رضاشاه در رودربایستی این فضای باز مخالفان خود را به شکل مخفیانه ازبین می‌برد و زیربار مسئولیتش هم نمی‌رفت. مثل ترور میرزاده عشقی در سال ۱۳۰۳ و ترور ناکام آیت‌الله حسن مدرس در سال ۱۳۰۵٫ اما در مجموع فضای خوشبینانه‌ای بر کشور به‌خصوص در میان طبقه تحصیلکرده و روشنفکر حاکم بود.

به عنوان مثال اولین سینمای ایران در سال ۱۳۰۵ تأسیس شد و در سال ۱۳۰۹ آوانس اوگانیانس یک مهاجر ارمنی که سینما را در روسیه و توابع آسیایی‌اش آموخته بود اولین فیلم صامت ایرانی یعنی آبی و رابی را به مدت نوددقیقه و با هزینه ۵۶۰ تومان ساخت و آن را در سینما مایاک برای عموم به نمایش گذاشت. داستان دو تا دوست به نام‌های آبی (با بازی محمد ضرابی) و رابی (با بازی غلامعلی سهرابی فرد) و ماجراهای خنده دارشان.

روایت است که اوگانیانس ده برابر بودجه فیلم را سود کرد! یا در همین دهه اول قرن است که نهضت شعرنو نیما آغاز می‌شود و مجادلات ادبی نیما یوشیج با ملک‌الشعرای بهار و حمیدی شیرازی نقطه عطف شعر معاصر ایران را رقم می‌زند. نوعی نسیم مدرنیته در کشور احساس می‌شد که سرخوشی مرموز و فریبنده خودش را نیز به ارمغان آورده بود. هنوز استبداد سیاه رضاخانی شروع نشده بود. در واقع رضاخان به تدریج احساس کرد که می‌تواند هرکاری بخواهد بکند. هرکاری.

* دو: در سال ۱۳۱۱ ماجرای لغو قرارداد دارسی کلید خورد. یک نوع طغیان ناگهانی رضاشاه در مقابل انگلیسی‌ها. قرارداد دارسی در سال ۱۲۸۰ میان تاجر مشهور و ماجراجوی انگلیسی‌ها یعنی ویلیام دارسی ودولت مظفرالدین شاه به مدت شصت سال بسته شده بود و بر انحصار اکتشاف و استخراج و فروش نفت ایران تاکید داشت. در سال ۱۲۸۷ در گرماگرم مبارزات مسلحانه در سراسر ایران علیه دولت محمدعلی میرزا‌، ‌دارسی و گروهش در آستانه ورشکستگی و در اوج نومیدی در مسجد سلیمان به نفت می‌رسند. یعنی در سال ۱۹۰۸ میلادی.

در این معامله بعدها شرکت نفت ایران و انگلیس زاده شد که کاملا در تصاحب سهامداران انگلیسی بود. این قرارداد تا ۱۳۱۱ پابرجا بود. در این سال از سوی شرکت نفت ایران و انگلیس مبلغی بالغ بر سیصد هزارلیره استرلینگ به عنوان سهم ایران به خزانه کشور واریز می‌شود. در حالیکه سال قبل این مبلغ بیش از یک میلیون و دویست هزار لیره استرلینگ بوده. طرف انگلیسی رسما درحال زورگفتن بوده است! این موضوع خشم رضاشاه را که حالا اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرده بود برمی‌انگیزد و یک طرفه قرارداد را باطل اعلام می‌کند.

متعاقب آن جشن بزرگی در تهران برقرار می‌شود و کارناوال پیروزی و ملی شدن نفت به راه می‌افتد. طبیعتا انگلیسی‌ها به لحاظ حقوقی معترض می‌شوند کار به داوری در جامعه ملل می‌کشد و به پیشنهاد وزیر امورخارجه چکسلواکی دو طرف برای نوشتن دوباره قرارداد پای میز مذاکره می‌نشینند. از طرف ایران سیدحسن تقی‌زاده می‌رود و در نهایت در سال ۱۳۱۲ مجلس قرارداد جدید با شرکت نفت ایران و انگلیس را تصویب می‌کند. طبق این قرارداد منطقه واگذار شده به این شرکت انگلیسی به یک پنجم کاهش می‌یابد و درآمد دولت ایران نیز افزایش پیدا می‌کند اما در عوض انحصار این شرکت انگلیسی بر نفت ایران تا سال ۱۳۸۶ تمدید شد‌!

و خب خیلی از کسانی که جشن ملی شدن نفت را یکسال قبل برگزار کرده بودند اصلا از قرارداد جدید و جزئیاتش مطلع نشدند و این که نفت ایران دوباره در انحصار انگلیسی‌ها قرار گرفته بود. یک دهه بعد سیدحسن تقی زاده از امضای این قرارداد به عنوان نقطه تاریک زندگی‌اش یاد کرده بود.
توضیح :‌در مطلب قبل در اشاره به شورش‌های ابتدای قرن‌،‌ غائله اسماعیل سیمیتقو در اردبیل عنوان شده بود که اشتباه است و سیمیتقو در کردستان و آذربایجان غربی فعالیت داشت و بعد از یک دهه شورش در سال ۱۳۰۹ به دست ماموران دولتی کشته شد.

کدخبر: ۳۳۵۷۶۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر