کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۴۰۷۷۴
تاریخ خبر:

داستان شوک نفتی سال هزار و سیصد و پنجاه و سه

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | در تمام طول دهه چهل نفت ایران با قیمتی بین یک تا دو دلار به فروش می‌رفت. این ماجرا تا اکتبر ۱۹۷۳ یعنی پاییز ۱۳۵۲ ادامه داشت. در این سال اعراب عضو اوپک به بهانه تنبیه حامیان اسرائیل در جنگ شش روزه ۱۹۷۳، ‌تحریم فروش نفت را کلید زدند. در این تحریم آمریکا از خرید نفت اوپک منع شد و از جامعه اروپا تنها هلند بود که دچار این تحریم‌ها شد و انگلیس و فرانسه با شرط و شروطی توانستند از فرآورده‌های نفتی بهره‌مند بشوند.

در آمریکا در آن چند ماه بحران انرژی رخ داد که خودش داستان مفصلی است. داستانی که از اکتبر۱۹۷۳ تا اواخر ماه مارس ۱۹۷۴(فروردین ۱۳۵۳) طول کشید. یعنی حدود پنج ماه و در انتهای ماجرا بعد از راضی کردن اسرائیل به خارج شدن از صحرای سینا و توافق آمریکا با اوپک تحریم‌ها برداشته شد اما ‌ قیمت نفت چهار و حتی پنج برابر شده بود و این یعنی سرازیر شدن میلیون‌ها و میلیاردها دلار پول ناگهانی به خزانه کشورهای اصلی اوپک.

اتفاق عجیبی که هنوز کسی پشت پرده آن را دقیقا نمی‌‌داند. این که چگونه محمدرضا پهلوی لیدر جریان افزایش قیمت نفت شد. آن هم برخلاف میل آمریکا. یک فرضیه وجود دارد که افزایش قیمت نفت با هماهنگی آمریکا کلید خورده است تا مانعی بر سر اروپا و ژاپن باشد و کنسرسیوم‌های نفتی بزرگ نفتی آمریکایی هم در این مسئله ذی‌نفع بودند.به‌خصوص که در این افزایش درآمد بخش بزرگی‌اش (برخی سال‌ها تا ۳۳درصد کل بودجه ایران!) صرف خرید اسلحه از آمریکا می‌شد.

به هرحال دراین پروژه شاه به چهره اول ماجرا بدل شد. اقتصاد ایران که دو برنامه سوم و چهارم را بین سال‌های ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۱ با موفقیت نسبی پشت سر گذاشته بود ناگهان اسیر جاه‌طلبی شاه شد. او مدیران سازمان برنامه و بودجه را در رامسر به خط کرد و خواهان تجدیدنظر در رئوس برنامه شد. محمدرضا ایده تبدیل ایران به ژاپن خاورمیانه را می‌خواست به سرعت اجرایی کند آن هم در حالی که نه نیروی آموزش دیده به اندازه کافی وجود داشت و نه زیرساخت‌ها مناسب بودند.

جاده‌ها مناسب نبودند،‌ خط آهن سراسری به یک موجود ناقص الخلقه می‌مانست، تعداد کامیون و کشتی و ناوگان حمل و نقل هم نواقص فراوانی داشتند. اما محمدرضا بر توسعه اقتصادی و اجتماعی با سه برابر سرعت قبل تاکید می‌کرد. به‌خصوص افزایش پروژه‌های عمرانی. کشور پولدار شده بود بی‌آنکه توانایی درست خرج کردن این پول را داشته باشد. خزانه پر از پول موجب شد تا شاه دیگر بالکل خودرا ازتامین نظرات ملت و منتقدان خود بی‌نیاز ببیند. او حتی اقتصاددان‌ها را نیز مزاحم جاه‌طلبی‌های خود می‌دانست.

مجیدی رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه این خاطره را در سال ۵۶ نقل کرده است.در رویارویی با اولین نشانه‌های رکود و بحران:«‌ خیلی‌ شاه‌ مغموم‌ و افسرده‌ بودند. خیلی‌ روحیه‌ دلتنگی‌ داشتند. شاه گفتند چطور شد یک‌ دفعه‌ به این‌ وضعیت‌ افتادیم‌؟ من‌ گفتم‌ اجازه بدهید که من برایتان توضیح بدهم…. ما مملکتی‌ بودیم‌ که‌ داشتیم‌ به‌ خوشی‌ زندگی‌ می‌کردیم‌ اما پول‌ بیشتری‌ دل‌مان‌ می‌خواست‌. درآمد بیشتری‌ دل‌مان‌ می‌خواست‌ که‌ مملکت‌ را بسازیم‌. یک‌ دفعه این‌ درآمد نفت‌ مثل‌ سیلی‌ بود که‌ تمام‌ زندگی‌ ما را شست‌ و رفت‌. شاه خیلی‌ هم‌ از این‌ حرف‌ من‌ خوشش‌ نیامد و ناراحت‌ شدند و پا شدند جلسه‌ را تمام‌ کردند و رفتند‌ بیرون.»

علی امینی ازجمله نخست‌وزیران دوران پهلوی هم در این باره می‌گوید: «از چندین سال قبل از این وضع را پیش‌بینی می‌کردم. وقتی هم که درآمد نفت به طور غیرمنتظره‌ای زیاد شد و دیدم دولت به جای صرفه‌جویی و صرف درآمدهای نفت در کارهای تولیدی شروع به دست و دل‌بازی‌های بی‌مورد و افزایش واردات و خرید اسلحه کرده، به شدت نگران اوضاع شدم. حتی در سال ۱۳۵۴ به اعلیحضرت پیغام دادم، اوضاع کشور به حد انفجار رسیده و اگر اقدامات حادی صورت نگیرد همه چیز منفجر خواهد شد.»

عالیخانی هم می‌گوید:‌ «ابتدای دهه ۵۰ درآمدهای نفتی ایران بیشتر شد و در سال ۱۳۵۳ به اوج رسید. شاه به حرف کارشناسان گوش نداد و این پول را به اقتصاد تزریق کرد. این پول تورم ایجاد کرد. در کوتاه‌مدت، رضایت خاطر نسبی در مورد فراوانی کالاهای وارداتی به وجود آمد و مردم رفته‌رفته داشتند به هیبت شیخ‌های عرب درمی‌آمدند. مصرف‌گرایی و تشدید واردات باعث بالا رفتن رضایت مردم در کوتاه‌مدت شد اما این کارها رفته‌رفته اثر خود را از دست داد و شاه با مردمی مواجه شد که خواسته‌های زیادی داشتند. »

آری ،‌شاه دیگر بدون رودربایستی بر روند سکولاریزه شدن کشور تاکید داشت و بر تخاصم خود با علمای شیعه و قم افزود. از سویی تراکم و چگالی شدید عملیات عمرانی در تهران (که در برخی حوزه‌ها مثل امکانات آموزشی و درمانی و سرگرمی به بالای ۸۰ درصد کل کشور می‌رسید) به افزایش شدید اختلاف طبقاتی دامن می‌زد. افزایش بی‌سابقه واردات و حضور برندهای چند ملیتی،‌بخش بزرگی از بازرگانان سنتی ایران را سرخورده کرد.

بازار تهران با خشم و غیظ به تحولات پایتخت نگاه می‌کرد. رکود تورمی ناگهانی در سال‌های ۵۵ و ۵۶ ماجرا را باز هم پیچیده‌تر کرد. کاهش عملیات عمرانی و ازدیاد خانه‌های خالی موجب بیکاری هزاران هزار کارگر مهاجر ساختمانی شده بود که در سال‌های ۵۳و ۵۴ و در اوج‌گیری فعالیت‌های عمرانی با خانواده‌هایشان به تهران مهاجرت کرده بودند. محمدرضا که یک دهه با تعقیب و گریز با گروه‌های کوچک چریکی سرگرم بود نمی‌دانست که چه دورنمایی را برای خود تدارک دیده است …

کدخبر: ۳۴۰۷۷۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر