داستان سیلی پر سروصدای لطیفه خانم به آتاتورک
روزنامه هفت صبح، مهسا مژدهی | در کاخ دلما باغچه در استانبول که به سبک باروک به دست سلطان عبدالمجید یکم ساخته شده، آتاتورک دارایی زیادی ندارد. یک میز تحریر و یک تختخواب یک نفره و چند دست لباس و یک ساعت رو میزی که ساعت و دقیقهاش همیشه زمان مرگ کمال پاشا را نشان میدهد، تنها چیزی است که از پدر ترکیه نوین در این قصر قرار دارد.
برخلاف آخرین سلاطین عثمانی که هر یک با همسران بسیارشان ساکن دلما باغچه بودهاند، آتاتورک بعد از طلاق از لطیف خانم، روزهایش را به تنهایی در این کاخ در نزدیکی تنگه بسفر میگذرانده است.
هرچند اغلب عکسهای باقی مانده از لطیفه خانم او را با حجاب کامل و پوشیده در لباس زنان عثمانی و البته با چهرهای آشکار نشان میدهد اما از همسر آتاتورک به عنوان زنی یاد میشود که ارزشهای غربی را وارد ترکیه تازه تاسیس کرد.
لطیفه دختر یک خانواده تاجر در ازمیر بود که از سن کم پایش به فرانسه و لندن برای درس خواندن باز شده بود. در اوایل قرن بیستم که تحصیل دختران در قلمرو عثمانی کار مرسومی نبود، لطیفه در سوربن درس حقوق خوانده بود و زبانهای فرانسه، اسپانیایی، انگلیسی،آلمانی و لاتین را میدانست. پیانو را به کمال مینواخت و سوارکاری ماهر بود. لطیفه در بازگشت از فرانسه، خانه آبا و اجدادیاش را در اختیار آتاتورک قرار داد تا مقر فرماندهی برای رهایی را در آن به راه بیندازد.
معروف است که سخنرانیهای آتاتورک در سالهای اولیه دست پخت لطیفه بوده است. حضور این زن در مقام بانوی اول دولت تازه تاسیس ترکیه در اوایل دهه ۲۰ باعث برداشته شدن نخستین قدمهای ترکیه در ایجاد قوانین حقوقی زنان بود. لطیفه عشاقی که در ۲۵سالگی همسر آتاتورک شده بود، بعدها پایش را از حضور در سخنرانیها و مراسم رسمی در کنار آتاتورک فراتر گذاشت و اولین زنی بود که به عنوان نماینده مجلس به پارلمان رفت.
برای ترکها در اوایل قرن بیستم پذیرش زنی که دوش به دوش شوهرش راه میرفت، چکمه سوارکاری میپوشید و وکیل مجلس بود، کار سادهای به نظر نمیرسید. همان سالها شایعه شد که خوی تند لطیفه، کمال پاشا را به جنون رسانده است. اما در واقع آتاتورک از لطیفه به عنوان نمادی از«زن مدرن ترکیه» استفاده میکرد. او به علم، آداب دانی و آگاهی این زن نیاز داشت.
دوسال و نیم بعد از این ازدواج، ناگهان یک روز مصطفی کمال آتاتورک، در دو خط و به صورت یک طرفه لطیفه را طلاق داد. همسر سابقش سوار قطار شد و ترکیه را برای مدتی ترک کرد و دیگر هرگز حاضر نشد نامی از همسرش که حالا پدر ملت ترک نامیده میشد ببرد. اما داستان طلاق آنها بدون اینکه هیچ کدام از دو طرف در این مورد حرفی زده باشند اینطور توصیف شده:
یک شب در قصر چانکایا وقتی دیپلماتهای خارجی و سفرای استرالیا و آمریکا حضور داشتند، آتاتورک از همسرش خواست تا برای مهمانان پیانو بنوازد. این خواسته با مخالفت لطیفه رو به رو شد و کمال پاشا به جای او از پسرعموی ناشیاش خواست که پیانو بزند. اشتباهات این پسر در نواختن چنان لطیفه را آزرد که از آتاتورک پرسید چرا به او اجازه داده به نواختن ادامه دهد و وقتی با جواب بیادبانه همسرش روبهرو میشود، با چاقویی که در دست داشت کف دست خودش را برید و وقتی کمال پاشا به او حمله کرد تا سیلی نثارش کند، با دست خونینش به صورت او کوبید.
روز بعد سفرای حاضر در مجلس برای کشورهای خود نوشتند که لطیفه خانم در حضور دیپلماتها به صورت آتاتورک سیلیزده است.این غیرمعمولترین پایانی است که میتوان برای یک ازدواج در اوایل قرن بیستم و آن هم در خاورمیانه متصور شد. بعدها این زن از یادها رفت و حتی زنی که در جوانی عشق به کمال پاشا باعث مرگ خودخواستهاش شده بود(فکریه) از لطیفه مشهورتر شد و خدمات او که راه زنان را برای حق تحصیل و رای و حضور در سیاست باز کرد، همگی به پای شوهرش نوشته شد.