داستان سه ارتشبد و یک سپهبد
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | اویسی و ازهاری از جالبترین پدیدههای ارتش ایران در دوره پهلوی بودند. هردو درجه ارتشبدی داشتند(یکی از ۱۳ ارتشبد ) و چندین نشان لیاقت و مدالهای شجاعت. اما هردو نفر وقتی هوا را پس دیدند از همه منصبها استعفا دادند و به بهانه بیماری به خارج از کشور گریختند. ازهاری در ۶۹سالگی و به جای شریف امامی نخستوزیر شد.
این در حالی است که شکست سنگین دولت آشتی ملی جعفر شریف امامی موجب شده بود تا ارتشبد اویسی خودرا محقتر از هرکسی برای عنوان نخست وزیر نظامی کشور ببیند. مشهور است که اویسی با لیستی از مخالفان که باید دستگیر و اعدام شوند و همین طور یک قرآن جیبی کوچک بارها به ملاقات شاه آمد تا با قسم دادن او را راضی به شدت عمل بیشتر با مخالفان کند.
او یک بار شاه را با هلیکوپتر به آسمان تهران برد تا از آشوبهای شبانه شهر نقطه نظر بهتری داشته باشد. او خودش را در یک قدمی نخست وزیری میدید. متولد قم بود و در دهه سی وچهل مدارج بالای نظامی را با سرعت طی کرده بود. از سال ۱۳۴۸ ارتشبد شده بود و از سال ۵۲ فرمانده نیروی زمینی و همین طور در سال ۵۷ فرمانده حکومت نظامی در تهران.
در سوابقش مشارکت فعال در سرکوب ماجرای ۱۵خرداد هم ذکر شده است. با این حال دست او از مقام نخستوزیری کوتاه میماند. اصلان افشار در کتاب خود نقل کرده:«روزی که ناهار را در حضور اعلیحضرت میخوردیم، ایشان از اویسی صحبت به میان آوردند. شهبانو با ناراحتی گفتند: «اویسی نظامی خشنی است و با آدمکشی و خونریزی اوضاع را آشفتهتر خواهد کرد.»
اعلیحضرت گفتند: «خیال نمیکنم نظر شما درست باشد.» گفتوگو بالا گرفت و به خشونت کشیده شد. شهبانو دستمال سفره را پرت کرد و از اتاق خارج شد... ملکه نقش مؤثری در تمشیت امور داشت و تقریباً بیشتر کارهای دربار به وسیله ایشان انجام میگرفت…روزهای آخر شهبانو بودند که تصمیمهای اعلیحضرت را عوض میکردند… پای افرادی مثل دکتر حسین نصر، هوشنگ نهاوندی، دکتر احسان نراقی نویسنده و جامعهشناس، حتی شاملو شاعر دفتر علیاحضرت به دربار باز شد…»
به هرحال اویسی از این مقام دور میماند و نخستوزیری به ارتشبد ازهاری میرسد. (همزمان با فرماندهی کل ارتش) ازهاری اهل شیراز بود و ملایمتر از اویسی محسوب میشد. او به نخست وزیری رسید و طرح مبارزه با فساد را اجرایی کرد و هویدا و نصیری و همایون و ولیان و آزمون و نیکپی و بزرگمهر را به زندان فرستاد.
همین طور موجبات برکناری ثابتی را مهیا کرد و ایادی هم بار و بندیل را بست و به خارج گریخت. اما در دی ماه ۱۳۵۷ ازهاری پس از ۵۲ روز نخستوزیری بهانه آورد که سکته کرده و مریض است. با این ترفند از نخست وزیری استعفا داد و به بهانه درمان از ایران گریخت و مستقیم به آمریکا رفت. او در هنگام فرار از ایران ۶۸ ساله بود.
ازهاری تصمیم گرفت که کار سیاسی نکند و فقط پول در بیاورد پس شریک هژبر یزدانی در تجارت قهوه در کاستاریکا شد. او ۲۳ سال بعد در سال ۱۳۸۰ و در سن ۹۱ سالگی در آمریکا درگذشت. اما اویسی که رویای نخست وزیری را بر باد دید و در ماجرای کنفرانس گوادالوپ هم به زعم خود ارادهای بر حمایت از حکومت پهلوی را مشاهده نکرد.
در همان دی ماه به پاریس فرار کرد و بعدها به جبهه متحد اشرف و ارتشبد آریانا پیوست و یکی از حامیان و نقشهکشهای کودتای نوژه بود. او ارتباط مستقیمی میان حکومت عراق و کودتاچیان هم ایجاد کرد. در نهایت در سال ۱۳۶۲ در پاریس ترور شد. شایعاتی هست که این عملیات را به عماد مغنیه (که سالها بعد در بمبگذاری اسرائیلیها شهید شد) نسبت میدهند .
اما سند رسمی در این زمینه وجود ندارد. به جای ازهاری، ارتشبد قرهباغی فرمانده کل ارتش شد و به جای اویسی هم تیمسار رحیمی فرماندار نظامی تهران شد. قرهباغی همان کسی است که روز ۲۲ بهمن و در اوج زدوخوردهای خیابانی تهران،در طرحی عجیب و با حمایت ارتشبد فردوست ارتش را بیطرف اعلام میکند و دست از حمایت دولت بختیار برمیدارد و بعد از ۱۴ماه اختفا در تهران با گذرنامه جعلی از فرودگاه مهرآباد به فرانسه میگریزد و سالها بعد در سال ۱۳۷۹ بر اثر سرطان و در سن ۸۱ سالگی میمیرد.
در واقع او هم مثل رضا قطبی، شاپور بختیار، فریدون جوادی و داریوش همایون از جمله چهرههای پهلوی بودند که در ماههای پس از انقلاب مخفیانه از کشور خارج شدند. اما رحیمی که یک نظامی بیرحم و خشن محسوب میشد در همان روز ۲۲ بهمن دستگیر میشود.
روایت است که در حالی که وی با لباس مبدل در کنار خیابان سپه، حمله مردم به پادگان باغشاه را تماشا میکرده است، توسط یکی از افسران زیردستش که با انقلابیون همکاری داشت و او هم با لباس غیرنظامی در میان مردم بود، مورد شناسایی قرار میگیرد و با کمک چند نفر وی را گرفتند و به مدرسه رفاه آوردند .
او سه روز بعد در پشت بام مدرسه رفاه با حکم صادق خلخالی اعدام میشود. در مورد رحیمی جالب است بدانید که او باجناق دکتر فاطمی بوده و ملاقات مشهور احمدینژاد با بیوه دکتر فاطمی در واقع دیدار با خواهرزن تیمسار رحیمی هم بوده است!