داستان سفرهای زمستانی خانواده پهلوی به سنموریتس
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | سفرهای زمستانی خانواده پهلوی به شهر سنموریتس در جنوبشرقی سوئیس از داستانهای معروف دوران پهلوی است. آنطور که مینو صمیمی منشی مخصوص فرح نقل کرده این سفرها در اول بهمن آغاز میشد و تا انتهای اسفند به طول میانجامید.
در این سفرها دو طبقه از هتل لوکس دالدر در زوریخ به مدت دوماه اجاره میشد تا مرکز اداری و امنیتی کاروان ایران باشد تا با تهران در ارتباط باشند و بعد در خود سنموریتس هم دو طبقه از هتل لوکس و پنج ستاره را برای خانواده پهلوی اجاره میکردند.
در دفاتر مستقر در سن موریتس و زوریخ چند خط تلفن و تلکس اختصاصی در اختیار داشتند که برای ارتباط مستقیم بین خود و تهران در طول شبانه روز مورد استفاده قرار میدادند. سنموریتس منطقهای خاص و پر از پیستهای اسکی برای اشراف و ثروتمندان بود.
از سال ۱۳۴۸ این ایده به ذهن خانواده پهلوی متبادر شد که به خاطر مسافرتهای سالیانه و طولانی مدتشان در سوئیس، خودشان در یک ویلای شخصی ساکن شوند. احتمالا به خاطر محذورات امنیتی سکونت در هتل که آن سالها تشدید شده بود. از سفارت ایران در سوئیس ویلای لوکسی را پیدا میکنند و به قیمت یک میلیون وهفتصد هزار پوند میخرند تا مقر خانواده سلطنتی شود.
سال بعد ساخت یک مجموعه ورزشی سرپوشیده هم پشت ویلا آغاز میشود برای تنیس و والیبال و پینگ پونگ. و تجهیزات گران قیمت ورزشی دیگر. البته اجاره هتلها در سنموریتس و زوریخ کنسل نشد و این دو هتل طی دو ماه مقر اسکان دفترهای ویژه محمدرضا و فرح (در سنموریتس ) و نهادهای امنیتی و اداری (در زوریخ ) بودند.
باورنکردنی است اما مرد اول حکومت دوماه از سال آن هم در زمستان در سوئیس به سر میبرد. صمیمی میگوید: « نکته حائز اهمیت در جریان سفرهای تفریحی شاه به سوئیس این بود که اکثر تصمیمهای مهم سیاسی ایران در سنموریتس گرفته میشد.
زیرا اکثر وزرا دست شاه را خوانده بودند و با اطمینان به اینکه «ارباب بزرگ» در سوئیس معمولا وضعیتی شاداب و سر حال دارد، سعی میکردند هر چه طرح و برنامه جیب پر کن دارند ـ به جای تهران ـ در سوئیس به اطلاع شاه برسانند، تا با استفاده از روحیه مساعد او به سرعت برای طرح مورد نظر خود تأییدیه بگیرند.چنین حالتی باعث شده بود سنموریتس به صورت میعادگاه سران کشور ـ اعم از لشگری و کشوری ـ در آید و در حقیقت به گونهای حالت «پایتخت زمستانی ایران» را به خود بگیرد.»
صمیمی میگوید: رولزرویسی که مرا به سن موریتس برد تمام وسایل فلزی روی داشبورد و دستگیرههایش از طلای ناب بود. صمیمی همینطور نقل میکند که یک بار هنگام ورود به بار هتل زوریخ یک جمع چهارنفره استثنایی را پشت یک میز میبیند. شامل اسدالله علم، دکتر ایادی، اردشیر زاهدی و البته بریژیت باردو که آن دوران مشهورترین ستاره زن سینما بود.
باردو فرانسه حرف میزد و ایادی به فارسی ترجمه میکرد و اردشیر زاهدی به انگلیسی جواب میداد! از قرار باردو به سن موریتس آمده بود تا دیداری خصوصی با محمدرضا داشته باشد. از کم و کیف این ملاقات اطلاعات بیشتری در دست نیست. آن زمان و در سفرهای زمستانی محمدرضا به سوئیس او مسافرتهای کوتاهی به اتریش و آلمان و سوئد هم انجام میداد.
حتی شایع است که مخفیانه به ملاقات ثریا همسر سابقش در شهر گشتاد سوئیس هم میرفته است. ملک حسین شاه اردن و خوان کارلوس پادشاه اسپانیا از دیگر مهمانان ویلای سن موریتس بودند. ملک حسین بعدها با کمک مالی دربار سعودی ویلایی در همان سن موریتس خرید. در همین ویلا بود که مذاکرات مشهور بین ژیسکاردستن و محمدرضا برای پایین آوردن قیمت نفت شکل گرفت که خب به فرجامی هم نرسید.
در این ملاقات ژیسکاردستن ۱۰دقیقه معطل شده بود که از قرار به خاطر اولین نشانههای وضعیت سلامتی به خطر افتاده محمدرضا بوده و خب موجب دلخوری شدید ژیسکاردستن شده بود.
در سالهای اول فرح و محمدرضا و احیانا رضا و فرحناز به سنموریتس میآمدند و علیرضا و لیلا توسط پرستارهای بچه در تهران نگهداری میشدند و دو ماه دور از والدین خود بودند: پرستاری از کوچکترین فرزند شاه (لیلا) را که آن موقع سنش هنوز به یک سال نمیرسید، دختر یک سیاستمدار سوئیسی به نام «روژه بون ون» عهدهدار بود.
زمستان۱۳۵۴ آخرین حضور خانواده پهلوی در سنموریتس بود. البته اینبار محمدرضا ترجیح داد فرح و بچهها را همراهی نکند و آنها دوماه در سوئیس و دور از پدر به سر بردند. ماجرای رسوایی حمل تریاک توسط هوشنگ دولو در زوریخ و بازداشت قریشی و سپس مداخله محمدرضا و علم برای نجات دولو از چنگ پلیس سوئیس و بردنش به تهران جو مطبوعاتی بسیار منفی علیه خانواده پهلوی در سوئیس ایجاد کرده بود. به نظر میرسد خانواده پهلوی خوششانس بوده که در آن سالها شبکههای مجازی و اینستاگرام وتوئیتر فعال نبودند و ماجراهای سنموریتس به تهران کشیده نمیشد.
با بالا گرفتن تهدیدات امنیتی محمدرضا دیگر به سنموریتس نرفت و این ویلای گرانقیمت خالی ماند. بعد از انقلاب دولت سوئیس از اقامت خانواده پهلوی در این ویلا ممانعت کرد زیرا سیاست بیطرفی این کشور را خدشهدار میکرد. سپس یک دعوای حقوقی بزرگ بین دولت ایران و خانواده پهلوی برای مالکیت این ویلا پیش آمد. در دورهای برلوسکنی آن را اجاره کرد و محل خوشگذرانیهای زمستانی خود قرار داد اما در نهایت در دهه نود میلادی ویلا به بازماندگان پهلوی مسترد شد و بعد با قیمت ۱۰میلیون دلار به فروش رفت.