کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۵۹۲۱۹
تاریخ خبر:

داستان پیشنهاد مهم رضاشاه به پروین ‌اعتصامی

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | پروین اعتصامی یکی از دو شاعر زن بزرگ قرن ماست. در کنار فروغ فرخزاد و درست در قطب مخالف او ارزیابی می‌شود. روح یاغی و ناآرام و اشعار نو و پیشرو امتیازش به فروغ می‌رسد و پروین اعتصامی را به شکل غیر منصفانه‌ای‌همچون زنی اندرزگو و خموده و هراسان تصویر می‌کشند. هردوی‌شان در سنین بسیار پایین فوت کردند. اعتصامی در ۳۴ سالگی و فروغ در ۳۳ سالگی . وقتی اعتصامی مرد‌،‌ فروغ دخترکی هفت ساله بود…

پروین اعتصامی در تبریز و از خانواده‌ای نسبتا متمول و ادب دوست به دنیا آمد و در مدرسه آمریکایی‌ها تحصیل کرد. از کودکی شعر می‌گفت که معروف‌ترینش این دو بیت است که در ۹ سالگی سروده:
نخودی گفت لوبیایی را / کز چه من گردم این چنین، تو دراز؟ / گفت: ما هر دو را بباید پخت / چاره‌ای نیست، با زمانه بساز

پروین شعرهایش را در حضور شاعران و دانشمندانی مانند علی‌اکبر دهخدا، ملک‌الشعرای بهار، عباس اقبال آشتیانی، سعید نفیسی و نصرالله تقوی که از دوستان یوسف اعتصامی بودند و گاهی اوقات به خانه‌ او می‌آمدند، می‌خواند و مورد تشویق آنها قرار می‌گرفت. او که اسم اصلی‌اش رخشنده بود، نام پروین را برای خود انتخاب کرد که تا‌آن روز اسم رایجی برای زنان نبوده است .

اعتصامی در ۲۸‌سالگی ازدواج کرد. با پسرعمویش که یک مردی نظامی بود. او به کرمانشاه رفت و دو ماه و نیم بعد جد‌ا شد و به تهران بازگشت و کتابدار دانشگاه تهران شد. مهارتش در قصیده‌های اخلاقی و اعتراضی نظر کارشناسان را به سوی او جلب کرد. نوعی حکمت در اشعار این زن جوان به چشم می‌خورد که می‌شد آن را در اشعار ناصر خسرو و رودکی جست‌و‌جو کرد.

بعد از بازگشت به تهران پدر متنفذش اجازه داد تا اعتصامی دیوان اشعارش را چاپ کند. زنی آرام، مودب و سنجیده بود. در ستایش او روایت‌های بسیاری از بزرگان شعر و ادب آن دوران باقی مانده‌. مثلا سعید نفیسی می‌گوید:‌« ‌پروینی که من دیدم و بارها دیدم بدین‌گونه بود، قیافه‌ای بسیار آرام داشت. با تانی و وقار خاصی جواب می‌گفت و می‌نگریست.

هیچ‌گونه شتاب و بی‌حوصلگی در او ندیدم. چشمانش بیشتر به زیر افکنده بود. یاد ندارم در برابر من خندیده باشد. وقتی که از شعر او، تحسین می‌کردم با کمال آرامش می‌پذیرفت. نه وجد و نشاطی می‌نمود و نه چیزی می‌گفت. هرگز یک کلمه خودستایی از او نشنیدم و رفتاری که بخواهد اندک نمایش برتری بدهد، از او ندیدم… »

اما این را هم در نظر بگیرید که این زن آرام و محجوب به هرحال درآن دوران یک زن مدرن محسوب می‌شده است. شعری از او به‌جا مانده در ستایش از کشف حجاب و تحسین رضاشاه. خودش هم به این کشف حجاب تن داده بود. اما با این حال زنی به شدت اخلاق‌مدار بود. یکی از دوستان نزدیکش نقل کرده:‌‌ ‌«پروین‌ مقید به تمام قیود اخلاقی و سنن خانوادگی آن زمان بود و در خانواده باتقوا و پرهیزگاری نشو و نما یافته و کاملا تحت توجه و مراقبت والدین خود قرار داشت.

مادر ‌پروین‌ به من محبتی وافر داشت. وقتی به دیدنم می‌آمد، یا با مادرش بود که خیلی زیاد ‌پروین‌ را دوست داشت، یا با پیرمرد نجیبی که مستخدم‌شان بود و وقت رفتن نیز او را همراهی می‌کرد… ‌پروین‌ به استعمال زینت‌آلات توجه نداشت. در پوشش، متانت و زیبایی را به حد اعتدال رعایت می‌کرد. رنگ‌های آرام در لباس‌هایش بیشتر به چشم می‌خورد. نهایت درجه به نظافت مقید بود و از آرایش ظاهری و خودآرایی همواره دوری می‌کرد…‌»

روایت است که او سه پیشنهاد مهم رضاشاه را -که از قرار از ظرفیت اعتصامی برای پیشبرد سیاست‌های تجددگرایانه خود آگاه شده بود- رد کرد. یکی تدریس به محمدرضا و خواهرانش به عنوان معلم سرخانه و دیگری اهدای نشان درجه ۳ لیاقت از دست خود رضاشاه و آخری هم اقامت در محوطه کاخ سعد‌آباد برای آنکه هرشب بخش‌هایی از تاریخ ایران را به خود رضاشاه یاد دهد.

روایت است که جواب رد اعتصامی موجب خشم رضاشاه شد و می‌گویند مرگ پروین اعتصامی بر اثر حصبه در ۱۸ فروردین ۱۳۲۰ توطئه عمال رضاشاه درآن دخیل بوده که خب این فرضیه از سوی بسیاری از کارشناسان رد شده اما طرفدارانی هم دارد . این داستان زنی بود که در یکی از مهم‌ترین دوران زلزله تجدد در ایران زندگی کرد و درگذشت.

کدخبر: ۳۵۹۲۱۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر