داستان اولین قطع رابطه با آمریکا در دوره رضاشاه
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | اولین قطع رابطه جدی ایران و آمریکا در دوره رضاشاه رخ داد. دورانی که در ایران شوروی و انگلیس به همراه آلمان را قدرتهای بزرگ دنیا میدانستند و آمریکاییها چندان پایگاهی در ایران نداشتند. روز ۳۱ مارس ۱۹۳۶، برابر با ۱۲ فروردین ۱۳۱۵شمسی دولت ایران روابط سیاسی خود را با آمریکا قطع کرد و سفارت ایران در واشنگتن و کنسولگریهای آن در نیویورک و شیکاگو بسته شد و کنسولها و دیپلماتهای ایرانی به تهران احضار شدند.
علت اصلی این قطع رابطه اهانت پلیس به وزیرمختار ایران در آمریکا بود. غفار جلال علاء وزیر مختار ایران در آمریکا و همسر انگلیسی وی برای شرکت در یک میهمانی عازم ماریلند بودند و چون میخواستند سر وقت در آن میهمانی حاضر شوند به راننده خود دستور دادند با سرعت غیرمجاز حرکت کند.درهمین هنگام یکی از افراد پلیس به اتومبیل آنها دستور توقف داد، ولی سرنشینان اتومبیل به اخطار پلیس توجهی نکردند و به سرعت خود افزودند.
ولی پلیس هم از تعقیب آنها صرفنظر نکرده و سرانجام آنها را متوقف ساخت. برخورد پلیس با سرنشینان اتومبیل بسیار اهانتآمیز بود. وزیرمختار ایران ناگزیر خود را معرفی نمود و متذکر شد که وی و همسرش از مصونیت سیاسی برخوردارند و پلیس نمیتواند اتومبیل آنها را متوقف کند ولی پلیس آمریکایی به مصونیت سیاسی آنها توجهی ننمود.
جلال علاء مدارک مصونیت دیپلماتیکش را ارائه میکند، اما در مواجهه با مأمور پلیس خود را مینیستر معرفی میکند و از آنجایی که این واژه در انگلیسی علاوه بر وزیر، کشیش هممعنی میدهد، پلیس گمان میکند او یک کشیش است و احترام چندانی برایش قائل نمیشود. در این میان همسر انگلیسی وزیرمختار عصبانی شده و با کیف دستی خود محکم به سر پاسبان میزند و باعث دستگیری سفیر میشود.
پلیس به وزیرمختار ایران دستبند زد و آنها را به کلانتری برد و درکلانتری پس از بازجویی مختصری آنها را به واشنگتن فرستاد. پس از انتشار این خبر، بعضی از مطبوعات آمریکا با نقل خبر به بحث پرداخته وعدم رضایت مقررات را برای هر کسی جرم دانسته، به بینزاکتی وزیرمختار ایران اعتراض کردند. این مسئله در مطبوعات آن زمان بازتاب گستردهای یافت که این بازتابها با اهانتهایی به شاه همراه بود، از جمله اینکه شاه را مهتر اصطبل سفارتخانه بریتانیا خوانده بودند که به لطف انگلیسیها به سلطنت رسیدهاست یا در مواردی او را یهودی زاده یا گبر معرفی کردند.
دولت ایران پس از مطلع شدن از این موضوع از آمریکا تقاضای عذرخواهی رسمی میکند و نیز میخواهد که انتشار این گزارشها متوقف شود، ولی دولت آمریکا در پاسخ نه تنها از این کار امتناع میورزد، بلکه ضمن اشاره به آزادی بیان در مطبوعات و رسانههای گروهی آمریکا بیان کرد دولت نمیتواند آنها را سانسور کند.
خودداری دولت آمریکا از عذرخواهی بابت بازداشت وزیرمختار ایران و به خصوص اظهارات وزیرخارجه آن کشور باعث میشود رضاشاه دستور احضار وزیرمختار و قطع مناسبات سیاسی با آمریکا را صادر کند.
این ماجرا برای نزدیک به ۳ سال روابط دو کشور را تحت تاثیر قرار میدهد تا اینکه در اواخر سال ۱۳۱۷ نماینده ویژه روزولت به ایران آمده و از واقعه بازداشت جلال غفار عذرخواهی میکند.
علی اکبر دفتری اولین فرستاده رسمی دولت ایران به واشنگتن پس از بازگشایی مجدد سفارت ایران است.او به عنوان کاردار موقت در سفارت ایران در واشنگتن مشغول به کار شد تا اینکه در بهمن ۱۳۱۸ محمد شایسته به سمت وزیرمختار منصوب و به آمریکا فرستاده شد. در مورد این آقای غفار جلال علاء وزیر مختار ایران در واشنگتن هم این را بدانید که کلا اقبال خوبی داشته است.
او که برادرزاده مهدی علاء بوده، از سال ۱۲۹۹ تا ۱۳۱۵به شکل مداوم سفیر ایران در اروپا و آمریکا و خاورمیانه بوده. سفیر ایران در سوئد، ایتالیا، مصر و انگلیس و بالاخره آخرین ماموریتش درآمریکا. او بعد از بازگشت به ایران بازنشسته میشود و در سال ۱۳۲۶ فوت میکند. البته در اروپا و در سن ۶۸سالگی.
در آذرماه ۱۳۱۵یکی از نشریات فرانسه مقالهای با عنوان «دیکتاتور ایران» نوشت و در آن رضا شاه را یک مستبد شرقی نامید.
این روزنامه نوشته بود که سوابق حیرتانگیز او به یکی از افسانههای هزار و یک شب شباهت دارد. «چگونه یک افسر تیپ قزاق به فرماندهی کل قوا، سپس نخست وزیر و سرانجام در آخرین لحظه با یک تغییر فکر از ریاستجمهوری خودش را به تخت داریوش رسانید.»
نویسنده دراین مقاله از تغییر کلاه پهلوی و تبدیل آن به کلاه فرنگی و کشف حجاب و خشونت پلیس با زنان چادر به سر به شدت انتقاد نموده و آن را از عوارض دیکتاتوری مشرق زمین دانسته بود.رضا شاه از اشارهای که در روزنامه فرانسه نسبت به ایران انتشار یافته بود رنجیده خاطر شده دستور قطع روابط با فرانسه را داد. ابوالقاسم فروهر وزیرمختار ایران در آن کشور به تهران احضار شد و مورد ضرب و شتم شاه قرار گرفت.
سرهنگ علی ریاضی وابسته نظامی ایران در فرانسه که هیچ گونه ارتباطی به این قضیه نداشت به تهران احضار و خلع درجه شد و به وزارت فرهنگ انتقال یافت. این وضع چند سالی ادامه داشت تا در ازدواج ولیعهد، آلبرت لوبرن، رئیسجمهور فرانسه در برقراری مجدد روابط پیشقدم شد.