کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۹۷۷۶۷
تاریخ خبر:

داستان ابراهیم یزدی؛ آرمانگرای پرجنب‌ و جوش

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | ابراهیم یزدی نقشی متناقض در انقلاب ایران داشت. دانشجوی زبده داروسازی که در قزوین متولد شده و در دارالفنون و دانشگاه تهران درس خوانده بود و از سال ۱۳۳۹ و در ۲۸سالگی به آمریکا می‌رود.‌ایده‌آلیسم مذهبی و انقلابی‌اش در تلفیق با فرهنگ آمریکایی شخصیت او را شکل داد.عکس مشهوری از او در دوران اقامت درآمریکا هست که در کنار دکتر چمران نشسته‌ و به افق خیره شده‌اند. خلاصه و مفید.

هرچه هست ابراهیم یزدی در آمریکا با نهضت آزادی در تهران ارتباط می‌گیرد و شاخه خارج از کشور این نهضت را شکل می‌دهد و خب این برایش منافاتی با گرفتن تبعیت آمریکا ندارد.او و چمران اما رویاهای بزرگ‌تری را در ذهن دارند.پس به مصر و بعدها به لبنان و فلسطین سفر می‌کنند تا کمپ‌هایی را برای آموزش چریکی مبارزان ایرانی راه‌اندازی کنند.هیچ‌کدامشان قصدی برای بازگشت به ایران ندارند.دهه ۶۰ میلادی است، دهه رونق مبارزات مسلحانه از کوبا و ویتنام تا فلسطین و یمن و آنگولا.

او، چمران و در منظری دیگر دکتر شریعتی این شانس را داشتند که به خارج از کشور بروند و از بورس‌های تحصیلی استفاده کنند و رویای انقلاب را در خارج از کشور پروبال دهند. نوعی آرمانگرایی نیمه سوسیالیستی شیعی.اما نسل بعدی همتایان آنها فرصت گرفتن بورس تحصیلی را نداشتند و پس از تجربه ۱۵خرداد، دست به مبارزه خطرناک مسلحانه در داخل کشور زدند که بعدها به مجاهدین خلق تبدیل شدند. یزدی و حنیف‌نژاد هر دو از یک شاخه تغذیه کرده بودند و خب دو سرنوشت متفاوت را پی گرفتند.

پایگاه امام موسی صدر در لبنان، چمران و یزدی را مثل مغناطیس به طرف خود کشید. ابتدا یزدی و سپس با وساطت یزدی‌،‌ چمران عازم لبنان شدند. آرمانگرایی انقلابی و نیمه سوسیالیستی‌شان در سواحل مدیترانه احیا شده بود. هرچند یزدی دوباره به آمریکا بازگشت. یادمان باشد واکنش یزدی و چمران به ماجرای ۱۵خرداد هم خفیف بود.طلبه‌های جوان قم و کشاورزان فداکار ورامین و بارفروش‌های تهرانی، ذائقه آرمانگرایانه آنها را راضی نمی‌کرد.

تلقی یزدی و چمران از انقلاب شکل دیگری داشت. روایت است که ابراهیم یزدی از اواخر دهه ۴۰ ارتباط دورادوری را با بیت آیت‌الله خمینی در نجف برقرار ساخته بود اما مشخص بود که در دهه پنجاه‌،‌ قطب نمای اصلی نگاه او و چمران به سمت لبنان و امام موسی صدر بوده است. در این میان به شکلی طبیعی آیت‌الله خمینی از ظرفیت‌های دکتر یزدی برای حل‌وفصل بعضی اختلافات با حکومت عراق استفاده می‌کرده است.

آیت‌الله خمینی بسیار باهوش بودند و بارها نشان داده بودند که می‌توانند از ظرفیت‌های موجود به بهترین شکل در راه اهدافشان استفاده کنند. یزدی اما یک دکتر داروساز تحصیلکرده در آمریکا بود و در رفت‌وآمد مدام میان آمریکا و لبنان، آکنده از اعتمادبه‌نفس شده بود‌. درست مثل شهید چمران و صادق قطب‌زاده و به نوعی ابوالحسن بنی‌صدر. او در مهرماه ۱۳۵۷،از زمان حرکت آیت‌الله خمینی از نجف به سمت کویت و بعد پاریس، به ابتکار شخصی و با همان جنب و جوش همیشگی خود‌، ‌در کنار آیت‌الله خمینی قرار گرفت.

این اتفاق سه هفته پس از ناپدید شدن امام موسی صدر در لیبی بود و چند ماه پس از درگذشت دکتر علی شریعتی در انگلیس و در حالی که دکتر چمران هم در لبنان به رتق و فتق کارهای باقیمانده امام موسی صدر مشغول بود. یزدی حالا خودش را در وضعیتی محوری می‌دید و تصمیم گرفته بود با توجه به بالا گرفتن اعتراضات مردمی‌ در تهران و دیگر شهرها در کنار امام خمینی قرار بگیرد و البته با همان انتظارات خاص خود در تاثیرگذاری روی جریان انقلاب.

در نوفل لوشاتو در جلو روی اشتیاق او برای تاثیرگذاری هرچه بیشتر در تصمیم‌گیری‌های کلان انقلاب‌، چند مانع بزرگ وجود داشت. حضور دو همتای جاه‌طلب دیگر یعنی صادق قطب‌زاده و ابوالحسن بنی‌صدر، اعتماد بیکران آیت‌الله خمینی به سید احمد و حضور آیت‌الله مطهری در فرانسه.اما یزدی با همان جنب و جوش ذاتی‌اش سعی کرد نقش خود را پررنگ‌تر کند.مذاکرات با فرستاده‌های دول غربی در ‌پاریس و نوفل‌لوشاتو بر دوش او افتاده بود و مدام در میان منزل امام در نوفل لوشاتو و لابی هتل‌های ارزان‌قیمت پاریسی در حرکت بود.

آیت‌الله خمینی از ظرفیت این دکتر تحصیلکرده آرمانگرا به بهترین شکل استفاده می‌کرد. در این زمان است که آنطور که خود روایت کرده چارچوب‌ها و قدم‌های آینده را مشخص ساخته بود. او بعدها در نامه‌ای به سید احمد خمینی نوشت:« «برنامه سیاسی و اجرایی» آقای خمینی را من تنظیم کرده و ایشان تصحیح و تنقیح نمودند که بعدها بر طبق آن شورای انقلاب و دولت موقت…تأسیس گردید. شما به کسی این اتهامات پوچ و بی‌اساس را زده‌اید که طراح و مؤسس سپاه پاسداران بوده است، طراح و مبتکر «روز قدس» بوده است، طراح اصلی و اولیه برخی دیگر از نهادهای انقلاب بوده است…»

حتی پیش‌نویس قانون اساسی و عبارت جمهوری اسلامی را یزدی به خود منتسب کرده که امکان دارد درست باشند. در تهران او به عنوان معاون مهندس بازرگان برگزیده شد و خب همه می‌دانستند که یزدی است که نفر اول و موتور محرکه دولت موقت محسوب می‌شود. یزدی در چند ماه ابتدای انقلاب تقریبا در همه جا و در همه تصمیم‌گیری‌ها حضور دارد.حتی در محاکمات سران حکومت پهلوی. برخی روایات نقش یزدی را در این محاکمه‌ها و اعدام‌ها حتی از خلخالی هم پررنگ‌تر دانسته‌اند هرچند بعدها تکذیب شد.

نقش محوری او در مراسم استقبال از عرفات هم کاملا مشخص است.او با تکیه بر حضور طولانی‌اش در لبنان و مصر،از عرفات همچون یک هم‌رزم استقبال می‌کند. در عکسی تاریخی او در یک سمت و سید احمد در سمت دیگر عرفات ایستاده و دستانشان را زنجیروار بلند کرده‌اند.
هرچه هست شخصیت قدرتمند آیت‌الله خمینی و همینطور نفوذ روزافزون آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی و سید احمد خمینی به عنوان نزدیک‌ترین مشاوران امام،به تدریج دایره نفوذ یزدی و دیگر همتایانش را کمتر و کمتر کرد.

اختلاف‌ها مشخص شده بود. تلاش‌های سرخود او برای مذاکره و نزدیکی با آمریکایی‌ها و گرفتن امتیاز از آنها با تکیه بر رویکرد ضد کمونیستی انقلاب ایران در بهار سال ۵۸‌، با آرای آیت‌الله خمینی همخوانی نداشت و بالاخره جریان اشغال سفارت آمریکا در سیزده آبان ۵۸ و در حالی که یزدی همراه با بازرگان در الجزیره به سر می‌برد، فرصتی برای حاکمیت فراهم آورد تا یزدی و بازرگان و امیرانتظام و صباغیان و سحابی‌ها را برای همیشه از قطار انقلاب پیاده کنند.در این میان دکتر چمران سرنوشت دیگری داشت….

کدخبر: ۳۹۷۷۶۷
تاریخ خبر:
ارسال نظر