داستانهای عامهپسند| «آپلود» سریال کمدی موفق آمازون
روزنامه هفت صبح، کسری ولایی| این روزها بحث متاورس داغ شده و زرنگهای بازار افتادهاند دنبال خریدن زمین در دنیای مجازی، تا شاید بعدا ترقی کند وگرانتر شود! خواسته یا ناخواسته مرز زندگی واقعی با مجازی چنان کمرنگ شده که دیگر قابل تفکیک نیست و احتمالا در آینده نزدیک، شبیه همان چیزی که در فیلمهای علمی-تخیلی دیدهایم، بیشتر باید نگران زندگی ثانویه در دنیای مجازی باشیم تا روزمرگیها ناگزیر دور و برمان. حالا فکرش را بکنید که چه میشود اگر این پیشروی مجازی از عالم حیات هم بگذرد و برسد به ممات؟
یعنی قبل از مرگ، این فرصت باشد تا آگاهیمان را منتقل کنند به یک دنیای شبیهسازی شده؛ این رویاست یا کابوس؟ شاید بگویید غلبه بر مرگ بزرگترین رویای بشر از ابتدای پیدایش بوده و هست، اما بنا را بگذارید به روایت «آپلود»، سریال موفق آمازون که تاکنون دو فصل از آن منتشر شده، به کابوسوار بودن ایده شک میکنید. چون وقتی کیفیت و امکانات زندگی مجازی پس از مرگ وابسته باشد به جیب متوفی، حساب کار دستتان میآید.
سال ۲۰۳۳؛ شخصیت اصلی داستان یک برنامهنویس کامپیوتر به اسم نیتن است که اخیرا روی پروژهای مهم مشغول به کار شده. نامزدی هم دارد که در عین زیبا، مشهور و پولدار بودن سخت میشود تحملاش کرد. نیتن در یک تصادف رانندگی مشکوک آسیب غیرقابل جبرانی میبیند و با پول نامزدش آپلود میشود به یک دنیای مجازی فوقالعاده گران و لوکس. بعد از آپلود موفقیتآمیز، نیتن میفهمد که بخشی از حافظهاش پاک شده و ظاهرا عمدی در کار بوده. از طرف دیگر با نورا رابط کاربری زندهاش در این برنامه، که بهشان «فرشته» گفته میشود، رفاقتی فراتر از رویه معمول را آغاز میکند. تلاش برای سازگاری با زندگی پس از مرگ در یک دنیای مجازی، سردرآوردن از گذشته مخدوش و حفظ ارتباطش با نورا داستان سریال را پیش میبرد.
ایده داستانی سریال میتواند مثال خوبی باشد برای توضیح های-کانسپت (High Concept) در بحث داستاننویسی. قصه، طرح و فیلمنامههای های-کانپست به قدری گیرایی دارند که توصیف یکخطی آنها برای جذب کردن مخاطب کفایت میکند و بعد از شنیدناش، از خودتان میپرسید که چنین ایده فوقالعادهای چرا تا قبل از این ذهن به هیچکس نرسیده بوده؟! در آیندهای نزدیک، با پیشرفت تکنولوژی انسانها قادر خواهند بود که پیش از مرگ ذهن خود را در یک دنیای مجازی آپلود کنند و به زندگی غیرمادی ادامه بدهند.
این ایده سریال «آپلود» است که بلافاصله بعد از شنیدنش مخاطب میخواهد از چگونگی آن سر در بیاورد. اما سازندگان سریال برای تبدیل کردن ایده به داستان چه مسیری را پیش گرفتهاند؟ وقتی وارد دنیای مجازی مردگان آنلاین میشویم، همه چیز عجیب و به دلیل شباهتها و نقضیههایش از دنیای واقعی بامزه است. برای همراه شدن با شخصیتها هم یک پیرنگ فرعی معمایی داریم و پیرنگ اصلی کمدی-رمانتیک که بر مبنای یک رابطه ناممکن شکل گرفته.
موقعیت کلی داستان، یعنی همین زندگی در یک دنیای مجازی و به عبارت دیگر آخرت دستساخته بشر، به اندازهای تکاندهنده و تاثیرگذار است که مدام یک ایده تازه از گوشه و کنار این دنیا پیدا شود و با طرح خردهداستانهای ریز و درشت سرعت پیشروی قصه را کند یا تُند کنند. خوشبختانه این عناصر در حد ذوقزدگی باقی نمیمانند و کارکرد دراماتیک پیدا میکنند برای پرورش شخصیتها و تم اصلی. «آپلود» برای آن که داستانش را با حساب و کتاب پیش ببرد، خیلی از موقعیتهای جذاب را کنار میگذارد و حفظ لحن برایش نسبت به خلق شوخیهای مختلف اولویت دارد. الزاما این نقطه ضعف نیست، گرچه باعث شده که قصه بعضی وقتها قابل پیشبینی یا منطق وقوع اتفاقات تحمیلی باشد.
در ده، پانزده سال گذشته، شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنها به شکل خزندهای به زندگی روزمره ما نفوذ پیدا کردند و حالا شدهاند حاکم آن. اوایل به نظر میآمد که این یک مسیر تازه برای دور زدن تمام تبعیضها و محدودیتهای دنیا واقعی است. مثلا؛ با چند تا کلیک و چرخیدن در یوتیوب میتوانستید اطلاعات و دانشی را کسب کنید که قبلا بدون تحصیل و دوره دیدن و پرداخت هزینه به دست نمیآمد. به تدریج دنیای مجازی هم پر شد از عدد و قیمت و اگر قرار باشد که همین روند ادامه پیدا کند، مسلما در این عالم جدید هم شاهد پیدایش طبقه و تبعیض خواهیم بود که سرمایهاش حتی میتواند لایک و دیسلایک باشد.
به همین دلیل، در تم و ایدههای فرعی، «آپلود» هم خواسته یا ناخواسته میرسد به بحران اصلی دنیای امروز که همان نبودن فرصت رشد برابر برای همه است؛ به این صورت که مردم حالا باید تمام عمر کار کنند تا مرگ بهتری داشته باشند چون کیفیت بقای آنها در آخرت مجازی هم با پول تعیین میشود. با همین ایده و دست گذاشتن روی تفاوت، طبقه و تبعیض، سریال دو شخصیت اصلیاش را با هم درگیر میکند و جنبه معمایی داستان هم به این سمت میرود، یعنی تلاش برای ایجاد آپلود و آخرت عادلانه برای عموم مردم.
فصل دوم سریال به تازگی منتشر شده و تعداد اپیزودهای کمتری دارد. با وجود تاکید بیشتر روی پیرنگ، جهان قصه خیلی بسط پیدا نکرده و بیشتر تمرکز بر روی روابط بین شخصیتهای اصلی و مناسبات جهان واقعی و مجازی است؛ شاید به این دلیل که بر خلاف طراحی اولیه، آمازون ترجیح داده تا داستان سریعتر پیش برود و در تعداد فصلهای کمتر جمع بشود. نکتهای که از جاهطلبی و پتانسیل «آپلود» کاسته اما موجب نشده تماشای آن تجربهای سرگرمکننده و لذتبخش نباشد.