داستانهای عامهپسند| سریال کمدی - درام «کبیر»
روزنامه هفت صبح، کسری ولایی | یکی از سریالهای قابل توجه در سالهای اخیر «کبیر» است؛ کمدی-درامی نامتعارف که در فصل اول جالب بهنظر میرسد، فصل دوم پیچیدگی و جاهطلبی بیشتری به خرج داد و الان که نوبت به پخش فصل سوم آن رسیده، با تحسین گسترده منتقدان مواجه شده. حالا قضیه از چه قرار است؟
«خوراک و داروی رایگان برای همه، هنر و تحصیل برای همه. قلب تمام مردم روسیه پر از شور، شکمشان سیر و ذهنشان پر از ایده خواهد بود؛ این چیزی است که ما برای روسیه میخواهیم.» اینها را کاترین جوان میگوید که تازه فکر کودتا افتاده به سرش و میخواهد حکومت را از دست شوهر عوضیاش بگیرد. گریگوری اورلوف مغز متفکر قضیه جواب میدهد:
«اینجا روسیه است، باید چیزی بگویی که بگنجد!» و ندیمه کاترین هم بلافاصله حرف اورلوف را تایید میکند: «همین که اینجا بهت تجاوز نکنند، بچهات را نکشند و بعضی وقتها هم یک لقمه نون بیندازند جلویت باید خوشحال باشی!» این یکی از صحنههای عادی در «کبیر» (با عنوان اصلی the Great) سریال جدید هولو است که سرگذشت کاترین کبیر و چگونگی بهقدرت رسیدنش را روایت میکند.
کاترین کبیر را همه بهعنوان مقتدرترین زن در تاریخ روسیه میشناسند. کسی که بیشتر از تمام تزارها بر روسیه حکومت کرد و در قرن هجدهم با انجام اصلاحات سیاسی باعث رقم خوردن دوران طلایی روسیه شد. میگویند که با ژان ژاک روسو و ولتر مکاتبه داشته، تحتتاثیر تفکرات آزادیخواهانه و آنقدر سیاس بوده که فقط شش ماه پس از تاجگذاری شوهرش، علیه او کودتا کند و به تنهایی بر اریکه قدرت تکیه بزند.
به همان نسبت، گفته میشود که دوران حکومت کاترین یکی از تاریکترین دورههای ممکن نه فقط در تاریخ روسیه بلکه در تمدن بشری است (در تاریخ روسیه اصلا دورهای هست که همزمان صفت طلایی و سیاه برایش به کار نرود؟!) و ملکه بزرگ ضمن اهتمام ورزیدن در زمینه ظلم به ملت، یک بیمار جنسی تماموقت بوده و آخر عمری هم سر رابطه غیرافلاطونی با یک نرّه اسب جانش را از دست داده!
شخصیتی با این حجم از تناقض و تعارض در روایات تاریخی مسلما سوژه جذابی برای مطالعه است. دنبال یک اثر تاریخی متعارف درباره کاترین کبیر میگردید؟ باید مینیسریال جدید اچبیاو با نقشآفرینی هلن میرن را ببینید؛ «کبیر» ماجرایش فرق میکند. قصه با ورود کاترین جوان (ال فنینگ) به کاخ آغاز میشود؛ دختری که بهعنوان همسر امپراتور انتخاب و با هزار امید و آرزو راهی سفر شده تا مثل غنچه پیشروی مرد رویاییاش بِشکُفَد.
خیلی زود میفهمد که خر داغ میکردند و خبری از کباب نیست؛ پتر سوم (نیکلاس هولت) عقبمانده بیشعوری است که ارث بابایش (یعنی مملکت روسیه) را دارد به باد فنا میدهد و از پایینتنه به مراتب بیشتر از مغزش استفاده میکند. کاترین را هم انتخاب کردهاند چون در میان اشراف خانواده بیادعا و بیسروصدایی داشته و از این بابت جای نگرانی ندارد.
اعلیاحضرت در دربار (که زنانش حتی حق تحصیل هم ندارند) نقشاش بیشتر از یک گلدان نیست و تازه اعلیحضرت وظیفه آبیاری و نگهداری از گلدان را هم سپردهاند به بقیه! تا اینجا، قصه خیلی هم از الگوی «دیو و دلبر» دور نشده ولی در ادامه، بهجای آن که دلبر با عشق و انسانیت دیو را رام و شیفته کند، دیوصفتانه روی دست طرف بلند میشود و با همراهی زیردستهای ناراضی برای به زیر کشیدن دیو عزیز نقشه میکشد.
اگر دنبال مثالی برای توصیف فضای «کبیر» بگردیم، نزدیکترین نمونه «سوگلی» است که از قضا فیلمنامهاش را تونی مکنامارا نوشته بود، که خالق سریال هم هست. بدون یورگوس لانتیموس خبری از بازیهای فرمی رادیکال نیست و ماجرا در نمایش شرارت شخصیتها خیلی هم درونی نمیشود.
همچنین سریال ابایی ندارد که برای موج جدید متامدرنها آغوشاش را باز کند، با این تفاوت که چندگانگی لحن آن ظرافت نمونههای شاخص جریان را ندارد و دامنه نوسانش را میشود از «بری لیندون» تا «تاریخ جهان: قسمت 1» ثبت کرد. مثلا، شاید دیدن لشكری از بازیگران با رنگها و نژادهای مختلف در دربار تزار کمی برای مخاطب نامانوس باشد، تا حدی که نقش اورلوف را ساشا دوان هندی ایفا کرده.
و این تنها مورد غیرمعمول نیست. طنز سریال بیشتر کاربردی تماتیک دارد برای بازنمایی کانسپتهای مورد نظر از تاریخی که میدانید نمایشی است و نه واقعی. بنابراین در خیلی از لحظات آگاهانه مخاطبش را معذب میکند، مانند درآوردن چشمِ سرهای بریده هنگام صرف دسر که از تفریحات موردعلاقه پتر سوم به شمار میآید؛ در این روایت البته.
همین شیوه روایت تاریخ تبدیل میشود به مهمترین جنبه «کبیر» که بهعنوان یک هجویه سیاسی کمتر به زمانه معاصر متصل میشود مگر در نمایش جنبههای تاریک شخصیتهای اصلی. به هر حال زندگی زناشویی همیشه میتواند مثال کامل و جذابی باشد از نبرد برای قدرت، حالا در نظر بگیرید جنگی را که از بستر شروع شود و برسد به تصاحب یک کشور، آن هم کشوری به وسعت روسیه.
حتی امروز هم جنگهای زن و شوهری (یا در شکل کلیتر دعواهای جنسیتی) کلی تلفات و خسارت دارد، دیگر در دورانی که یک یا چند نفر صاحب مملکت و زندگی مردم بودند، خون بیشتری هم ریخته شده؛ به شیوههای مختلف.ممکن است در نگاه اول طولانی به نظر برسد و بعضی جاها از خط بزند بیرون.
اما بعد از چند قسمت که وجوه تاریک شخصیت کاترین عیانتر میشود و کاراکترهای دیگر هم سهم و نقش بیشتری در قصه پیدا میکنند، گیرایی سریال بالا میرود. «کبیر» روایتی جذاب از ماکیاولیسم زنانه است و از این نظر تماشای آن جای امیدواری دارد که حداقل میدانیم در قرن 21 شر آریستوکراتهای صاحب جان و مال مردم کم شده؛ تقریبا.