خرده روایتهایی درباره پنج سردار سپاه پاسداران
روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی | درگذشت سردار شهید محمد حجازی، باعث شد نگاهی کنیم به زندگی نظامی پنج سردار فقید سپاه پاسداران که نه در روزهای جنگ و ایران که در سالهای بعد از آن، به دلایل مختلف به شهادت رسیدند.سپاه، به عنوان یکی از نیروهای رسمی در جنگ، فرماندهان بسیاری را در دل نبرد علیه عراق از دست داد. از حسین خرازی و برادران باکری تا همت و محمد باقری. با این حال برخی از فرماندهان شاخص این نیرو هم در سالهای بعد از جنگ، به شهادت رسیدند که در اینجا، روایتی از زیست عملیاتی این پنج تن را با هم مرور میکنیم.
* یک: داود کریمی (۱۳۸۳ - ۱۳۲۶)
شهید کریمی در جنگ زیاد داریم ولی دو نفر از آنها فرمانده بودند. عباس کریمی و داود کریمی. اولی کاشانی بود و متولد سال۳۶ و فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسولالله و دومی تهرانی بود، بچه جنوب شهر تهران (محله سلسبیل) و متولد سال۲۶٫ ما با داود کریمی کار داریم. حاج داود از چریکهای قبل از انقلاب بود و حتی لبنان هم رفته بود.
بعد از انقلاب رفت کمیته و بُر خورد با بچههای اصلاحطلب نازیآباد مثل سعید حجاریان. جنگ که شروع شد کریمی رفت به منطقه عملیاتی و بر پایه آنچه در لبنان آموخته بود در غرب و جنوب جنگید و فرماندهی کرد. مدتی فرمانده ستاد عملیات جنوب بود و مدتی هم به تهران آمد و فرمانده سپاه تهران شد ولی بعد از مدتی اختلافات او با کادر رهبری و فرماندهی سپاه آغاز شد. اختلافات در واقع اختلافات ریشهداری بود که بین دو طیف چپ و راست سپاه وجود دارد.
چپها بیشتر به طیف آیتالله منتظری تعلق خاطر داشتند و راستها که دفتر سیاسی این نیرو را هم در اختیار داشتند در مقابل طیف چپ بودند. این موارد در نهایت باعث شد که داود کریمی از فرماندهی کنار برود (یا کنار گذاشته شود). او البته از جنگ نرفت و به عنوان یک نیروی عادی به جنگ بازگشت. او در همین عملیاتهای بعد از دوره فرماندهی جانباز شیمیایی شد و بعد از جنگ، به دلیل همین ضایعات، به شهادت رسید.
* دو: حسن تهرانی مقدم (۱۳۹۱ - ۱۳۳۸)
حسن تهرانی مقدم، آبان ۱۳۳۸ متولد شد. بچه سرچشمه تهران بود. از بچگی به مهندسی علاقه داشت. فوق دیپلمش را در رشته برش قطعات صنعتی گرفت و بعد از آن هم کارشناسی مهندسی صنایع گرفت. در ابتدای شکلگیری سپاه وارد این نیرو شد. اول کارش اطلاعاتی بود و در کردستان فعالیت میکرد اما بعد از عملیات فتحالمبین و با توپهای به غنیمت گرفته شده از عراقیها موفق شد واحد توپخانه سپاه را تاسیس کند.
دوسالبعد او به سراغ واحد موشکی سپاه رفت و بنیانگذار کاربرد تولید موشکهای زمین به زمینی شد که نخستین نمونههای آن از لیبی به دست ما رسید و بعد از آغاز جنگ شهرها، یکی از نخستین نمونههای آن در ۲۳ اسفند سال۱۳۶۴ از کرمانشاه شلیک شد و به بانک ۱۸ طبقه رافدین بغداد اصابت کرد و موشک بعدی هم در باشگاه افسران ارتش عراق در بغداد فرود آمد و گفته میشود که حدود ۲۰۰ نفر از فرماندهان عراقی را کشت.
بعد از کاربرد این موشکها، تهرانی مقدم رفته رفته به سمت استقلال صنعت موشکی ایران رفت و نخستین نمونه نیمه بومی موشکهای ایرانی به نام نازعات را در سال۱۳۶۶ تولید کرد. شاهکارهای او البته بعد از جنگ نمایان شد وقتی به عنوان ریاست سازمان جهاد خودکفایی سپاه به سمت تولید موشکهایی مثل شهاب رفت و عملا ایران را به عنوان تنها قدرت موشکی در منطقه معرفی کرد. در جریان تولید و آزمایش همین موشکها هم بود که تهرانی مقدم در آبان ۱۳۹۱ در جریان یک انفجار مهیب، به همراه جمع دیگری از نیروهای سپاه به شهادت رسید.
* سه: احمد کاظمی (۱۳۸۴ - ۱۳۳۸)
حاج احمد متولد مرداد سال۳۸ بود. در نجف آباد اصفهان. مثل بسیاری دیگر از فرماندهان کار نظامی خود را از جنگهای چریکی آغاز کرد. به سوریه و لبنان رفت و در آنجا آموزش دید و وقتی به ایران بازگشت به کردستان رفت. بعد از کردستان، حاج احمد بخشی از بچههای نجف آباد را جمع کرد و رفت به جنوب. اتفاقا رفت پیش همین سردار شهید محمد حجازی.
حجازی در آن روزها در پایگاه گلف که بعدا شد پایگاه منتظران شهادت، مسئول اعزام نیرو بود و گروه جالبی را دید که فرمانده آن (یعنی احمد کاظمی) در لبنان آموزش دیده بود و به نیروهای خود هم خوب آموزش داده بود و فقط به دو بیسیم نیاز داشتند تا بروند خط مقدم. بیسیمها در اختیار آنها قرار گرفت و حاج احمد کار خود را در لبه کارون آغاز کرد تا نگذارد اهواز سقوط کند. کاظمی اما درجریان عملیات بیتالمقدس درخشید وقتی با عبور از رودخانه کارون، در نیمههای شب و با نفوذ به عمق ۲۰ کیلومتری از خط مقدم نیروهای عراقی، نیروهای خود را به جاده اهواز-خرمشهر رساند .
و در نهایت با تثبیت تیپ نجف در کنار این جاده، گام مهمی برای آزادی خرمشهر برداشت. حاج احمد بعد از جنگ دوباره در قالب عملیات در قرارگاه حمزه به کردستان بازگشت و مدتی هم فرمانده نیروی هوایی سپاه بود تا اینکه در کسوت فرمانده نیروی زمینی سپاه، در دی ماه ۸۴، در سانحه سقوط هواپیمای داسو فالکن ۲۰ در نزدیکی ارومیه، به همراه شماری از فرماندهان این نیرو به شهادت رسید.
* چهار: قاسم سلیمانی (۱۳۹۸ - ۱۳۳۵)
درباره او کم سخن نگفتند. بیوگرافی مختصر ژنرال این است که او متولد سال۱۳۳۵ در کرمان است. مثل حجازی کارش را از نبرد در کردستان آغاز کرده و از آنجا رفته رفته فرمانده عملیات چریکی شده است. بعد از جنگ، بخشی از نیروهای سپاه کرمان را برمیدارد و با خود به جبهه میبرد و هسته اولیه لشکر ۴۱ثارالله این استان را بنا میکند.
جوان حدودا ۲۵ ساله در عملیات طریقالقدس اولین تجربه جدی جنگی خود در جنوب را داشت و دست راستش در همان جا مجروح شد. اولین تجربه عملیاتی قاسم سلیمانی در جنوب اما در عملیات فتحالمبین بود. تیپ تازه تشکیل ثارالله و فرمانده جوان آن در این عملیات نتوانستند به اهداف خود دست پیدا کنند و از این رو حتی حرف برکناری او نیز مطرح شد اما برخی فرماندهان پای قاسم سلیمانی ماندند و در نهایت او توانست درخشش خود در فرماندهی عملیاتهای نظامی بعدی ازجمله عملیات مهم بیتالمقدس که برای آزادی خرمشهر صورت گرفت نشان دهد.
نبوغ قاسم سلیمانی البته رفته رفته به بلوغ رسید و در سه عملیات والفجر هشت (منطقه فاو و اروند)، کربلای پنج (منطقه شلمچه) و والفجر ۱۰ (ارتفاعات شمال غرب) به نمایش گذاشته شد. سلیمانی البته در جنگ خود را به عنوان یک فرد عملیاتی هم نشان داد و همین روحیه عملیاتی را بعد از جنگ در قرارگاه ثارالله جنوب شرق و سپاه قدس نیز حفظ کرد.
* پنج: سید محمد حسینزاده حجازی (۱۴۰۰ - ۱۳۳۵)
سردار تازه درگذشته، سردار سید محمد حسین زاده حجازی، اصفهانی است. در سال۱۳۳۵ به دنیا آمد. اصفهان دو لشکر مهم در جنگ دارد. ۱۴ امام حسین به فرماندهی حسین خرازی و ۸ نجف به فرماندهی احمد کاظمی. او اما ظاهرا در هیچ کدام از این دو لشکر فعالیت نکرده است. گفتهاند که از سال۱۳۵۸ (یعنی از ۲۳ سالگی) وارد سپاه شده و در اولین عرصه عملیاتی هم وارد کردستان شده است. از این رو احتمالا او در تیم رحیم صفوی بوده است.
جنگ که آغاز میشود او به قرارگاه گلف در خوزستان میرود و در آنجا مسئول اعزام نیرو به جبهه میشود. بعد از آن دو مسئولیت در مناطق سپاه داشته است: رئیس ستاد سپاه منطقه دوم و فرمانده سپاه منطقه چهارم. به دلایل محرمانگی هنوز هم به طور رسمی مشخص نیست که این دو منطقه (از ده منطقه آن دوره سپاه) شامل چه مراکزی است. حجازی همچنین جانشینی دو قرارگاه سلمان و قدس را هم در جنگ دارد و از این رو میتوان فرماندهی او در جنگ را بیش از فرماندهی عملیاتی، فرماندهی ستادی دانست.
پس از جنگ نیز او تقریبا همین فضا را ادامه میدهد. با این حال او در خارج از کشور کاملا عملیاتی عمل میکرده است. مدتی فرماندهی سپاه در لبنان را به عهده داشته، میگویند پدر توان موشکی حزبالله لبنان است و از سال۱۳۹۳ تا پایان داعش هم در سوریه حضور داشته است.