خرده روایتهایی خواندنی از ۲۴ فروردین ۱۳۵۶
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | ۲۴ فروردین ۱۳۵۶٫ روزنامه اطلاعات.حکم متهمان سازمان انقلابی حزب توده اعلام شد و سه متهم اول یعنی ایرج ابراهیمی، بهمن رضانیا و غلامرضا بهاردوست به حبس ابد و دو سه نفر دیگر به حبس ۱۵سال و بقیه هم حبسهای پایینتر محکوم شدند. این حکم بعدا در دادگاه تجدیدنظر میشکند و بعد در ۴ آبان ۱۳۵۶ بسیاری ازآنها مشمول عفو میشوند.
دقیقا در دورانی که کمی از اختیارات ساواک کاهش و فشار سازمانهای حقوق بشری افزایش پیدا کرده بود. صفحه ۵ مقاله جالبی کار شده از جهانگیر افخمی و در قسمتی از آن به انتقاد یک نماینده مجلس از پزشکانی پرداخته شده که به آمریکا مهاجرت کردهاند و نماینده فوقالذکر این پزشکان مهاجر را فاقد حس وطندوستی و دیانت و تربیت صحیح ملی دانسته است.
در جواب، یک پزشک ایرانی مقیم نیویورک به نویسنده این مقاله گفته که کمبود مسکن و ازدیاد هزینه مسکن دلیل اصلی مهاجرت پزشکان و فرار مغزها از ایران بوده است. در این مقاله آمده است خانههای مشابه در نیویورک و تهران اختلاف قیمت عجیبی دارند. خانه سه اتاقه در جای خوب تهران ۱۵۰هزار دلار و در نیویورک مشابه همان خانه ۷۵ هزار دلار که فقط لازم است ۲۵ هزار دلارش را نقد پرداخت کنی!
دو روز نیستیم و بر میگردیم فیلمهای جدید در سینماها اکران شدهاند. اسم فیلمهای جدید را برایتان مینویسم: اسیر شهوت، خوشگله غوغا میکنه، عشق اول و عشق دوم، عشق من قاتل نیست! واقعا وضعیت سینماها به دلیل فقدان فیلم درست و حسابی حداقل در سالهای ۵۴ تا ۵۷ بسیارخراب بوده.
در صفحه ۲۱ ترکیب تیم ملی جوانان ایران برای مسابقات قهرمانی آسیا که قرار بوده در تهران برگزار شود درج شده که نامهای آشنایی مثل حمید درخشان، عباس کارگر، حمید نعلچگر و عبدالعلی چنگیز را میتوانید بین آنها پیدا کنید. تا قبل از آن دوره تیم ملی جوانان ۴ بار پیاپی قهرمان آسیا شده که به جز دوره اولش در سال ۱۳۵۲، در بقیه دورهها به شکل مشترک این جام را به دست آورده.
همراه با هند، کویت و کرهجنوبی. در این مطلب ابراز امیدواری شده که ایران این بار برای پنجمین بار قهرمان آسیا شود و البته بدون شریک. خب برایتان بگویم که بعدا ایران برای پنجمین بار به فینال قهرمانی آسیا خواهد رسید اما با شکست ۴ بر ۳ مقابل عراق در جای دوم میایستد.
این داستان محمد خالوله در صفحه حوادث هم جالب است. او با اتومبیل خود پیکان تهران ب با یک مینیبوس در خیابان فرجام تصادف میکند و خودش به همراه یک زن و دو کودک که مسافر این اتومبیل بودند، راهی بیمارستان میشوند. پلیس متوجه میشود که پلاک ماشین جعلی است. پس یقه محمد خالوله را میگیرند.
خالوله اعتراف میکند که دزد است اما ماشین را با همین پلاک دزدیده. پلیس میفهمد که خالوله پیکان را از یک دزد دیگر سرقت کرده که دزد قبلی پلاک ماشین را تغییر داده است و بعد با همین ماشین دزدی به مسافر کشی پرداخته. صفحه ۲۴ چندتا خبر وجود دارد که شاید برایمان آشنا باشند: طرح ایران ناسیونال برای تولید پیکان گازسوز، طرح ایمن کردن جادههراز، طرح ضربتی جلوگیری از مسافرکشی اتومبیلهای شخصی و…
خبری هم هست درباره کمیته فرهنگی ایران و بریتانیا به ریاست فاطمه پهلوی. این فاطمه خانم از پردردسرترین اعضای خانواده پهلوی و دهمین فرزند رضاشاه بود. متولد ۱۳۰۷ که در ۱۳۲۷ و درست در همان روزی که مراسم انتقال جسد رضاشاه به شهرری انجام میشده با یک روزنامه نگار آمریکایی در پاریس ازدواج میکند و موجب اعتراض محافل مذهبی در ایران به خاطر وصلت با مرد غیر مسلمان میشود.
فاطمه و همسرش در سال ۱۳۳۲ جرئت میکنند و به تهران باز میگردند. فاطمه در سال ۱۳۳۸ و در ۳۱سالگی از شوهر آمریکایی خود جدا میشود و در آبان همان سال با ارتشبدخاتم ازدواج میکند(البته موقع ازدواج ارتشبد نبود)خاتم در سال ۱۳۵۴ در برخورد کایت با کوه در نزدیک سددز میمیرد.
فاطمه پهلوی از شرکای علی عبده و از سهامداران شرکت سی آر سی بود که مجتمع بولینگ عبده و باشگاه پرسپولیس را در اختیار داشت. میگویند آتشسوزی سال ۵۷ در بولینگ عبده کار عوامل فاطمه بوده. یکی از پروندههای مرموز، تصرف دو میلیون دلار از کمکهای مالی آمریکا به ایران توسط فاطمه پهلوی بوده است. او در سال ۵۷ ایران را با کلی ثروت ترک کرد اما خیلی زود و در سال ۱۳۶۶ و در سن ۵۸ سالگی درلندن درگذشت. او از دو ازدواجش دو دختر و ۴ پسر دارد .