خرده روایتهایی خواندنی از ۲۳ اسفند ۱۳۵۵
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | دوشنبه، ۲۳ اسفند. صفحه اول روزنامه اطلاعات. باز هم خانواده پهلوی در صفحه اول حضور دارند. نمایی از محمدرضا و فرح دیبا در میان کارکنان نیروگاه اتمی بوشهر. عکسی از رضاشاه همراه با تبریک روز تولدش (۲۴ اسفند) سهمیه پهلوی در صفحه اول را تکمیل میکند.
و تیترهای دیگر: بلیت هواپیما و قطار تمام شد و خبری در مورد کاهش همزمان آمار ازدواج و طلاق در ایران. از سال ۵۵ آمار طلاق و ازدواج برای کارشناسان جالب بوده. پیروزی چپگراهای فرانسه در انتخابات شهرداریها خبر مهم صفحه اول است. گفتیم سهم پهلویها، باید از صفحه ۴ هم یاد کنیم.
عکس بزرگی از فریده دیبا، مادر فرح و شهرآزاد پهلبد دختر شمس و مهرداد پهلبد. خواهرزاده داماد و مادرزن دایی چرا در کنار هم هستند؟ از قرار مراسمی بوده برای تجلیل از خدمات فرح دیبا و شمس پهلوی. پس مادر اولی آمده و دختر دومی. مراسم مربوط به سازمان شیروخورشید سرخ است. در همین صفحه گزارشی کار شده از بازدید فرح از بازار بوشهر.
و باز در همین صفحه حضور نمایندگان رسانههای جمعی سر مقبره رضاشاه و نثار تاج گل و بیانیهای که توسط محمود جعفریان، معاون رادیو و تلویزیون خوانده شده بود. در صفحه ۵ یک صفحه کامل مصاحبه فرح دیبا با مجله اطلاعات بانوان بازنشر شده است. در این مصاحبه فرح دیبا گفته که رادیو و تلویزیون و مطبوعات باید انتقاد سازنده داشته باشند. این انتقاد سازنده هم از قدیم در ایران بوده است.
از قرار محمدرضا و فرح بعد از بوشهر عازم اصفهان بودهاند که این خود باعث کلی آگهی ابراز سپاس و بندگی از سوی مدیران اصفهان بوده است. در یکی از این آگهیهای نیمصفحهای (نیمصفحه روزنامه اطلاعات به لحاظ اندازه و ابعاد خیلی چیز بزرگی است دستکم نگیریدش) آمده: «از زیارت موکب خورشید بیزوال سرزمین پارس اعلیحضرت همایون محمدرضا پهلوی شاهنشاه آریامهر… به افتخار و سعادتی بزرگ دست یافتهایم».
امضای پای این آگهی شگفتانگیز به مهندس محمدقلی ملکپور، مدیرعامل شرکت عمران ملک شهر اختصاص دارد. در صفحه هشت خبر آمده که در شهرری حسن طالقانی، کارگر ساختمانی، به هنگام شوخی با پسرخالهاش، ابراهیم فرجی، با یک لگد او را کشته است. در رامهرمز هم راننده کامیون خسرو جمالپور به هنگام راندن در خیابان اقبال این شهرستان کودک ششساله به نام صدرالله عیوضی را زیر میگیرد و موجب مرگ او میشود.
عکسی هم از اشرف هنگام بازدید از کلاسهای سوادآموزی در روستای ترکالکی شوشتر. آن آگهیهای تشکر از محمدرضا بابت یک ماه پاداش برای فرهنگیان همچنان ادامه دارد. یک صفحه کامل آگهی سپاس از سوی فرهنگیان کازرون. امضای پای این آگهیها که از مدیران مدارس مختلف کازرون هستند، با کلماتی مثل جاننثار یا چاکر خدمتگزار همراه شدهاند! این حجم تملق احتمالا در تاریخ ایران بیسابقه بوده است.
دو، سه صفحه رفتیم بدون عکس از خانواده پهلوی و دربار. به صفحه ۱۷ میرسیم و اینجا هم یک مطلب تمامصفحه با عکسی از محمدرضا پهلوی با تیتر: شاهنشاه و شهبانو در یکی از بزرگترین نیروگاههای اتمی جهان. گزارش را سیما دبیرآشتیانی نوشته است. ذیل بقیه صفحات، آگهیهای سپاس و تشکر ادامه دارد. از قرار محمدرضا و همراهانش از اصفهان گذشتهاند و کلی آگهی در مورد سعادت تماشای موکب سلطنتی وجود دارد؛ مثلا از کارخانه پپسی اصفهان و شرکت تاکسیرانی اصفهان.
در صفحه ۲۲ ادبیات جدیدی در آگهی بزرگ بالای صفحه به چشم میخورد. اینگونه: «شاهنشاها (در یک خط) اعلیحضرتا (خط بعدی) زیارت شاهنشاه شجاع ایران و علیاحضرت شهبانوی گرامی مایه غرور و مباهات است.» آگهی از شرکت توریستی ساسان بوده است.
با نزدیکی تعطیلات نوروز، فیلمهای کمدی و خانوادگی بیشتری به اکران رسیدهاند؛ از نورمن ویزدم و چارلی چاپلین و لویی دوفونس.
همینطور فیلمهای سینمایی از والت دیسنی. البته فیلمهایی مثل لبریز از عشق و دوران بلوغ و خوشگلا طاقت ندارند و خوشگلهای دیوانه برای مشتریان خاص خود همچنان اکران هستند. فیلمهای ایرانی روی پرده هم اینها هستند: شیر خفته، یک اصفهانی در سرزمین هیتلر، سالار مردان، همکلاس، سینهچاک و…
اکران فیلم «سینمای صامت» از مل بروکس و جوزی ولز یاغی از کلینت ایستوود دو اتفاق مهم اکران نوروزی است برای دوستداران خاص سینما. تیم ملی ایران قرار است یک بازی دوستانه مقابل مجارستان انجام دهد و در ترکیب اعلامشده از سوی مهاجرانی، علی پروین ذخیره است و بهجایش پرویز قلیچخانی در خط میانی بازی میکند. حجازی هم بهخاطر بیانضباطی فعلا دعوت نشده و بهرام مودت دروازهبان تیم ملی خواهد بود.
و بالاخره اینکه اصغر کدخدایی، مردی اصفهانی اعلام کرده که همسرش زهرا با دوتا از فرزندانشان از خانه بیرون رفته و دیگر بازنگشته و تقاضای کمک برای پیدا کردن زن و بچههایش را داشته است. نمیدانیم اصغر کدخدایی زن و بچهاش را پیدا کرد یا نه؟ خداحافظ