خرده روایتهایی خواندنی از ۱۳ اسفند ۱۳۵۵
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | شنبه، ۱۴ اسفند. روزنامه اطلاعات. صفحه اول باز هم در اختیار دربار است. مصاحبه شاه با کریسچن ساینس مانیتور که میگوید آمریکاییها ایستگاه رادیویی در اختیار تروریستها قرار میدهند و اینکه آمریکا و لیبی محل استقرار مخالفان حکومت هستند.
خبر زلزله در اروپا هم هست: زلزله، هشت پایتخت اروپایی را بهشدت در هم کوبید. از این ترکیب بهشدت در هم کوبید خوشمان آمد. از قرار بخارست مرکز اصلی زلزله بوده است. سمت دیگر صفحه را فرح دیبا پوشش داده. در مورد حضورش در مجلس شورای ملی. حضور فرح در صفحات اول روزنامهها واقعا چشمگیر بوده است و چاپ مداوم عکسهایش.
کلا روز کمخبری است، اما در صفحه ۴ خبر دردناکی جلبتوجه میکند. در خیابان راستگویان شهر همدان ۵ کودک یکساله تا هشتساله در یک اتاق بسته بر اثر آتش گرفتن کرسی میمیرند. مادرشان قدمخیر نام داشته است که کرسی را برای بچهها آماده کرده و در را رویشان قفل میکند و از خانه بیرون میرود به قصد مهمانی. اما آتش گرفتن لحاف کرسی این فاجعه را رقم میزند. قدمخیر الان زنده است؟ کسی از او خبر دارد؟
آگهی دورنگ اتومبیلهای آلفا رومئو در صفحه هفت بهشدت چشمنواز هستند. مسئله زباله در تهران آن سالها ماجرای مهمی بوده. دوتا خبر داریم از اعتراض اهالی تهرانویلا و کریمخان زند که به مسئله خالی کردن زبالهها در محل اعتراض کردهاند.یک تیتر خوب در صفحه ۱۱ هست که ماهیان تنبل کارون به دام افتادند که از قرار پایین رفتن سطح آب این رودخانه کار و کاسبی صیادان را سکه کرده است.
در بازار اجاره یک خانه در کوچه شیرین خیابان دولت به قیمت ماهی ۵۰۰۰ تومان اجاره داده میشود. ۵۰۰۰ تومان حقوق یک کارمند بانک در آن سالهاست. در خیابان آپادانا هم یک خانه یکطبقه دو اتاقخوابه با سالن و حیاط و زیرزمین مجهز یک میلیون و ۲۵۰ هزار تومان برای فروش قرار داده شده.
صفحه ۲۰، نیمصفحه آگهی است از مدیران بیش از ۵۰ مدرسه در سیستانوبلوچستان که از اختصاص یک ماه پاداش به معلمها ابراز سپاسگزاری کردهاند. با تیتر درشت: پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر و خودشان را نیز در طول این آگهی تشکر با عبارت جاننثاران توصیف کردهاند. به قول این توئیتریها: چقدر تباه!
در صفحه ۲۶ دوتا فیلم جدید اکران شدهاند؛ یکی پشیمانها با بازی بریژیت باردو و آنی ژیراردو و یکی هم فیلمی با اسم هوس زودگذر که یک کمدی ایتالیایی است. خب این را بدانید که در دهه ۴۰ و تا اوایل دهه ۵۰ فیلمهای مهم و بزرگ جهان در سینماهای تهران اکران میشدند، اما اختلاف بین کمپانی گلف اند وسترن که کمپانی نفتی بود و سپس مالک چندین کمپانی بزرگ سینمایی هم شده بود، با دولت ایران بر سر افزایش قیمت نفت موجب تحریم سینماهای ایران از سوی کمپانیهای فیلمسازی آمریکا شد، از طرفی قیمت ارزان کمدیهای سکسی ایتالیایی و فرانسوی موجب شد تا واردکنندگان فیلم به سمت این نوع فیلمهای چرت شیفت کنند که حاصلش را در برنامه سینماهای اسفند ۵۵ تهران میبینید.
اولین هفته لیگ تختجمشید هم برگزار شده و پرسپولیس با هدایت منصور امیرآصفی شروع بسیار بدی داشت و با یک گل به دارایی بازی را باخته. حسین فداکار تنها گل بازی را زده است. در توصیف کیفیت زمین بازی این عبارت درج شده است: بدون چمن! ۲۵ هزار نفر در عصر سرد زمستانی شاهد این بازی بودهاند.
پاس با یک گل به سختی از سد هما گذشته و بازی تراکتورسازی و صنعت نفت یک -یک تمام شده و شهباز با درخشش غلامحسین مظلومی و رضا عادلخانی با دو گل ملوان را شکست داده. در صفحه ۳۰ بالاخره یک خبر دندانگیر پیدا میکنیم. در منطقه قلهک چند پسر و دختر جوان (سه پسر و دو دختر) از رستوران هارلم بیرون آمده و در وسط خیابان همدیگر را بغل کردهاند و به ترقص پرداختهاند، بهخصوص دخترخانمی به اسم لیلی و جوانی به اسم بدرالدین. ترافیک بالا میگیرد و پلیس دخالت میکند که این جوانان نیمهمست به پلیس حمله و یکی از ماموران را مجروح میکنند که از قرار نقش لیلیخانم در این ماجرا بیش از بقیه بوده است. هر پنج نفر توسط کلانتری قلهک بازداشت میشوند.