خرده روایتهایی خواندنی از مهر ۱۳۵۶
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | پنجشنبه ۱۲ مهرماه ۱۳۵۶٫ صفحه اول مطابق معمول وعده و وعیدهایی درباره حقوق کارمندان است. آن قشری که تلویزیون و روزنامه باب طبع آنها برنامه میسازد و منتشر میشود. کشور کارمندها.( در دهه نود و در دولت روحانی هم این احساس متبادر میشد که دولت دغدغه اصلیاش قشر کارمندان دولت است). در صفحه ۳ نوشته شده که جواد منصور رئیس بیمه مرکزی بازنشسته شده و بعد از شوهردادن ششمین دخترش، به همراه همسر آمریکاییاش به آمریکا رفته تا استراحت کند.
مامان فرح، یعنی فریده دیبا رفته به مراسم فارغالتحصیلی دانشجویان دانشگاه آریامهر (صنعتی شریف). مادر فرح کلا علاقه خاصی به شرکت در این مراسم داشته است. صفحه ۹ یک مطلب طنز شیرین کار شده به اسم سرکه در عروسی که نام نویسنده ندارد و ماوقع شرکت در یک مراسم عروسی در تهران بوده که واقعا خندهدار است. تیم ملی ایران در یک بازی دوستانه تیم راه آهن را سه بر یک شکست داده است و کلی از بازیکنهایش در دو نیمه بازی کردهاند.
مسابقات پینگ پنگ جام آریامهر هم قرار است شروع شود و تیم چین وارد ایران شده. مسابقات سوارکاری بینالمللی آریا مهر هم در شرف آغاز است. مسابقات جام حذفی رضا پهلوی هم در شرف انجام است. مسابقات کشتی هم که اسمش جام شهبانو بوده و مسابقات فوتبال جوانان هم که رضا پهلوی و مسابقات تنیس هم که آریامهر و ورزشگاه صد هزار نفری هم که آریامهر و مسابقات وزنه برداری هم که آریامهر و دانشگاه هم که آریامهر و مسابقات بسکتبال هم که جام ولیعهد و …. چه بگوییم والله.
از در و دیوار پهلوی و آریامهر در حال تراوش بوده! امشب ساعت ده و پانزده دقیقه قرار است فیلم پرده پاره ساخته آلفرد هیچکاک از شبکه یک پخش بشود و منتقد اطلاعات آن را از بهترینهای هیچکاک نامیده که خب این طور نیست. فیلم مهیجی است اما جزو بیست فیلم برتر استاد هم قرار نمیگیرد. دو اقتباس از نمایشنامههای برتولت برشت در تالارهای تئاتر تهران در حال اجرا هستند. آنکه گفت آری آنکه گفت نه به کارگردانی عطار وحی و تفنگهای ننه کارار به کارگردانی جمشید شاهمحمدی.
شنبه ۱۴ آبان ماه ۱۳۵۶٫ در صفحه اول خبر به دردبخور و قابل عرضی وجود ندارد. در صفحه ۳ عکسی هست از محمود جعفریان معاون رادیو و تلویزیون در حال امضای معاهده همکاری با رئیس تلویزیون بلغارستان. در ستون کناری هم خبر آمده که ژنرال ربیعی فرمانده نیروی هوایی از سفر به عراق بازگشته است. هردو نفر خبر ندارند که کمتر از ۱۵ماه بعد اعدام میشوند. این بالا وپایین روزگار است که مهمتر از حوادث سیاسی و این جور چیزها حیرتانگیز است.
باران شدیدی در تهران باریده (خوش به حالشان ) و خبرنگار اطلاعات نوشته که تهران به یک دریاچه کم عمق بدل شده است! در صفحه ۲۰ کلی خبرهای حاشیهای از ستارههای موسیقی و سینما درج شده است. از سرکار خانم سیلوی وارطان خواننده برازنده فرانسوی و مسائلش با همسر سابقش یعنی جانی هالیدی تا شوهرها و نامزدهای پرشمار و سرشناس سرکار خانم بریت اکلند بازیگر مشهور دهه هفتاد و توصیف پسر عموی راکل ولش از پوست ابریشم گون دخترعموی دورگه آمریکایی و بولیویایی خود، و شیطنتهای پسر جان وین و از این جور چیزها.
یک صفحه کامل. در صفحه ۲۲ آگهیهای جدید سینمایی منتشر شدهاند. فیلم مونیک از همان ژانر کلفتهای جوان و شوهران میانسال، اکران فیلم کلاسیک جدال در اوکی کورال، اکران فیلمی با شرکت جرج سگال و گلدی هان با عنوان دوشس و قمارباز و مهمتر از همه اکران فیلم دیوانه از قفس پرید که در یک سینما یعنی شهرفرنگ اکران شده است. در صفحه ۲۴ خبری آمده از اکران فیلم غلامحسین لطفی که اسمش هست: روزی که احمد را در کوچه سرخپوستها کشتند. این فیلم بعدها با اسم سرخپوست ها اکران شد.
در صفحه حوادث گزارشی کار شده از قتل یک مرد ۴۰ ساله اهل مهاباد که شغل اصلیاش دستفروشی بوده در هتل تهران پارک رضاییه (ارومیه). از قرار او توسط دو برادر به نامهای محمدعلی عزیزی و عزیز محمدی (اسمهایشان فرق میکند اما برادرند و عکسشان هم بسیار به هم شبیه است ) با ضربات چاقو به قتل رسیده. این دو برادر ادعا میکنند که مقتول هر شب پسر ۱۴ساله محمدعلی را با بهانههایی به اتاقش میکشانده و سوءاستفاده میکرده است.