خرده روایتی از جمعه سیاه ۱۷شهریور
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | در شهریور ۵۷ جریان انقلاب تند شده بود.آتش سوزی مهیب سینما رکس و بعد حضور انبوه مردم تهران در نماز عید فطر در تپههای قیطریه و مشارکت چشمگیر زنان در تظاهرات علیه حکومت پهلوی فضا را ملتهبتر ساخته بود. استعفای دولت تکنوکرات جمشید آموزگار آن هم تنها پس از یک سال،پالس دیگری بود که نشان میداد شرایط حکومت چقدر بحرانی است.
جعفر شریف امامی روز ۴ شهریور به نخست وزیری رسید. سیاستمدار کهنهکار ۶۶ساله که یک فقره خیانت شدید به دولت مصدق در جریان کودتا را در کارنامه سیاسی خود داشت. او در سال ۱۳۳۹ هم ۹ ماه نخست وزیر ایران بود که آنجا به خاطر سوءمدیریت در کنترل اعتراض معلمان و کشته شدن یکی از معترضان مجبور به استعفا شده بود.
شریف امامی به روال اینگونه نخست وزیرها که برای حل مشکل وارد میدان میشوند با توپ پر آمده بود. او در همان ۱۰ روز اول نخست وزیریاش با راهپیمایی بزرگ عید فطر در روز ۱۳ شهریور روبهرو شد.در روز پانزدهم شهریور تظاهرات در سراسر ایران با شدت و حدت ادامه یافت و لحن شعارها تندتر و تندتر شده بود. دولت در روز ۱۶ شهریور در تهران و ۱۱ شهر حکومت نظامی برقرار کرد که یکی از مفاد آن ممنوعیت اجتماع بیش از سه نفر در هر ساعت از روز بود.
شریف امامی فرماندهی نظامی پایتخت را نیز به غلامعلی اویسی سپرد و در نهایت نیز دستور بازداشت چند چهره ملی گرا مثل کریم سنجابی، مهدی بازرگان، داریوش فروهر، نصرتالله معینیان، عبدالکریم لاهیجی، محمود اعتمادزاده، هدایتالله متیندفتری ورحمتالله مقدم مراغهای را صادر کرد. شیوه برخورد او همه را یاد احمد قوام و فاجعه سی تیر۱۳۳۱ میانداخت.
اما مشکل اینجا بود که فردای آن روز بسیاری از مردم از برقراری حکومت نظامی بیخبر بودند. رادیو در ساعت۶ صبح ۱۷ شهریور ماه بیانیه حکومت نظامی را منتشر کرد و بسیاری از مردم از این اتفاق اطلاع نداشتند. یک روحانی به نام یحیی نوری فراخوان تجمع مردم شرق تهران در میدان ژاله انجام داده بود. از نخستین ساعات صبح روز جمعه، مردم برای شرکت در راهپیمایی راهی میدان ژاله شدند.
از ساعت ۸ صبح بود که سروکله کماندوها پیدا شد. بعد از چند هشدار با بلندگو و یک مذاکره بینتیجه با یکی از روحانیون ، در ساعت ۹ و پانزده دقیقه گلوله باران شروع شد. تانکها که مردم را محاصره کرده بودند و از پراکنده کردنشان ناتوان بودند شروع به شلیک به سمت مردم کردند. بنا بر نوشته یک خبرنگار اروپایی، این صحنه به جوخه آتش شبیه بود که در آن افراد مسلح به انقلابیون بیحرکت شلیک میکردند.
گزارشهایی از نافرمانی سربازان و فرماندهان در تیراندازی به مردم وجود دارند. یک سرباز وظیفه که به او دستور داده بودند به سوی مردم شلیک کند، ابتدا به فرمانده خود شلیک کرد و سپس خودش را کشت. در نافرمانی دیگری، سه نفر از سربازان وظیفه لشکر گارد پادشاهی به نامهای «قاسم دهقان»، «علی غفوری» و «محمد محمدی» متواری شدند.
فردای آن روز محل اختفای این سه سرباز کشف و مهدی محمدی کشته شد. فرمانداری نظامی تهران آمار ۸۷ کشته و ۲۰۵ مجروح را تأیید نمود. اما مخالفان حکومت، اعلان داشتند که در این روز بیش ازچهارهزار نفر شهید شدهاند و تعداد کسانی که تنها در میدان ژاله جان باختهاند ۵۰۰ نفر است.میشل فوکو فیلسوف فرانسوی که برای پوشش دادن رویدادهای انقلاب در یک روزنامه ایتالیایی به محل حوادث رفته بود مدعی شد که چهارهزار تن در این روز هدف گلوله قرار گرفتهاند.
اما سالها بعد عماد الدین باقی با دسترسی به آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی و منابع دیگر، در پژوهشی تعداد شهدای ۱۷ شهریور را ۸۸ نفر ذکر میکند که ۶۴ نفر آنها در میدان ژاله کشته شدند. مشاور امنیت ملی آمریکا، زبیگنیف برژینسکی درباره این رویداد گفت: «رویداد میدان ژاله چنان خونین و مرگبار بود که کشمکشهای گذشته میان دولت و مخالفان را از یاد برد. این رویداد، پایان شورشهای پراکنده و مقطعی و آغاز انقلاب واقعی بود.»
یک روز پس از کشتار، صدها نفر از کارگران پالایشگاه نفت تهران اعتصاب کردند. در این اعتصاب کارگران نه تنها خواستار افزایش حقوق و بهبود شرایط کارکنان که خواهان پایان دادن به حکومت نظامی به عنوان یک خواست سیاسی مشخص بودند.