خرده روایتی درباره آغاز سلطنت رضاخان
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | بعد از اینکه در اسفند ۱۳۰۲ و فروردین ۱۳۰۳ رسما پروژه تبدیل کشور به جمهوری با مقاومت مدرس و یارانش و شورشهای وسیع در تهران با شکست روبهرو شد، رضاخان به فکر خلع احمدشاه قاجار از سلطنت افتاد. بعد ازختم غائله «جمهوریخواهی»، در سال ۱۳۰۳ و نیمه اول ۱۳۰۴، رضاخان عملاً تمام اختیارات حکومتی را به دست گرفت و باتصرف خوزستان و خارج ساختن اداره این استان از دست شیخ خزعل و خاتمه بخشیدن به غائله سمیتقو در اردبیل، موقعیت خود را مستحکمتر ساخت.
احمدشاه قاجار نیز که در تمام این مدت در اروپا به سر میبرد به کلی موقعیت و اعتبار خود را در داخل از دست داده بود. مجلس پنجم کاملا در دست طرفداران رضا خان بود و این مسئله فرصت مانورهای جدیدی را برای رضا خان ایجاد کرده بود. حدود ۸۰نفر از مجموع ۸۵نفر نماینده دوره پنجم از حامیان رضاخان بودند. از سویی در سال ۱۳۰۴ ، ریاست مجلس از مرد کارکشته و صاحب نظری مثل موتمن الملک پیرنیا خارج و به تدین سپرده شد که از حامیان و مشاوران نزدیک رضاخان بود.
رضاخان از پاییز سال ۱۳۰۴ داستان خلع ید از احمدشاه قاجار را مطرح کرد. مشاورانش شامل تدین، داور و تیمورتاش بودند. در ۹ آبان ۱۳۰۴ بالاخره مجلس خلع ید احمد شاه و پایان دوره قاجاریه را تصویب کرد و مخالفت امثال مدرس و مصدق و تقیزاده هم به جایی نرسید. حکومت به شکل موقت به رضا خان سپرده شد. با مشاوره تدین انتخابات مجلس موسسان انجام شد و این بار هیچ مخالف رضاخان نتوانست وارد مجلس موسسان بشود.
در روندی به ظاهر قانونی اولین جلسه این مجلس در ۱۵ آذر تشکیل شد و در ۲۳آذر رسما سلطنت به خاندان پهلوی به شکل موروثی منتقل شد و رضا خان هم روز ۲۴ آذر در مجلس حاضر شد و به عنوان رضاشاه پهلوی مراسم تحلیف را انجام داد. مراسم تاجگذاری رسمی در تالار سلام کاخ مرمر در اردیبهشت سال ۱۳۰۵ انجام شد. رضاشاه به هنگام تاجگذاری ۴۹ ساله بود.
جالب این که هسته مخالفت مصدق با سلطنت رضاخان نگاه او به نوعی سلطنت مشروطه بود که درآن سلطن، منصبی تشریفاتی و امور در دست نخست وزیر است. یعنی اتفاقی که از سال ۱۳۰۰ به شکلی در ایران به وجود آمده بود. اما رضاخان چیزهای بیشتری میخواست و در نهایت کشور به سمت دوران دیکتاتوری و توتالیتاریسم خاص پهلوی اول سوق داده شد.
خاندان قاجار دقیقا ۱۳۱ سال بر ایران حکمرانی کردند. به تاریخ فرنگی از ۱۷۹۴ تا ۱۹۲۵٫ یعنی در تمام دورانی که مدرنیته اروپا را تسخیر کرده بود ما با هفت پادشاه قاجار روزگار به سر میآوردیم. آغامحمدخان، فتحعلیشاه، محمدشاه، ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه و احمدشاه.
احمدشاه به وقت عزل در پاریس به سر میبرد و جوانی ۲۸ ساله بود با بیش از ده سال سابقه سلطنت. او ۴سال بعد در سال ۱۳۰۸ و در سن ۳۲ سالگی به خاطر بیماری کلیه در پاریس درگذشت و قریب به ۷۰ میلیون فرانک ثروت برای فرزندانش به ارث گذاشت.
او ۴ همسر و چهار فرزند داشت. سه دختر و یک پسر. جالب آنکه دختر بزرگ احمدشاه یعنی ایراندخت سالها بعد به تهران آمد و محمدرضا پهلوی عاشق و شیدای او شد و اگر نهی پدر نبود چیزی نمانده بود دختر احمدشاه ملکه ایران شود. ایراندخت به دستور رضاخان دوباره به پاریس برمیگردد. بعد از جدایی از فوزیه بازهم محمدرضا سراغ ایراندخت را گرفت که باز هم بینتیجه ماند.همین دیگه !