ویترین خالی سایتها از قطعات جدید موسیقی
روزنامه هفت صبح، بهنام مظاهری | در سالهای اخیر بارها در همین صفحه از آشفتهبازار موسیقی صحبت و اشکالات فنی و غیرفنی بازار را با هم مرور کردیم. حقیقت این است که این روزها وضعیت از آشفتهبازار گذشته و الان بیشتر وضعیت خندهدار است. اگر دو مرجع پخش موسیقی مجاز؛ یعنی سایت بیپ تونز و موسیقی ما را که به عنوان سایتهای پخش آثار مجاز شناخته میشوند باز کنید میبینید از هفته گذشته تا امروز که این مطلب نوشته میشود چیزی بین ۱۰ تا ۱۲ قطعه بیشتر به تولید و انتشار نرسیده.
حرفتان را قبول دارم، باید دو مارکت موازی دیگر؛ یعنی مارکت اصطلاحا زیرزمینی و مارکت لسآنجلسیها را هم در نظر گرفت. خب با یک نگاه سرسری مشخص میشود که اگرچه کرونا روی آن دو مارکت دیگر هم تاثیر گذاشته، اما همچنان تولیدشان سر جایش است و کمابیش قطعات جدیدشان به بازار میآید. اما این وضعیت برای مارکت رسمی یا مجازمان تا امروز سابقه نداشته.
بسیاری از خوانندههای این مارکت این روزها در منفعلترین حالت خودشان هستند. شرایط اقتصادی هم بر این امر بیتاثیر نیست. برای کدام تهیهکنندهای میصرفد که در این وضعیت هزینههای چنددهمیلیونی و گاها چندصدمیلیونی برای تولید و پخش تنها یک قطعه صرف کند؟ تقریبا یک دهه پیش آلبومی پرهزینه تولید شد که بهرام رادان خواننده آن بود.
آلبوم فضایی پاپ راک داشت و نتوانست موفقیت چندانی هم کسب کند. اما آن زمان درصحبتهای درگوشی بچههای موسیقی گفته میشد که این آلبوم چیزی حدود ۱۰۰ میلیون هزینه تولیدش بوده و خب آن زمان چنین رقمی برای یک آلبوم موسیقی رقم درشتی محسوب میشد. امروز شما اگر برای تولید و پخش هر قطعه ۱۰۰ میلیون خرج کنید، تازه داخل جمع راهتان میدهند.
این رقم گاها بسیار بیشتر از این حرفها میشود. وقتی هزینه تبلیغ در اسلایدر فلان سایت برای یک هفته ۲۰ تا ۳۰ میلیون است و فلان اینفلوئنسر برای تنها یک استوری ۲۴ ساعته ۱۰ میلیون طلب میکند، باور کنید ۱۰۰ میلیون شما تنها یک هفته و آن هم به صورت نسبی شما را در مارکت نگه میدارد.
اما با تمام این حرفها این انفعال در مارکت موسیقی تنها به کرونا و وضعیت اقتصادی هم ربط ندارد.
نبود محتوا در بازار هم بهشدت به چشم میخورد. فعلا دیگر صحبت از چشم سیاه و موی رها در آثار موسیقی چندان طرفدار ندارد. مردم در این دوران با وجود تمام مشکلاتی که در زندگیشان دارند دنبال چیزی عمیقتر از این صحبتها هستند. البته برای این ادعا مدارک تحقیقاتی در دست نیست، چراکه عمرا در موسیقی ما چنین تحقیقاتی انجام نمیگیرد.
اما این روزها وقتی با بعضی از خوانندهها یا عوامل تولیدکننده موسیقی در مارکت صحبت میکنم، بهشدت با بحران سوژه مواجهند. این بحران سوژه در میان آنها طور دیگری بیان میشود. در مارکت موسیقی اصطلاحی باب است که میگوید فلان آهنگ یا فلان ترانه چک (سیلی) به آدم میزند یا نمیزند. چک درواقع همان چیزی است که باید مخاطب را سر جایش نگه دارد تا دستش روی دکمه نکست (بعدی) نرود و آهنگ را تا انتها گوش کند.
همه این دلایل شاید معجونی باشد برای اثبات وضعیت فعلی مارکت، اما حقیقت این است که برای یک موزیسین یا تهیهکننده باهوش همین وضعیت میتواند فرصتی بینظیر باشد. مارکت خالی بهترین شرایط را برای رو کردن برگ برنده ایجاد میکند. حالا شاید وقت این باشد که پدیدهای جدید در موسیقی رو شود که هم کمی سواد این کار را داشته باشد تا بتواند اثری تولید کند که به کار این روزهای مردم بیاید و هم با ایدههای خلاقانه بتواند در این فضای خالی برای خود شهرتی دستوپا کند.
حتی با هزینه کم هم میتوان این روزها کاری کرد که دیده شد. دلیلش هم این است که در این برهوت هر فعالیت کوچکی هم دیده میشود. همین که سایتهای دانلود و پخش با آهنگ جدید آپدیت شوند هم کافیست. این درست است که این روزها موسیقی بازدهی مالی ندارد و عدم برگزاری کنسرت و قیمت سرسامآور بلیتها عملا باعث پاپسکشیدن سرمایهگذاران میشود.
اما شاید وقتی همه عقب میکشند بهترین زمان برای حمله شما باشد. باور کنید، این روزها این بازار خالی از محسن یگانه و فرزاد فرزین و اشوان و حمید هیراد و حامد همایون و هوروشبند شده، در چنین شرایطی با کمی هوشمندی و خلاقیت، بیشتر از هر زمانی به چشم میآیید.