خاطرات فریده دیبا؛ بدون ویرایش مستقیم از دهه۵۰
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | برشی از خاطرات فریده دیبا مادر فرح به دستم رسید که حیفم آمد روایت آن را بههم بزنم. این متن حاوی نکات خندهداری از وضعیت دربار در دهه پنجاه است: اطلاعات داخل پرانتز ها از سوی ما اضافه شده است.
قلی ناصری (آجودان محمدرضا و کارشناس فرش و عتیقه) تنها کسی بود که میتوانست آدم را از تهدل بخنداند. ادای همه را بهدرستی درمیآورد. لاغر و سبزهرو و میاناندام بود. به همین دلیل خوب میتوانست ادای راه رفتن و صحبت کردن اعلیحضرت را در بیاورد. یکبار در مجلس ضیافتی که در کاخ شمس (خواهر شاه) در مهرشهر برپا شده بود، در جلو شاه ادای هویدا را در میآورد.
فکر میکنم آبان یا آذر ۱۳۵۴ بود. هویدا هم به فاصله یک ردیف صندلی پشتسر محمدرضا نشسته بود. قلی در تقلید صدا و حرکات هویدا سنگتمام گذاشت و بهخصوص حرفهایی را زد و اداهای زنانهای را درآورد که مخنث بودن هویدا را نشان میداد. شاه و مهمانان فوقالعاده شاد شدند و خیلی خندیدند. حتی بعضیها دلشان را گرفته و بهحالت غش افتاده بودند.
هویدا رنگش سفید شده بود و بیچاره مثل کسی که برق او را گرفته باشد، خشک و بیحرکت در جایش میخکوب شده و به حرکات قلی زل زده بود.شادی مهمانان زیاد طول نکشید و برودت و سردی محسوس مجلس را فرا گرفت و آنموقعی بود که قلی پایش را از گلیم خودش درازتر کرد و شروع به تقلید حرکات و لحن صحبت اعلیحضرت کرد.
شاه همان لحظات اول با دست به «قلی» اشاره کرد که از روی «صحنه» پایین بیاید. بعد هم دستور داد او را از مجلس بیرون بیندازند. قلی مدتها جرات نمیکرد دور و بر دربار آفتابی شود. اما در مجالس سرور و ضیافتهایی که در منزل من برپا میشد، همچنان مشارکت میکرد و باعث انبساط خاطر مهمانان میشد.
البته گاهی در حلقه دوستان، هنرمندان آماتور زیاد بودند. ازجمله غلامرضا کیانپور، وزیر دادگستری که هم سرپنجه بسیار خوب داشت و ویلن را عالی میزد و هم خیلی هنرمندانه میرقصید. کیانپور لباس زنانه میپوشید و حرکات و اطوار زنانه در میآورد و ضمن خواندن اشعار ضربی میرقصید و باعث شادی غیرقابل وصف حضار میشد.
من در همه عمرم کسی را ندیدهام که مثل کیانپور کمر و باسن خود را بچرخاند و بشکنهای پرصدا بزند. صدای بشکن زدنهای کیانپور فوقالعاده پرقدرت بود. کیانپور همیشه با هویدا بود. این دو نفر یک روح در دو بدن بودند. میگفتند کیانپور قبل از آنکه وارد سیاست شود در کافههای موزیکال تهران ویلن میزده و رقاصی میکرده است.
حرکات و رفتار هویدا و کیانپور مورد توجه خانمها نبود و بیشتر مردها را جلب میکرد. (هویدا در ۱۸اردیبهشت ۱۳۵۸ و کیانپور در ۱۸شهریور ۱۳۵۸ در سن ۵۰سالگی تیرباران شدند.)
یک هنرمند دیگر هم داشتیم- عبدالمجید مجیدی- که در حلقه دوستان نزدیک فرح قرار داشت. این مرد هم که بعدها به ریاست سازمان برنامه و بودجه و مشاغل بالای دولتی رسید، بهراستی آتشپارهای بهمعنای واقعی بود.
هم نوازندگی بلد بود و هم خیلی خوب میرقصید. مجیدی علاقه عجیبی به تقلید از «هارولوید» هنرپیشه آمریکایی داشت (عبدالمجیدمجیدی در سال ۱۳۹۲ در سانفرانسیسکو درگذشت). در میان اعضای خانواده پهلوی والاحضرت شمس رقاص درجه یک بود. خود شمس برایم تعریف کرد که رقص عربی را از یک رقاصه معروف مصری بهنام «سمیرا طارق» یاد گرفته است.
(شمس در سال ۱۳۷۴ و در سن ۷۸ سالگی در آمریکا درگذشت) شوهر شمس آقای پهلبد هم یک نوازنده درجه اول بود که در گروههای نوازندگان رادیوی آنزمان و کافههای تهران ویلن مینواخت. (مهرداد پهلبد ۱۰۱ سال عمر کرد و در سال ۱۳۹۷ درگذشت). برادر بزرگ پهلبد بهنام مین باشیان به فرماندهی نیروی زمینی رسید. ارتشبد مین باشیان هم بهخوبی برادرش ویلن مینواخت.
پری اباصلتی (متولد ۱۳۱۴، مقیم آمریکا) هم در حلقه دوستان ما قرار داشت. روزنامهنگار و سردبیر یک مجله زنانه (اطلاعات بانوان) بود که بعدها به نمایندگی مجلس شورای ملی هم انتخاب شد. (در سال ۱۳۵۳) رفتن پری به مجلس با حمایت من انجام شد. من به فرح گفتم و فرح به وزیر کشور دستور داد تا نام پری بهعنوان نماینده تهران در مجلس اعلام شود.
مردم در انتخابات یا شرکت نمیکردند و یا تعداد شرکتکنندگان فوقالعاده ناچیز بود، من از این نفوذ استفاده کردم و «پری» را که محبوبیت زیاد در میان رجال سیاسی و افراد متنفذ و حتی درباریان داشت، به مجلس فرستادم. پری نمونه هوادار زنان و یک زن صددرصد آزاد بود که میگفت هر آزادیای که مردان دارند زنان هم باید داشته باشند.
من با تندرویهای پری موافق نبودم. اما او را تحسین میکردم. پری میگفت زنان باید مانند مردان آزادیهای جنسی داشته باشند و اگر مردان میتوانند چند زن داشته باشند زنان هم باید آزاد باشند تا چند دوست پسر بگیرند.
او جلوی شوهرش که کارمند وزارت امور خارجه بود با مردان مختلف مغازله میکرد. در کارهای هیجانآور متخصص بود. برای نمونه مهمانیهای جسورانه تحت عنوان «کلید پارتی» ترتیب میداد که ضمن آن مردان با زنان خود در این مهمانیها حاضر میشدند. این مهمانیها که در مهمانسراهای معروف تهران برگزار میشد، هواخواهان فراوان داشت.