حقوقهای نجومی، نیمار آسیا و دلبستگیهای نفتی
روزنامه هفت صبح | یک: دیروز گزارش مفصلی درباره فیشهای نجومی مدیران پتروشیمی امیرکبیر کار کردیم. قبلا هم نوشته بودیم که در این کشور کارمند دولت بودن بهترین کار دنیاست. البته نه همه کارمندها. وزارتخانههایی داریم و نهادهایی که با اتکا بر بودجه عمومی و رانت اقتصادی ریخت و پاشهای عجیبی را انجام میدهند.
بهعنوان مصداق نمیخواهم بگویم اما همه میدانیم که استخدام شدن در مثلا وزارت نفت و یا برخی نهادهای وابسته به وزارت نیرو و یا بانک مرکزی و یا برخی ادارات وابسته به شهرداری،شما را صاحب منافع مالی غیرعادی میسازد. وامهای عجیب و غریب با بهره کم و امکانات رفاهی و اضافات قابل توجهی که بر حقوق پایه شما تعلق میگیرد.
به اینها باید مجموعهای از نهادها و شرکتها و سازمانهای دولتی و نیمه دولتی را هم اضافه کرد. کسانی که از بالارفتن قیمتها، آب در دلشان تکان نخورده چراکه همیشه به یمن بهرهوری از امکانات مادی و مالی که به هیچوجه متناسب با تخصص و شایستگیهایشان نیست از تورم یک قدم پیش هستند.
درباره هیات مدیرههای این شرکتها و اعضای سفارشی و انتصابی و پاداشهای احمقانه آخر سال بارها نوشتهایم. مشخص است که یک جای کار اشتباه است. میلنگد. اما توجیهات قانونی همیشه دم دست این عزیزان وجود دارد تا کار خودشان را توجیه کنند. بگذارید این مطلب را با بخشی از یادداشت یک مدیر مسئول روزنامه قدیمی کشور تمام کنم:
«فیشهای حقوقی کارکنان شرکت دولتی پتروشیمی امیرکبیر منتشر شد.حالا نیمنگاهی به سه نمونه از میزان حقوقهای ماهیانه سه تن از مدیران این شرکت بیندازید.« ف - ر»، مدیر مالی ۲۱۵ میلیون تومان.« ع - ج»، مدیر منابع انسانی ۱۲۵میلیون تومان و «ح - الف» رئیسحراست (کسی که وظیفهاش گزارش پلشتیها به مقامات مسئول است) ۸۴میلیون تومان …
همه ساله بیش از ۷۰ درصد بودجه کل کشور به شرکتهای دولتی (از جمله شرکت یادشده) اختصاص داده میشود (سال گذشته ۷۵درصد بودجه و امسال اگرچه هنوز رقم رسمی اعلام نشده است ولی گفته میشود که درصد آن افزایش هم یافته است).بر اساس آمار موجود از ۳۹۸ شرکت دولتی، ۳۲۳ شرکت زیانده هستند و سؤال این است که هفتاد و چند درصد بودجه کشور که از سفره تودههای مردم برداشته میشود، به حلقوم چه کسانی ریخته میشود؟! بدیهی است که شرکتهای کارآمد و مدیران لایق بیرون از این دایرهاند…»
دو: مهدی قایدی در بازی یکشنبه تیم خودش در امارات یک گل زیبا زد تا برای مدتها دوباره لقب نیمار آسیا را به دست بیاورد. طرفدارانش هم در ایران سرمست از این گل زیبا بر ارزشهای او پافشاری میکنند.درست هم میگویند.بازیکنی که چنین گلهایی به ثمر میرساند از استعدادی فوقالعاده باید برخوردار باشد.
اما چه میشود که این نیمار آسیا در تیم میانه جدولی باشگاههای امارات عموما روی نیمکت قرار دارد و در تیم ملی هم به ندرت و برای دقایقی بسیار کوتاه به زمین میآید(واضح است که مثلا در تیم ملی اسکوچیچ، قلیزاده و امیری و صیادمنش را به او ترجیح میدهد) و در ده دوازده بازی سال پیش خود در استقلال هم آمار خوبی برجای نگذاشت؟یک جای کار نکته مبهمی وجود دارد… مشکل کجاست؟
سه: دیروز خبر عجیبی منتشر شد.عزیزیخادم رئیس فدراسیون فوتبال به همراه سعید محمد دبیر شورای مناطق آزاد رفتهاند از اردوی تیم صنعتنفت در تهران دیدار کردهاند و به آنها خسته نباشید گفتهاند. صنعت نفت فردا با پرسپولیس بازی دارد.
عزیزیخادم هم در دورهای مدیرعامل پتروشیمی امیرکبیر بوده یعنی با نفتیها رابطه نزدیکی دارد و اتفاقا دیروز زمزمههایی درباره دریافتیهای او در منصب ریاست بر پتروشیمی امیرکبیر (مربوط به سالها قبل.با پرونده فعلی مرتبط نیست) شنیده میشود. به هرحال بهتر بود استاد عزیزی خادم علقه نفتی خود را مهار میکرد و شب بازی به ملاقات آنها نمیرفت. از ما گفتن.