کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۲۸۲۳۵
تاریخ خبر:

حقایق‌ درباره‌ احمد‌ خیامی و‌ برادر‌ کوچکش

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | صنعت خودرو ما چقدر به برادران خیامی مدیون است؟ احمد و محمود برادران مشهدی بودند که از کار در کارواش پدر شروع کردند و با سماجت و تلاش پولی جمع کردند و توانستند نمایندگی بنز را از برادران سودآور که از دوستان صمیمی اردشیر زاهدی بودند، کسب کنند. احمد برادر بزرگ بود و ایده‌ها از او بود و محمود برادر کوچک که توان اجرایی بیشتری داشت‌.

احمد به تهران آمد و محمود در مشهد باقی ماند‌. احمد با کمپانی ثابت پاسال هم ارتباط برقرار کرد و نمایندگی چند برند لاستیک را در تهران و مشهد به‌دست آورد. در مرحله بعدی با تاسیس شرکت ایران ناسیونال‌، کارگاه ساخت اتاقک اتوبوس را در تهران بنا کرد و با اصرار برادرش را به تهران فراخواند و ۴۹‌درصد سهم را به او داد.

محمود با اکراه کسب و کار مشهد را ترک کرد و به تهران آمد‌. آنها به‌تدریج نمایندگی چندین اتومبیل خارجی دیگر مثل ب.‌ام‌.و را نیز به‌دست آوردند‌. در سال ۱۳۴۴ غرفه اتاقک‌سازی‌شان برای اتوبوس‌ها با موتور بنز در یک نمایشگاه صنعتی مورد توجه محمدرضا قرار گرفت و ایده ساخت اتومبیل در داخل کشور پروبال گرفت.

خیامی‌ها مذاکرات طولانی با چند کمپانی مختلف را پی گرفتند و در نهایت با راهنمایی صددرصد اشتباه «‌نیازمند» معاون وزیر اقتصاد به لندن رفتند و در ملاقات با لرد روتس‌، نمایندگی مونتاز موتور روتس (هیلمن) را در تهران با اتاقک محصول جدید این کمپانی یعنی آرو (به‌معنای پیکان) اخذ کردند و در شکل طراحی اتاقک نیز حتی اعمال‌نظر کردند و شرکت نیمه‌ورشکسته انگلیسی را به فیات و ب.ام.‌و ترجیح دادند.

در نگاه محمدرضا ساخت اتومبیل نشانه‌ای از صنعتی شدن بود و وقتی در سال ۱۳۴۶ اولین پیکان با پشتیبانی سنگین وزارت اقتصاد و بانک توسعه متولد شد، محمدرضا و فرح رسما حضور یافتند. پیکان با قیمت ۱۶‌هزار تومان به بازار عرضه شد و در همان سال اول ۱۵هزار از آن فروخته شد. در حالی‌که ظرفیت فروش ماشین خارجی در ایران کمی بیشتر از ۵هزارتا بود.

اما بازگشت سعید خیامی پسر نورچشمی احمد از آمریکا داستان مشارکت دو برادر را با خطر رو‌به‌رو ساخت. محمود اصرار داشت که سعید را برای مدیریت واحد اتوبوس‌سازی به مشهد بفرستند و احمد می‌گفت سعید باید مدیر بخشی در تهران باشد‌. در یک مجموعه اختلاف طولانی در نهایت احمد ایران‌ناسیونال را به محمود بخشید و خودش همه قسمت‌های مرتبط با بنز را برداشت‌.

اتفاقی که احمد از آن به‌شکل ضمنی به‌عنوان کلاهبرداری برادر کوچک یاد کرده است. از این پس محمود همه‌کاره ایران‌ناسیونال می‌شود و با همان قدرت مدیریت اجرایی و توانایی ارتباط صمیمی با کارمندان و کارگران و فاقد قدرت ایده‌پردازی و جاه‌طلبی برادر بزرگ‌تر.

مدیران و کارگران قدیمی ایران‌ناسیونال روایت‌های افسانه‌ای دارند از کله‌پاچه خوردن با محمود خیامی و کمک‌های مالی او به کارگران و غذا خوردن در سلف‌سرویس همراه کارمندها و از این‌جور چیزها. با این حال ایران ناسیونال به شکل عینی از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۶ درجا زد و خودروهای لوکس عمدتا در شعبه جنرال‌موتورز در ایران تولید می‌شد. مثل شورولت نوا‌، شورولت رویال‌، بیوک ایران و کادیلاک ایران.

و خب برای این‌که فکر نکنید احمد پس از جدایی از ایران‌ناسیونال به ورطه ورشکستگی سقوط کرده باشد، یک داستان فرعی درباره همین سعید و پدرش احمد را به نقل از مجله سپید و سیاه نقل می‌کنیم که در سایت انتخاب آورده شده‌: «شامگاه پنجشنبه بیستم تیر ۱۳۵۳ بزرگ‌ترین و باشکوه‌ترین عروسی ایران در زعفرانیه تهران برگزار شد.

داماد سعید خیامی پسر احمد خیامی بنیان‌گذار ایران‌ناسیونال بود و محل عروسی در خانه‌ بزرگ و زیبای پدرش. در مراسم او حدود هزار نفر از‌جمله جمعی از رجال، بازرگانان سرشناس، صاحبان صنایع و… شرکت کردند. نور حیاط بزرگ منزل که به‌صورت تپه‌ماهور ساخته شده، به‌وسیله متخصصین فرانسوی تنظیم شده بود. به این جهت در حالی‌که همه‌جا روشن بود، مطلقا نور زننده مستقیم کسی را ناراحت نمی‌کرد.

احمد خیامی به‌عنوان چشم‌روشنی یک چک سیصد هزار تومانی به عروس خانم داد [برای درک بهتر فراوانی مبلغ این چک: دو روز بعد در یکی از آگهی‌های روزنامه اطلاعات خانه‌ای ویلایی به مساحت ۱۰۸ متر در امیرآباد به مبلغ ۳۸۰ هزار تومان برای فروش آگهی شده بود.] و مادر داماد هم یک اشک برلیان به عروسش هدیه کرد و ضمنا به طوری که در میان بعضی از خراسانی‌ها مرسوم است، احمد خیامی همسر و عروس دیگرش را هم بی‌بهره نگذاشت و یک اتومبیل مرسدس بنز ۴۵۰ اس‌ال کوپه به همسر خودش و یک اشک برلیان به همسر پسر دیگرش هدیه کرد.

لباس عروس را غزاله صبا هنرمند معروف دوخته بود، اما داماد و پدر داماد لباس‌شان را از پیرکاردن و مادر داماد و عروس دیگر از کریستیان‌دیور تهیه کرده بودند. چهار خواننده معروف ایران یعنی رامش، عارف، هایده و وفایی در تمام مدت حضار را سرگرم می‌کردند. نکته جالب در این عروسی این بود که عروس و داماد دو سال و نیم قبل با هم ازدواج کرده دارای یک فرزند هم هستند، منتها، چون به عللی ازدواج خود را جشن نگرفته بودند پدر داماد پس از دو سال و نیم این جشن را برای پسرش گرفت.»

این خانه هفت هزار متری احمد پس از انقلاب مصادره شد و احمد به آمریکا رفت و در سال ۱۳۷۹ و در ۷۶ سالگی درگذشت و محمود اما در لندن به‌خاطر قراردادهایی که پیش از انقلاب با همان کمپانی روتس بسته بود از وسع مالی خوبی برخوردار بود و نمایندگی مرسدس بنز در انگلیس را نیز به‌دست گرفت و در سال ۱۳۹۸ در ۹۱ سالگی درگذشت. این داستان برادران مشهدی بود که از کار در کارواش پدر و عموی خودشان شروع کرده بودند.

کدخبر: ۴۲۸۲۳۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر