حرفهای داغ هفته اهالی سینما و تلویزیون
کمال تبریزی: به دنبال ابتلای بهرام بهرامیان کارگردان سریال میدان سرخ به بیماری کرونا، از سوی جواد نوروز بیگی (تهیهکننده) از من دعوت شد تا چند روزی به عنوان سرپرست کارگردانی در این پروژه حضور داشته باشم. حضور من در این کار کاملا موقت و دوستانه است و با این هدف که روند فیلمبرداری متوقف نشود، مدیریت و کارگردانی آن را برعهده گرفتم تا بهرامیان بهبود پیدا کرده و ادامه سریال را کارگردانی کنند. چند پروژه سینمایی و سریال هست که مشغول کار بر روی فیلمنامههایشان هستیم و امیدوارم هر کدام که زودتر آماده کار شد، با توجه به شرایط کرونایی، پیش تولیدش را شروع کنیم. / ایسنا/ ۹ مرداد
محسن امیریوسفی: فضای مجازی هم علم و دانش و آگاهیرسانی درست دارد هم عربدهکشی و خشونت کلامی، هم طایفه آدمحسابیها در آن هستند و هم طایفه فحاشین و لمپنها. هم طرفداران حقوق زنان در آن هستند هم مخالفان آن. برای بسیاری منبع اطلاعات و گفتوگو است و برای میلیونها نفر منبع کار اقتصادی.
هم مثبت است و هم منفی و اصلا همین خصوصیت فضای مجازی است که همه در آن هستند و هیچ چیزی نیست که در آن نباشد چون محل گفتوگو و اطلاعرسانی مردم است. فضای مجازی با تمام کاستیها و ایراداتش تنها جایی است که به ما یادآوری میکند چه هستیم و چه باید باشیم. / شرق / ۱۰ مرداد
نگار جواهریان: (خطاب به ارشا اقدسی که هنگام انجام عملیات بدلکاری در کشور لبنان دچار حادثه شد و این روزها در بیمارستان بستری است): حضورِ پر از زندگی و جسارتت جلوی چشمهایم است و به این فکر میکنم که هر بار دیدمت، به خودم گفتم بابا آدم چه کارها که نمیتواند بکند، چه لذتها میتواند ببرد از بودنش و طبیعت و… و چقدر میتواند بیشتر از توانِ خودش باشد و همیشه یادِ کلی آرزویِ فراموش شده افتادم. آرزو میکنم، آرزو میکنم، آرزو میکنم، خدا تو را به مادرت برگرداند…. ( حال اقدسی مساعد نیست و این هفته شایعه درگذشت او باعث ایجاد دلخوری خانواده و دوستان این بدلکار موفق شد.) / صفحه اینستاگرام / ۱۳ مرداد
مهران غفوریان: لوکیشن زیر آسمان شهر لو رفته بود؛ مردم انقدر به ما لطف داشتند، تا چهار صبح صبر میکردند تا ما خارج شویم و ما را ببینند. آقایی که پشت صحنه به ما چای میداد، مدام کاغذ میآورد که امضا کنیم و هر دفعه هم میگفت برای دختر خالهام میخواهم و هر بار یک اسم متفاوت را میگفت! به یکی از دستیارهایم گفتم این مشکوک است؛ بعد فهمیدیم که امضاهایمان را دم در میفروشد. قیمتهایمان هم فرق میکرد؛ مثلا امضای من را ۲ هزار تومان، عطاران را ۴ هزار تومن و اشکان را ۵۰۰ تومان میفروخت. درآمدش بیشتر از حقوقی بود که از ما میگرفت. / ایسنا/ ۹ مرداد
شبنم فرشادجو: مهمترین مشکل سریال یاور، زنستیزی آن بود. متاسفانه باید اقرار کنم بدون خواندن فیلمنامه قرارداد بستم و به گروه اعتماد کردم. من خودم جزو مخالفان و منتقدانِ نگاه سعید مطلبی (نویسنده) به زنان هستم. خانم سعیدی و آقای ارجمند، خودشان هم ناراضی بودند از این قضیه. آنقدر شخصیت نسرین در این سریال نصیحت میشد که حوصلهبَر شده بود.
یک زن ۴۰ ساله که بچههای ۲۰ ساله دارد. میخواهد داماددار شود وحالا باید بنشیند نصیحت مادرشوهرش را بشنود. واقعا نداریم.ما یک جاهایی بعد از ۷ صفحه جمله سرناهار و شام، فقط میگفتیم بله آقا جون چشم آقا جون! نمیدانم روی چه حسابی این متن نوشته شده بود. / سریالیست/ ۷ مرداد