جوانان شگفتیساز | آخر قصه همیشه خوش نیست
روزنامه هفت صبح، رضا فراهانی | یک: هنوز هم وقتی ذهنم میتواند ساعتش را عقب بکشد و گذشتههایش را بهخاطر بیاورد وقتی به تیم استقلال مدل ۸۳ و ۸۴ میرسد ایست میکند، انگار قبلتر از آن را یادش نیست. نه اینکه استقلال کم جام گرفته یا کم دلبری کرده که خوب اینگونه نیست.
یک چیزی اما آن تیم را برای من جذاب میکند و آن جوان بودن و سازنده بودنش است، وقتی قلب دفاع به جوانهایی چون پیروز قربانی و صادقی سپرده میشود، در مرکز زمین مجتبی جباری خوشرقصی میکند و از میانه فصل طالبلو به قفس توری میآید و کلی جوان دیگر که یکییکی شانس پوشیدن پیراهن آبی را پیدا میکنند، تیم نهتنها بوی قهرمانی میدهد که طراوت و تازگیاش هم مستکننده است و وقتی ته قصه با جام بسته میشود، انگار صفر تا صد یک رویا را در یک فصل فوتبالی دیدهایم.
چه کسی باورش میشود؟ امیر قلعهنویی پس از گذر از کلی بازیکن بزرگ تیم را جراحی میکند و همان جوانها تا سالهای بعد هم آینده استقلال را میسازند و درست وقتی نسلشان به بازنشستگی نزدیک میشود افول استقلال هم شروع میشود. ما حالا حیرانتر از آنیم که جام بگیریم، بیقرارتر از آنیم که بیجام دوام بیاوریم و متعصبتر از آنیم که کانال تلویزیون را به سمت فوتبال اروپا بچرخانیم.ما حالا همانهایی هستیم که میدانیم استقلال باید دل به دریا بزند، از نیمستارهها عبور کند و برود میان موجها و دلش قرص هوادارانی باشد که در ساحل چشم به انتظار نشستهاند.
دو: بعد از یک جام جهانی آبرومند تیمملی ما پوست انداخت و با ترکیبی از جوانها و باتجربهها به استرالیا رفت؛ سروش رفیعی، وریاغفوری، سردار آزمون، پورعلیگنجی و وحید امیری و کلی بازیکن دیگر که سلفهایشان پر از باروت بود و در سرشان هوای جام ملتهای آسیا.
ما تیمی بودیم که همهچیز را به نفع ذات نگه داشته بود و میان واژههایی که از استرالیا درباره تیم مخابره میشد هیچ خبری از ناامیدی نبود.
میدانستیم این تیم شایستهترین تیم تاریخ ایران برای لمس جام ملتهای آسیا و آن سرمربی بهترین گزینه تمام تاریخ برای رفتن به قله قارهکهن است. میدانستیم جوانهای ایرانی سلحشورانی هستند که برای خوشبختی ما دست به هر کوششی میزنند، ما همه اینها را میدانستیم که رسیدیم به یکچهارم و عراق. میدانستیم و رسیدیم به شیطنت پولادی و سختگیری ویلیام.
میدانستیم و رسیدیم به جمله «ایران قصد حذف شدن نداره»!ما درحالیکه میدانستیم شایستهترین تیم جام هستیم در ضربات پنالتی حذف شدیم و بلیت برگشت را اوکی کردیم.بله ته قصه همه تیمهای جوان و جذاب با قهرمانی و فخر و غرور تمام نمیشود. گاهی هم باید برگردی و بگویی دستمریزاد آقای شفیع! دستمریزاد که یادمان دادی بگوییم «چیزی از ارزشهای ما کم نشد»!