جهش بورس و شش اشتباهی که نباید آنها را تکرار کنیم
روزنامه هفت صبح | رکورد افزایش روزانه شاخص کل شکسته شد: شاخص کل بورس تهران دیروز عملکردی عالی از خود بهجا گذاشت و با جهش خیرهکننده ۳۵هزار واحدی از نیمه کانال ۱٫۳میلیون واحد عبور کرد. اتفاقی که در سال ۱۴۰۰ بیسابقه است. چراکه پیش از این بیشترین افزایش روزانه شاخص کل حدود ۳۰هزار واحد و مربوط به هشتم خردادماه بود و از این نظر جهش دیروز شاخص کل یک رکورد به حساب میآید.
حالا که شاخص کل از نیمه کانال ۱٫۳میلیونی عبور کرده و جایگاهش تا حدودی تثبیت شده است، برخی کارشناسان میگویند مسیر برای فتح کانالهای ۱٫۵ و ۱٫۶میلیون واحدی باز شده و نسبت به آینده بازار امیدوارتر هستند. حتی برخی سیگنال شاخص دو میلیون واحدی تا سال ۱۴۰۱ را مطرح کردهاند. البته بهتر است فعلا دلمان را خوش نکنیم و سعی کنیم به همین رشد گام به گام شاخص کل که از ابتدای خردادماه آغاز شده، خوشحال باشیم.
خداحافظی با صفهای فروش بعد از یک سال نحس
۲۲مردادماه سال ۹۹ نقطه آغاز ریزش بورس بود. از آن زمان تا حالا چند مرتبه روند شاخص تغییر کرد و برای مدت کوتاهی شاهد بازار سبزرنگ بودیم اما هیچموقع صفهای فروش اجازه نفس کشیدن به سهامداران ندادند تا اینکه دیروز بالاخره فروشندهها شکست خوردند. برای اولینبار در یک سال گذشته ارزش صفهای خرید از صفهای فروش سبقت گرفت.
طوری که در پایان معاملات دیروز حدود ۱۳۰نماد که ۲۰درصد کل بازار را تشکیل میدهند، صف خرید داشتند و ارزش صفهای خرید در مجموع به هزار و ۱۳۰میلیارد تومان رسید. در طرف مقابل دیروز ۸۹نماد یعنی ۱۴درصد بازار صف فروش داشتند و ارزش صف تشکیل شده برای فروش سهام در مجموع هزار میلیارد تومان بود. موردی که نشان میدهد چه از نظر تعداد نمادها و چه از نظر ارزش صفها دیروز خریداران در بازار توانستند پیروز رقابت در برابر فروشندهها باشند. اتفاقی که از ۲۲مرداد ۹۹ تا کنون مشابه آن را ندیده بودیم.
رقابت بازارها برای شکست تورم
عملکرد بازارهای مالی از ابتدای سال تا حالا کاملا نزدیک بههم بوده. دلار، سکه، طلا و بورس همگی سال ۱۴۰۰ را در نقطه اوج آغاز کردند و تا نیمه بهار با روند نزولی مواجه شدند و حالا چند هفتهای است روند صعودی در پیش گرفتهاند. نمونهاش شاخص بورس است که در آخرین روز کاری سال ۹۹ در محدوده یک میلیون و ۳۰۷هزار واحد قرار داشت و بعد کاهش تا یک میلیون و ۹۵هزار واحد، حالا به رکورد جدید یک میلیون و ۳۵۱هزار واحد دست پیدا کرده و ۳٫۳درصد در سال ۱۴۰۰ بازدهی داشته باشت.
دلار در آخرین روز سال ۱۳۹۹ حدود ۲۵هزار تومان قیمت داشت و بعد از کاهش قیمت تا کانال ۲۰هزار تومانی، دیروز به محدوده ۲۵هزار و ۸۵۰تومان رسید و بازدهی ۳٫۴درصدی از ابتدای سال را تجربه کرد. طلا هم در این مدت رفتار مشابهی داشت. قیمت هر گرم طلای ۱۸عیار اول سال یک میلیون و ۷۵هزار تومان بود و بعد از کاهش تا محدوده ۹۰۰هزار تومانی در نیمه بهار، این روزها دوباره روند صعودی به خود گرفته و با همراهی اونس جهانی تا یک میلیون و ۱۱۸هزار تومان افزایش قیمت پیدا کرده است. با این حساب بازدهی طلا در این مدت حدود چهار درصد بوده است و با اختلاف ناچیزی برنده بازارها به حساب میآید. سکه با بازدهی ۳٫۱درصدی در سال ۱۴۰۰ فعلا بازنده بازارهای مالی به حساب میآید.
قیمت هر سکه تمام بهار آزادی ابتدای سال حدود ۱۱میلیون و ۱۸۰هزار تومان بود و بعد از کاهش قیمت به کمتر از ۱۰میلیون تومان در اردیبهشتماه، حالا به اوج ۱۱میلیون و ۵۳۰هزار تومانی رسیده و ۳٫۱درصد رشد کرده است. مقایسه عملکرد بازارهای مختلف نشان میدهد سرمایهگذارهای طلا، ارز و بورس همگی کارنامه یکسانی دارند و اتفاقا همه آنها از تورم شکست خوردهاند. چراکه شاخص قیمت کالاها و خدمات از ابتدای سال ۱۴۰۰ تا اینجای کار ۹٫۸درصد افزایش پیدا کرده و نشان میدهد سرمایهگذارها نتوانستهاند ارزش پول خود را حفظ کنند. البته در ادامه ممکن است شرایط به کلی تغییر کند.
شش اشتباهی که نباید آنها را تکرار کنیم
بیش از دو ماه از آغاز روند صعودی بورس گذشته و در این مدت دوباره سیگنالفروشها کار خود را از سر گرفتهاند. روند خروج پول متوقف شده و از ابتدای تیرماه حدود هزار و ۶۰۰میلیارد تومان پول جدید وارد بازار سرمایه شده. موردی که نشان میدهد بعد از مدتها شاهد بازگشت سرمایهگذاران به بورس هستیم. ولی اگر قرار باشد دوباره اشتباهات سال گذشته را تکرار کنیم، احتمالا به همان سرنوشت دچار خواهیم شد و مجددا بخش بزرگی از سرمایهمان را از دست خواهیم داد.
یک: مهمترین درس لزوم سیو سود است. زمانی که با خرید یک سهام سود میکنیم و برای مثال ۳۰درصد به سرمایهمان اضافه میشود، ریسک سرمایهگذاری بالاتر خواهد رفت. چراکه در گذشته مثلا ۱۰۰میلیون تومان سرمایه در نماد مورد نظر داشتیم و حالا این رقم به ۱۳۰میلیون تومان رسیده. در چنین شرایطی بهتر است سود به دست آمده را بعد از مدتی از بازار خارج کنیم و با فروش ۳۰میلیون تومان از سهام مورد نظر، دوباره با همان ۱۰۰میلیون تومان اصل پول سرمایهگذاری کنیم. اگر کسی ابتدای سال ۹۹ سرمایه ۱۰۰میلیون تومانی به بورس آورده بود و در این مدت دست به سهامش نمیزد، صاحب سرمایه حدود ۲۶۳میلیون تومانی بود. ولی اگر همین شخص در مرداد ۹۹ سود به دست آمده را کنار گذاشته بود، الان میتوانست سرمایه ۳۷۰میلیون تومانی داشته باشد.
دو: سرمایهگذاری بخشی از داراییها در صندوق درآمد ثابت به کمکتان خواهد آمد. از مرداد ۹۹ تا ابتدای خرداد ۱۴۰۰ شاخص کل بورس ریزش ۴۸درصدی را پشتسر گذاشت. درحالی که صندوقهای درآمد ثابت توانستند در همین مدت بازدهی ۱۵درصدی نصیب سرمایهگذاران کنند. با این حساب احتمالا لازم است همیشه بخشی از سرمایهمان را در صندوقهای درآمد ثابت نگه داریم.با این کار علاوه بر مدیریت ریسک میتوانیم در روزهای مهم که فرصت خرید سهام پیش آمد، از پول ذخیره شده در صندوقها استفاده کنیم.
سه: در دوران ریزش بورس از نمادهایی که حجم معاملات بسیار پایینی دارند، درس مهمی گرفتیم. از آبان تا دیماه سال ۹۹ برای مدت کوتاهی روند شاخص بورس صعودی شد ولی همچنان ۶۰درصد نمادهای بازار صف فروش داشتند. این تعداد دقیقا همان نمادهای کوچکی را تشکیل میدهند که ارزش معاملات آنها بسیار پایین بود. اگر مجددا قصد سرمایهگذاری در بورس را دارید بهتر است از ریزش گذشته درس بگیرید و تا حد ممکن سراغ نمادهای کوچک نروید. یک نمونه از این نمادها مربوط به یکی از شرکتهای گروه غذایی است که در مردادماه سال ۹۹ بازدهی سالانه آن به هزار و ۶۰۰درصد رسیده بود و خیلیها را برای سرمایهگذاری وسوسه کرد اما این نماد همچنان با صف فروش دست و پنجه نرم میکند و در این مدت حدود ۷۳درصد ارزش خود را از دست داده است.
چهار: شرکتهایی که با انتشار اوراق اختیار فروش تبعی سهام خود را بیمه میکنند، بیشتر از دیگر نمادها قابل اعتماد هستند. موج انتشار اوراق بیمه سهام از شهریورماه پارسال شروع شد و اغلب نمادها با سررسید سه تا شش ماهه سهام خود را بیمه کردند.
آنهایی که همزمان با خرید سهام، اوراق اختیار فروش تبعی هم خریدند تا اسفند ۹۹ بهجای ضرر ۳۰درصدی توانستند حدود ۱۰درصد سود کنند. در حال حاضر در بین نمادهای بورسی، اوراق اختیار فروش تبعی نمادهای افق، پارس، تاصیکو، خودرو، فملی و فولاد قابل معامله است و میتوان همزمان با خرید سهام، آن را بیمه کرد.
پنج: شاخص کل همه اطلاعات را در اختیار ما قرار نمیدهد. خیلی از ما صرفا شاخص کل را برای بررسی روند بورس مبنا قرار میدهیم، در حالیکه این شاخص بیشتر وضعیت شرکتهای بزرگ و نمادهای شاخصساز را به ما نشان میدهد و ممکن است کلیت بازار شرایط متفاوتی داشته باشد. برای نمونه شاخص کل از ابتدای ریزش تا به حال پنج مرتبه روند صعودی به خود گرفته ولی این اولین بار است که شرکتهای کوچک هم در مسیر صعودی همراهی میکنند.
به عبارتی میتوان گفت در چهار مرتبه گذشته شاخص کل خیلی از ما را گول زد و به اشتباه فکر کردیم روند نزولی بورس به پایان رسیده درحالی که باید متغیرهای مختلفی مثل شاخص هموزن، ورود و خروج پول حقیقی، نسبت قدرت خریداران به فروشندهها، نسبت ارزش صفهای خرید و فروش، تعداد نمادهای دارای صف، ارزش معاملات روزانه و… را هم مد نظر قرار بدهیم.
شش: عملکرد شرکتها با بازدهی سهامشان رابطه مستقیم دارد. در بین گروههای مختلف بورسی به عنوان نمونه دو گروه فلزات اساسی و محصولات شیمیایی ازجمله گروههایی هستند که سود عملکرد آنها مثبت است و در طرف مقابل گروه خودرو و ساخت قطعات عموما از شرکتهای زیانده تشکیل شده است.
مقایسه تغییرات شاخص این سه گروه به خوبی نشان میدهد عملکرد شرکت تا چه حد روی سهام آن تاثیرگذار است. طوری که از نقطه اوج تا حالا شاخص کل حدود ۳۵درصد کاهش داشته است.بهطور همزمان شاخص گروه خودرو و ساخت قطعات ریزش ۶۶درصدی را پشتسر گذاشته ولی شاخص گروه فلزات اساسی ۲۳درصد و شاخص گروه محصولات شیمیایی ۱۹درصد عقبنشینی کردهاند.