جنون لایک و کامنت؛ در واکنش بهمرگ انصاریان
روزنامه هفت صبح | یک: درگذشت علی انصاریان با حُزن و اندوه گستردهای در جامعه همراه بود. خیلی از غیرفوتبالیها هم حتی در واکنش به فوت این فوتبالیست اشک ریختند. در آخرین روزها و ساعتهای حیات او مدام اسم انصاریان که برادرزاده واعظ مشهور تهرانی است هم بین مردم تکرار میشد، با آن که سالها از خداحافظی او از دنیای فوتبال میگذرد و جمع بازی های ملی اش در مجموع شش بازی بیشتر نیست.
بااینهمه فوت علی انصاریان تبدیل به یک دغدغه عمومی برای شهروندان شد. درواقع این ماجرا به نوعی یادآور درگذشت مرتضی پاشایی است که حضور گسترده مردم در مراسم خاکسپاری او برای خیلی از تحلیلگران و جامعهشناسان غیرمنتظره و غافلگیرکننده بود.
* دو: یک دلیل مهم این موجی که در واکنش به درگذشت انصاریان شکل گرفت، پوشش لحظهبهلحظه اخبار مربوط به او از سوی رسانههاست. کانالها و سایتهای فوتبالی و غیرفوتبالی مرتب با تمام جزئیات تمام اخبار روزهای بستری و فوت انصاریان را منتشر میکردند. خبرنگارانی از صداوسیما و سایر رسانهها مرتب از مقابل بیمارستان فرهیختگان کوچکترین رفتوآمدها و رویدادها را منعکس میکردند. فاصلهای که بین درگذشت مهرداد میناوند و علی انصاریان افتاد هم حس تعلیقی را به وجود آورده بود که مردم با دلهره و حساسیت بیشتری خبرهای مربوط به انصاریان را دنبال کنند.
* سه: نکته دوم اما واکنش گسترده سلبریتیها و شخصیتهای اینستاگرامی بود که جامعه را بیشتر با موضوع درگیر کرد. خیلی از همکاران و دوستان نزدیک مرحوم انصاریان البته درست و بجا واکنش نشان دادند، اما بعضی سلبریتیها واکنشهای سوالبرانگیز و غیرمنطقی داشتند که هدفی جز جذب فالوئر و سوار شدن بر این موج نمیتوان متصور بود؛ رفتارهای نمایشی و متظاهرانه که در درجه اول اجحاف در حق خود علی انصاریان است.
بهطورمثال رفتاری که از سوی داریوش فرضیایی یا پرستو صالحی دیدیم. آنها دوربین را مقابل خود گذاشتند و به عجیبترین شکل گریه کردند. درحالیکه استوری بعدی را که نگاه میکردی، تبلیغ فلان مزون یا کلینیک زیبایی بود. این چه مدل عزاداری و سوگواری برای یک دوست است که باید دوربین سلفی گوشی را روشن کنی تا اشک بریزی؟
سمت دیگر این ماجرا هم رفتار امیر تتلو بود که از استانبول شروع به فحاشی به مرحوم انصاریان و خانوادهاش کرد. دلیل این اقدام او هم واضح است. همین عطش سیریناپذیر جلب توجه و جذب فالوئر. خیلی سخت است که بین انگیزه این دو گروه تفاوتی قائل باشیم. یا سحر زکریا که در لایو اینستاگرامی جیغ میکشید و کلمات گنگی را ادا میکرد.
طبعا او هم وانمود میکرد عزادار علی انصاریان است، اما چاشنی اشاره به مطالبه خرید واکسن آن هم در مورد سلبریتی ها و طعنههای سیاسی را هم فراموش نکرده بود. آن هم در حالیکه در هیچ کجای دنیا واکسیناسیون به افراد زیر ۵۵ سال نرسیده است و مرگ دو چهره ورزشی ۴۳ و ۴۵ ساله را نباید به واکسیناسیون مرتبط کرد.
بیشتر مربوط به عدم رعایت پروتکل های بهداشتی است. پس واقعا نمی توانیم جیغ های خانم زکریا و اشک های خانم پرستو صالحی و هشتگ خانم کتایون ریاحی و چند فوتبالیست فعال در عرصه مجازی و طعنه شان به واکسن را درک کنیم. شاید منطقی بودن بهترین راه حل برای مواجهه با چنین مسائلی باشد .
* چهار: تاسف و تالم روحی نسلی که با فوتبال علی انصاریان خاطره دارد کاملا قابل درک است. سر جلوی توپ گذاشتنها و قصه بخیهها و یاغیگریهای او درون زمین را کسی از یاد نبرده. در سالهای بعد هم دیدن شخصیت شیرین و سرگرمکننده او مقابل دوربین ضامن تداوم محبوبیت انصاریان بود. علاقه او به مادرش و تقارن روز فوت او با روز مادر هم نکته طعنهآمیزی بود.
بدون تردید درگذشت انصاریان در ۴۳ سالگی یک تراژدی بود. این را همه دیدیم و میدانیم و به علی انصاریان احترام میگذاریم. این شکل از واکنش سلبریتیها را اما درک نمیکنیم. اتفاقا اگر کسی طرفدار دوآتشه و استادیومی علی انصاریان باشد، حق دارد از این جوزدگی و کاسبی سلبریتیها با نام او در اینستاگرام عصبانی باشد.
شاید حتی بتوانیم به این موضوع فکر کنیم که این افراد چرا به درگذشت بقیه افراد مشهور بر اثر کرونا، خفیفترین واکنشی هم نداشتند؟ سینایی و عالمی و پرتوی و جلیلوند هم در این مدت از همکاران آنها بودند که جان باختند. یا در سطح دیگری شاید به رئیسدانا و فیرحی هم بتوان اشاره کرد. یا همین روزها بهاءالدین خرمشاهی به علت کرونا در بستر بیماری است، اما چرا خبری از این واکنشها نیست؟ آیا تبدیل به یک جامعه سلبریتیزده شدهایم که منطق آن فقط تعداد لایک و کامنت است؟