کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۶۹۱۷۵
تاریخ خبر:

جنجال ‌فیلم اسرار گنج ‌دره‌ جنی

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | دهه متناقض ۵۰، دورانی که استبداد ساواک با حمایت شخص محمدرضا، ‌علیه مارکسیست‌ها و گروه‌های مسلح در بالاترین حد خود است، همزمان فرح و گروه نزدیکانش با جشن هنر شیراز و پشتیبانی از فعالیت‌های روشنفکران، نوعی جریان فرهنگی ضدمذهبی مدل فرانسوی حتی با شاخصه‌های اپوزیسیونی را رواج می‌دهند که در بطن خود حاوی ناامیدی و سیاهی است .

و درعین‌حال سیدحسین نصر و در مراتب پایین‌تر چهره‌هایی مثل کیوان خسروانی و پرویز تناولی باز هم با حمایت دفتر فرح دیبا آمیزش غریبی از سنت‌‌های ایرانی و اسلامی ‌با نشانه‌های مدرنیته را در معماری و هنرهای تجسمی‌ و طراحی لباس پی می‌گیرند؛ سال‌های دوقطبی ثابتی و قطبی به عنوان نمادهای اصلی ماجرا.

برای اینکه بدانید شرایط فرهنگی کشور چگونه بوده، باید به اکران سه فیلم جنجالی در آن سال‌ها اشاره کرد؛ اسرار گنج دره جنی، گوزنها و دایره مینا. بیایید ماجرای اکران فیلم اسرار گنج دره جنی را مرور کنیم و آن دو فیلم را به بعد موکول کنیم. اسرار گنج دره جنی ساخته ابراهیم گلستان که حاوی طعنه‌ای غلیظ و شدید علیه حکومت پهلوی است با کنایه‌هایی واضح به تازه‌به‌دوران‌رسیدگی پهلوی‌ها و سقوط قابل حدس آن!

داستان مرد روستایی طماعی که در دره روستای خود گنجی پیدا می‌کند و از خودبی‌خود می‌شود و گاوش را قربانی می‌کند و زن و بچه‌اش از او جدا می‌شوند. او برای فروش تدریجی گنجش مدام به شهر می‌رود و آنجا درگیر توطئه یک عتیقه‌فروش حیله‌گر و زنش می‌شود و با کلفت آنها ازدواج می‌کند و لباس شهری می‌پوشد و بعد به ده برمی‌گردد و خانه‌ای لوکس برای خود می‌سازد و آنجا جشنی بسیار پرخرج برگزار می‌کند و در نهایت بر اثر حادثه‌ای همه‌چیزش را از دست می‌دهد …

نمادهای فیلم کاملا مشخص است. گلستان که پس از مرگ فروغ آفرینش هنری را کنار گذاشته بود و مدام به اروپا مسافرت می‌کرد، با غیظ و افسردگی آمده بود تا بیانیه سینمایی خود علیه حکومت پهلوی و جشن دوهزاروپانصدساله و ثروت ناگهانی حاصل چندبرابر شدن قیمت نفت را صادر کند. او از شکاف میان دفتر فرح که برگزارکننده جشن هنر شیراز و همه‌کاره فرهنگ ایران بود و از آن‌طرف وزارت فرهنگ و هنر به ریاست مهرداد پهلبد، شوهر شمس که سعی می‌کرد خودش را فعال نشان دهد استفاده کرد.

گلستان مجوز فیلم خود را با نفوذ بر پهلبد و حس جاه‌طلبی شکست‌خورده او به دست می‌آورد، چراکه از سال ۱۳۵۰ مسئول سانسور فیلم‌ها دیگر ساواک نبود و به وزارت فرهنگ سپرده شده بود. سابقه گلستان و ارتباطش با دربار و اتوریته شخصی گلستان موجب می‌شود تا فیلم بدون آنکه بخش ممیزی را رد کند، به نمایش دربیاید. روایتی هم وجود دارد که تنها ایراد ممیزان وزارت فرهنگ صحنه‌ای است که به گفته آنها صمد در حال ادرار کردن بوده است!

یعنی ممیز محترم چون پرویز صیاد نقش اول فیلم را بازی می‌کند آن را در مجموعه صمد قرار داده است! پیش از پخش همگانی فیلم، مهدی سمیعی که از دوستان گلستان و از برجسته‌ترین بانکداران دوران شاه بود، شبی در سالن کوچک سینما مولن‌روژ فیلم را برای حدود ۵۰نفر از شخصیت‌های مهم سیاسی آن زمان نمایش داد و عجیب است که آنجا هم کسی متوجه کنایه‌های فیلم نشد.

اما اکران فیلم در دو سینمای تهران با هیاهو و شگفتی تماشاگران روبه‌رو می‌شود. مشهور است که گلستان همسرش فخری و پسرش کاوه را به سینماها می‌فرستد تا واکنش مردم را بسنجد. نتیجه آن می‌شود که فخری شبانه به استودیوی گلستان می‌رود و یک نسخه از فیلم را جایی پنهان می‌کند تا از توقیف احتمالی ساواک در امان بماند.

خبر سوت و کف دانشجویان برای فیلم به پرویز ثابتی، مرد اصلی ساواک می‌رسد. ثابتی همان سال مواجهه‌ای با گلستان داشته و او را به‌خاطر نقل‌قول مرموزی در یکی از مقالات غلامحسین ساعدی در مجله فردوسی به ساواک احضار کرده و جلسه پرتنشی را با این مرد مغرور برگزار کرده بود. ثابتی نسخه‌ای از فیلم را در دفترش می‌بیند و بلافاصله متوجه تمام طعنه‌های فیلم به شاه و هویدا و جشن دوهزاروپانصدساله و شخص فرح می‌شود.

او همان شب در ضیافتی که در خانه‌اش داشته، ماجرا را به داریوش همایون هم می‌گوید و روز بعد با نامه‌ای به پهلبد به او دستور می‌دهد که فیلم را از پرده پایین بکشند و توقیف کنند. او می‌نویسد: «مرد» - قهرمان داستان که نقشش را صیاد بازی می‌کرد- بی‌شک اشاره به شاه دارد؛ گنجی که پیدا کرده همان نفت است. دره جنی هم نیاوران است. مهمانی مفصلی که در فیلم به نمایش درآمد تمثیلی از جشن‌های دوهزاروپانصدساله است.

ساختمانی هم که در دره بنا کردند - به روایت فیلم «دوحجم گرد در دو سوی برج مدور»- به میدان شهیاد (آن روزها و آزادی فعلی) اشاره دارد. فیلم «باید بلافاصله توقیف» شود. مشهور است که محمدرضا به‌خاطر سفر به قاهره نتوانست فیلم را که ثابتی برایش فرستاده بود ببیند، اما امیرعباس هویدا به‌شدت از فیلم عصبانی بود و او هم تمام نشانه‌های فیلم را دریافته بود. در نهایت فیلم بعد از یک هفته اکران پایین کشیده می‌شود.

گلستان در همین سال ۱۳۵۳ تصمیم به ترک همیشگی ایران می‌گیرد. او دوبار در سال ۱۳۵۶ و ۱۳۶۷ به ایران بازمی‌گردد، اما در نهایت برای همیشه در حاشیه لندن و به دور از خانواده‌اش به زندگی خود ادامه می‌دهد.

کدخبر: ۳۶۹۱۷۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر