جشنهای ۲۵۰۰ ساله؛ جنون و دیگر هیچ
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | در انتهای دهه چهل محمدرضا غرقه در اعتماد به نفس است. در گذر از ۵۰ سالگی به این میاندیشد که دیگر چیزی جلودارش نیست. رشد اقتصادی دهه چهل اعتماد به نفس او را افزایش داده است. ایران به عنوان مهمترین متحد آمریکا در منطقه جایگاهش تثبیت شده و با همسایه شمالی هم روابط کم تنشی را پی میگیرد.
طیف ملیگراها از نفس افتادهاند و قشر مذهبیون هم همچون آتش زیر خاکستر آرام گرفتهاند. دغدغههای امنیتی او و حکومتش مبارزه با گروههای چریکی عموما آماتور است که با تکیه بر جوانان مارکسیست و یا مذهبیان چپگرا تقریبا هیچ عملیات مهمی را توانایی انجامش را ندارند و در زیر فشار ساواک شبکههای پنهانشان به سادگی برملا و یا به جوخههای آتش سپرده میشدند.
بعد از دو ازدواج ناکام با شاهزاده مصری فوزیه و دختری بختیاری از مادری آلمانی( ثریا) و روابطی پرتنش و ۲۲ سال در حسرت فرزند، وصلت با فرح دیبا دانشجوی اشرافی اما به ظاهر چپگرای مقیم فرانسه، دربار را از التهاب جانشینی خارج کرده بود. محمدرضای ترسو و کم دل و جرئت دهه بیست و سی حالا به جایی رسیده بود که شخصا دستور قتل تیمور بختیار اولین رئیس مخوف ساواک را صادر میکند.
تیمور بختیار که سرناسازگاری برداشته و به بغداد گریخته بود. حالا محمدرضا به برج شهیاد و پیکان و تئاتر شهر مینازد و هتلهای زنجیرهای مشهور خارجی و هجوم توریستهای آمریکایی و اروپایی. در تحولی که در نیمه شمالی تهران رخ داده بود بیتوجه به فقر و بیسروسامانی که از پایین خیابان شاه تا بیغوله های جنوب شهر تهران موج میزد.
در این غرور بیسرانجام و سرخوشی خطرناک او تصمیم به برگزاری جشنهای دو هزار و پانصدساله میگیرد. آیینی موهوم و بیمبنا برای بزرگداشت اولین پادشاهان هخامنشی در ایران. محمدرضا نمیداند که این حرکت چگونه آخرین بندهای چتر نجات او را خواهد گسست. ملت هرگز او را برای این ولخرجی مضحک نبخشید.
درباره جزئیات این جشن بارها صحبت شده است. ۲۰ پادشاه و امیر، ۵ ملکه، ۲۱ شاهزاده، ۱۶ رئیسجمهور، ۳نخستوزیر، ۴معاون رئیسجمهور و ۶۹ وزیر خارجه از ۶۹ کشور در مراسم شرکت کردند. از ۲۰ تا ۲۴ مهرماه در محوطه بزرگ در جلوی تخت جمشید و در چادرهایی بسیار لوکس و با پذیرایی تجملی از بهترین رستورانهای پاریس.
ایده اصلی مال شجاعالدین شفا بود و اسدالله علم پیگیر ماجرا. حسن امینی نوه علی امینی فیلم مستندی در سال ۲۰۱۶ درباره این مراسم ساخت که به نکتههای عجیبی اشاره میکند از جمله کارهای پوچی همچون جابهجایی روزانه یک قطعه یخ به بزرگی یک اتاق توسط هلیکوپتر که برای خنک کردن شراب سفید انجام میشد، یا اعمال اغراقآمیزی همچون وارد کردن ۵۰ هزار پرنده برای آوازخوانی که اکثر آنها در روزهای نخست به دلیل بیآبی جان خود را از دست دادند و یا ویلیام شوکراس که این گونه از این مراسم یاد کرده است: آرایشگران طراز اول از سالنهای کارینا و الکساندر پاریس به تختجمشید پرواز کردند.
الیزابت آردن یک نوع کرم صورت تولید کرد که نام آن را فرح گذاشت تا در جعبههای مخصوص به میهمانان هدیه شود. باکارا، گیلاس پایهدار کریستال طراحی کرد، سرالین جایگاه میهمانان را روی سفالهای قرن پنجم پیش از میلاد ساخت. رابرت هاویلند، فنجان و نعلبکیهایی ساخت که فقط یک بار مورد مصرف میهمانان قرار گرفت…
لان ون اونیفورمهای جدیدی برای کارمندان دربار تهیه کرد که نیمتنه آن به طرز شکیل ولی نه زننده با بیش از یک و نیم کیلو نخ طلا دوخته شده بود. دوختن هر یک از این اونیفورمها، نزدیک به ۵۰۰ ساعت کار لازم داشت. غذاهای ضیافت تختجمشید را اصولاً رستوران ماکسیم تهیه میکرد… لویی ورایل رئیس ماکسیم به این مناسبت یک بشقاب جدید و بسیار عالی محتوی خاویار و تخم بلدرچین آبپز اختراع کرد….نطق پرطمطراق محمدرضا شاه خطاب به کوروش کبیر آنجا که آخرین شاه ایران گفت: «کوروش! ما امروز در برابر آرامگاه ابدی تو گرد آمدهایم تا به تو بگوییم: آسوده بخواب که ما بیداریم و برای نگاهبانی میراث پرافتخار تو همواره بیدار خواهیم بود.»
آیتالله خمینی همان زمان از نجف درباره این جشنها این گونه سخن گفتند: «جنایات شاههای ایران روی تاریخ را سیاه کرده است، برج، از سر درست کردند، سر مردم را میبریدند، قتلعام میدادند بعد برج درست میکردند با آن. برای این شاهان، ما ملت اسلام باید جشن بگیرد؟! ملت ایران موظف است که با این جشنها مبارزه منفی کند، مثبت نه لازم نیست، از خانه بیرون نیایند وقتی که این جشنها هست، شرکت نکنند در جشنها، جایز نیست شرکت کردن در این جشنها.»
هزینه این مراسم به شکل رسمی ۲۲میلیون دلار اعلام شد اما منابع غربی از رقمهای ۲۰۰ و ۳۰۰میلیون دلار یاد کردهاند. واقعیت این است که رقم هزینهها به خودی خود مهم نبود که چه بسا هزینههای برخی عملیاتهای عمرانی هم به پای این مراسم نوشته شد. آنچه مهم بود جنون خود بزرگ بینی در این نمایش مرتجعانه بود که امکان بازگشت و تفاهم میان رژیم پهلوی و بخشهای ناراضی ملت را به شکل کامل از بین برد.