جسدهای ماندگار در اورست به روایت خانم دکتر
روزنامه هفت صبح| چند روز قبل بحث عجیب و البته حیرتانگیزی در توئیتر باز شد که به مردگان مسیر اورست مربوط میشد. یعنی آنهایی که در راه صعود به بلندترین قله جهان جان دادهاند و از آنجاییکه سرما جلوی فاسد شدن بدن را گرفته، اجسادشان در همان نقطه به همان صورت اول باقیمانده است. این بحث خیلی دست بهدست شد و هر کسی با ارجاع به شنیدهها و خواندههای خودش اطلاعاتی به آن اضافه کرد. مثلا یکی از این اطلاعات این بود که در مسیر صعود به اورست تعداد اجساد کوهنوردان با آن لباسهای رنگی آنقدر زیاد است که آن منطقه به دره رنگینکمان معروف شده.
با توجه به اینکه دکتر افسانه حسامیفرد اخیرا اورست را فتح کرده، ترجیح دادیم این شایعات را با او چک کنیم و بپرسیم این دره رنگینکمان و باقی ماجراها واقعیت دارد یا نه. حسامیفرد كه نه فقط اورست بلکه بهتازگی در همین سفر اخیر خود، دو قله دیگر از 14 قله 8 هزارمتری دنیا را فتح کرده، اینطور توضیح میدهد كه ما واقعا در اورست درهای بهنام دره رنگینکمان داشتهایم اما از آن دره فقط یک اسم باقیمانده. این دره در مسیر شمالی صعود قرار دارد که 5 سال است رفت و آمد در آن بسته شده و اجازه صعود از آن سمت داده نمیشود. به گفته او از 5 سال پیش کوهنوردان از سمت نپال به اورست صعود میکنند.
وضعیت اجساد کوهنوردان آنجا چطور است؟
اینطور که حسامیفرد توضیح میدهد جنازههای این مسیر جنوبی یا به نقاطی که در دید نباشد، منتقل شده یا اینکه کلا با کمک شرپاها پایین آورده شدهاند. در اصطلاح کوهنوردی شرپا به افرادی گفته میشود که در ازای مبلغی در حمل بار کوهنوردان مشارکت میکنند. به گفته این پزشک مسیر شمالی از زمان کرونا با دستور دولت چین به روی ملیتهای دیگر بسته شده و بهجز چینیها کسی از آنجا به قله نمیرسد.
مردی با چکمههای ماندگار
نکته جالب درباره این اجساد اورست این است که بعضی از آنها به نقاط معروفی تبدیل میشوند و در آدرسدهی به کار میروند. مثلا کوهنوردها وقتی به همدیگر بیسیم میزنند میگویند ما رسیدیم به گرین بوتس، که یکی از همین اجساد است. مردی خمیده با چکمههای سبز رنگ که سال 1996 در این مسیر فوت کرده. سیوانگپالجور، اهل هند، از همان تاریخ تا بهحال آنجا رها شده.
اتفاقا فیلم مشهور «اورست» با الهام از روی همین داستان ساخته شده. از آن موقع بود که این چکمهها به نماد مهمی برای کوهنوردان تبدیل شد ولی همین موضوع چالش اخلاقی پیشروی کوهنوردان گذاشت: با جنازههای باقیمانده روی کوههای مرتفع باید چه کرد؟ هم هزینه انتقالشان به پایین زیاد است، هم انتقالشان ریسک و خطر زیادی دارد. آیا میتوان آنها را به حال خود رها کرد؟
شرح عکس: این همان گرینبوتس است یا پوتینهای سبز. این تصویر یکی از کوهنوردانیست که سالها قبل در مسیر رسیدن به قله اورست جانش را از دست داد و حالا به یکی از نشانههای رسیدن به قله تبدیل شده است
چیزی به اسم قبرستان اورست نداریم
خود حسامیفرد زمانی که در مسیر صعود اورست بود با دو جسد روبهرو میشود که نیروی امدادی دولت درحال انتقالش بودند، برای همین این تصور که جنازههای مسیر اورست همانطور سر جای خودشان میمانند و اورست حالا تبدیل به قبرستان شده را رد میکند.
بهجز این مورد بقیه شایعات تقریبا حقیقت دارد. مثلا اینکه گاهی محل مرگ کوهنوردان به اسمشان مشهور میشوند را تایید میکند. نکته دیگری که او میگوید این است که همه آنهایی که فوت میکنند لزوما در مسیر و در بین یخ و صخرهها قرار ندارند؛ «مثلا در یکی از کمپهای اناپورنا که ما حضور داشتیم مردی بود که شب خوابید و در خواب دچار مشکل ریوی شد و فوت کرد.» اما علت مرگهای دیگر میتواند سقوط، بهمن، کمبود اکسیژن و خفگی، شکستگی یا ضربه به استخوانها، پرت شدن و یا دلایل ناشناخته دیگری باشد.
جنازه عجیب لوتسه
افسانه حسامیفرد همین هفته پیش پا به قله لوتسه گذاشت. او میگوید روی نوک قله لوتسه به عنوان چهارمین قله مرتفع جهان در رشته کوه هیمالیا، یک جنازه وجود داشته. جنازهای که همانطور که نشسته است و لبخند میزند یخ بسته. این آقای کوهنورد با همان لباس و همان کفشها 20 سال است که در همین نقطه قرار دارد و جسمش بهخاطر سرما آسیبی ندیده. او یک خاطره در همین رابطه هم از قله k2 دارد. یعنی همان قلهای که اواخر تیرماه سال گذشته به آن صعود کرد. میگوید در این مسیر دو مورد جسد دیده است. همان سال در مسیر برودپیک هم یک جسد دیگری دیده بود که از قضا همان سال گذشته فوت کرده بود.
جواب به یک چالش اخلاقی
او در واکنش به این چالش اخلاقی که کوهنوردان در دوراهی بین حفظ جان خودشان و کمک به افراد آسیبدیده باید چهکار کنند، توضیح میدهد: «اصل اولیه امداد در کوه، در تصادفها، در آتشسوزی و هرجای دیگر این است که اگر کمک کردن منجر به آسیب به خود امدادگر میشود نباید کمک کند. با این حال ما موارد زیادی هم داشتهایم که شیرپاها از خودگذشتگی میکردند و کوهنوردان را نجات میدادند.»
اشاره او به شیرپایی بهنام آقای جرجی است. مرد نیرومندی اهل نپال که یک کوهنورد مالزیایی را از ارتفاع بیش از 8 هزار متر کول کرد و به 7 هزار و 900 متری رساند تا بقیه به او رسیدگی کنند. با این حال حسامیفرد تاکید دارد که یک امدادگر باید اول به فکر جان خود باشد و در مورد آن خطر نکند.