جزئیات قتل ناموسی رومینا ۱۴ساله در حوالی تالش
روزنامه هفت صبح، سارا غضنفری | ماجرای قتل دختر ۱۴ ساله توسط پدرش به اول خرداد ماه بازمیگردد و هنوز رسانههای رسمی درباره این ماجرا گزارشی ننوشته بودند تا این که در کانالهای محلی خبر این قتل منتشر شد. رومینای ۱۴ ساله متولد ۱۳۸۵به دلیل فرار از خانه با پسری ۳۵ ساله، توسط پدرش با داس به قتل میرسد. این ماجرا در روستای سفید سنگان لمیر از بخش حویق تالش گیلان رخ داده است.
ماجرا از این قرار است این دختر نوجوان، با پسری که حدود ۲۲ سال از او بزرگتر بود چند سالی بود که از آشناییشان میگذشت. پسری که از اهالی روستای خودشان بوده است. پسر چندباری به پدر دختر پیغام میدهد تا برای خواستگاری دختر پا پیش بگذارد اما پدر راضی نمیشود، عدهای میگویند تفاوت فرهنگی داشتند و عدهای از تفاوت مذهبی خبر میدهند.
اما کسی از این موضوع نمیگوید که شاید پدر از تفاوت سنی آنها ناراضی بوده و از سوی دیگر، مرد ۳۵ ساله چندان خوشنام نبوده است. وقتی اصرارهای رومینا و بهمن به جایی نمیرسد از خانه فرار میکنند. بعد از ۶ روز آن دو توسط پلیس دستگیر میشوند و به گفته افراد محلی رومینا به دلیل حفظ امنیت جانی خود و آشنایی با خلقیات پدرش تمایل به بازگشت به خانه را نداشته اما به ناچار و طبق قوانین، قاضی او را به پدر خانواده تحویل میدهد.
تا این بخش داستان هنوز اتفاق خاصی رخ نداده بوده، تا جایی که مادر خانواده به حمام میرود تا لباس بشوید. پسر ۶ ساله خانواده مشغول بازی میشود و رومینا میخوابد. اما یکی از افراد محلی که تمایلی به درج نامش در گزارش ندارد به هفتصبح میگوید: انگار بعد از بردن دختر توسط پدرش، پسری که با همدیگر فرار کرده بودند فیلم یا عکسی برای پدر رومینا ارسال میکند که این ماجرا باعث میشود تا خشم پدر فوران کند و با داس به سراغ دخترِ در خوابش برود و بشود آن چه نباید رخ میداد.
وقتی مادر از حمام میآید و جسد غرق در خون دخترک را میبیند فریاد میکشد تا این که همسایهها و پلیس به محل حادثه میرسند. به گفته افراد محلی، پدر بعد از ارتکاب جرم با در دست داشتن داس از خانه خارج شده و به قتل دخترش اعتراف میکند و توسط پلیس بازداشت و به مراجع قضایی سپرده میشود. اگرچه یکی دیگر از اهالی محل درباره خلقیات پدر رومینا میگوید: دخترش را بسیار دوست داشت و همیشه از لحاظ لباس و پوشش این دختر تامین بود و هیچوقت ندیدیم پدر، دخترش را آزار و اذیت کند اما معلوم نیست چه اتفاقی افتاد که کربلایی به سیم آخر زد و این اتفاق افتاد!
*** گفتوگو با عمو و خواستگار مقتول
مادر مقتول یا همسر قاتل، قادر به سخن گفتن نیست و حال خوشی ندارد اما عموی رومینا و بهمن، پسری که رومینا با او فرار کرد با یکی از سایتهای خبری گفتوگویی انجام دادهاند. بهمن میگوید: به پلیس هم گفتم که دوستش دارم و اجباری در کار نبود. چند سالی بود که عاشق هم بودیم و بالاخره تصمیم گرفتم تا یک نفر را بفرستم و او را از پدرش خواستگاری کنم. اما از آنجایی که مذهب ما یکی نبود، مخالفت کردند.
به همین خاطر هم دختر به من گفت که پدرم رضایت نمیدهد و باید فراریاش بدهم. همین شد که باهم فرار کردیم و پنج روزی ناپدید شدیم. بعد از این ماجرا بود که پدرش در پاسگاه حویق از من به جرم آدمربایی شکایت کرد.حتی به من تهمت زد که دخترش را بیهوش کردم و گاو و طلاهایش را هم دزدیدم. وقتی پاسگاه دختر را خواست او هم به آنها گفت که به خواسته خودش با من آمده است. ولی پدرش بیخیال نشد. در آگاهی آستارا هم از من شکایت کرد و چند روز بعد آگاهی با من تماس گرفت. ولی چند نفر از بستگان آمدند و خواستند که ما با هم صیغه کنیم تا ماجرا تمام شود.
ولی آن مرد با پلیس هماهنگ کرده بود تا من را دستگیر کنند. موقع بازجویی من گفتم که آن دختر را دوست دارم و اجباری در کار نبوده و دختر هم در بازجویی این حرفها را تایید کرد. یک شب در بازداشتگاه ماندم، اما در نهایت تبرئه شدم. این داستان، اما وقتی از زبان خانواده رومینا نقل میشود، تفاوت بسیاری میکند. اسفندیار اشرفی، عموی رومینا میگوید اصلا تفاوت مذهبی موضوع مهمی نبوده است و این پسر برادرزادهاش را تهدید کرده بود:
«این پسر رومینا را با زور و تهدید اینکه او را میکشد با خود برد و ۶ روز تمام هم او را نگه داشت. بعد از این موضوع حتی ما خواستیم که بیایند و خواستگاری کنند، اما خانواده آن پسر گفتند نه، پسر ما اشتباه کرده است. حتی عاقد آمده بود که عقدشان کند، اما آن پسر قصدش چیز دیگری بود.» او میگوید که بهمن رومنیا را اغفال کرد و پس از آن باعث شد که برادرش به مرز جنون برسد: «آن پسر در این مدت بارها با من تماس گرفته و ما را تهدید کرده است. به ما فحاشی میکند.
اگر از رومینا عکسی نمیفرستاد این مسائل پیش نمیآمد. اصلا کدام مردی وقتی بخواهد با یک دختر ازدواج کند، عکسش را در اینستاگرام میگذارد؟ کدام مردی عکس ناموسش را در دنیا پخش میکند؟» عموی مقتول میگوید مادر رومینا شرایط خوبی ندارد: «مادرش ۴۰ سال بیشتر ندارد و این روزها هم عزادار است. او هم فامیل ما و مثل خواهرمان است. حالا چه کنیم؟ او، ولی دم است و باید برای پرونده تصمیم بگیرد. برادر من یک پسر ۶ ساله هم دارد. حالا زندگیاش نابود شده است. ما خانواده باآبرویی بودیم، اما آن پسر همه زندگی ما را به هم زد.»
*** ورود مدعیالعموم به پرونده
دادستانی و بهزیستی به موضوع قتل دختر ۱۴ ساله تالشی ورود کرد. معاون امور اجتماعی بهزیستی گیلان در پی قتل نوجوان ۱۴ ساله تالشی اعلام کرد: به دلیل ماهیت جرم، دادستان مطابق با ماده ۵ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان به عنوان مدعیالعموم ورود پیدا کرده است و بهزیستی نیز به عنوان سازمان دولتی مدافع حقوق کودکان، تمام تلاشهای خود را جهت احقاق حقوق حقه کودک را جزو وظایف ذاتی خود میداند. رضا جعفری افزود:
بهزیستی از همه ظرفیتها و امکانات جهت تحقق این مهم استفاده خواهد کرد و در عین حال به دلیل ماهیت جرم و درگیری عاطفی و روانی و اجتماعی سایر اعضای خانواده با هماهنگی دادستان نسبت به انجام حمایتهای روانی_اجتماعی از سایر اعضای خانواده برای کاهش آسیبهای روانی خواهد پرداخت.
اورژانس اجتماعی شهرستان تنها پس از وقوع قتل از طریق مراجع رسمی در جریان واقعه قرار گرفت که عملا کاری جهت حمایت از کودک مطابق با شرح وظایف رسمی و مصرح خود نمیتوانست انجام دهد و چه بسا تماس با خط ۱۲۳ اورژانس اجتماعی قبل از بروز میتوانست سرنوشت بهتری را برای کودک و خانواده ایشان رقم بزند که این خود نگاه فرهنگ مسئولیتپذیری از سوی همه آحاد جامعه را یک بار دیگر به همگان گوشزد میکند.
مطابق با ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی پدر در جایگاه ولی دم در قتل فرزند، قصاص نمیشود بلکه قصاص تبدیل به دیه و تعزیر میشود. هرچند هنوز باید منتظر مراحل قضایی آن باشیم. اکنون پدر رومینا در بازداشت به سر میبرد. مادر روزگار خوشی ندارد و مشخص نیست اگر پدر به ازدواج آنها رضایت میداد باز هم نامش به دلیل مسئله کودک-همسری بر سر زبانها نمیافتاد. این کلاف پیچیده است و فقط مرگ دختری نوجوان در این میان قسمت بسیار غمگین ماجرا است.