جزئیات دادگاه عاملان قتل موبایلفروش اسلامشهری
روزنامه هفت صبح، سارا غضنفری | دادگاه عاملان قتل موبایلفروش جوان در خیابان کاشانی اسلامشهر، صبح دیروز ۲۸ اردیبهشت ماه در شعبه اول دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی باقری برگزار شد. این سه سارق صبح روز هشتم فروردین ماه، برای سرقت به یک مغازه موبایلفروشی رفتند و در جریان این اقدام فرشاد معصومی ۲۷ ساله صاحب مغازه به دلیل ضربات چاقویی که یکی از سارقان به او زده بود بعد از چند ساعت به کما رفت و در بیمارستان جان سپرد.
دادگاه این متهمان به سبب جریحهدار کردن افکار عمومی زودتر از سایر پروندهها برگزار شد. در سالن دادگاه فعلا فقط متهم ردیف اول یعنی فردین.س متولد آبان سال ۱۳۷۷ در ردیف اول نشسته و منتظر است تا دو متهم دیگر پرونده نیز از زندان بزرگ به دادگاه اعزام شوند. فردین یک برادر و دو خواهر بزرگتر از خودش دارد که آنها ازدواج کردهاند و برادرش هم در شهرستان زندگی میکند. میگوید برای سرقت نقشه کشیده بودیم اما قتل در برنامهمان نبود.
حدود ۲۲ سال سن دارد.ساعت شروع جلسه دادگاه به درازا کشیده است.خانواده مقتول در ردیف مقابل صندلیها را یکی در میان پر کردهاند. برادر مقتول در سالن چشم میگرداند و اگر او پاسخ متهمان را برای فروش گوشی تلفن همراه داده بود شاید حالا او جای برادرش چاقو خورده بود. پدر مقتول پیر و شکسته شده و به هیچ کجا نگاه نمیکند. مادر مقتول اما گاهی زیرچشمی به پسری که میگویند قاتل پسرش است نگاهی میکند. فردین س، متهم ردیف اول گردن لاغر و باریکی دارد.
رنگ گوشهایش از پشت پیداست که زرد شده است و در حین سوال پرسیدن یکی از خبرنگاران به گریه میافتد.در تمام طول دادگاه سرش پایین است و چشمهایش را بالا نمیآورد. انگار میداند خانواده مقتول سمت مقابلش در طرف چپ نشستهاند.او جرات چشم در چشم شدن با آنها را ندارد. بالاخره دو متهم دیگر از راه میرسند تا جلسه آغاز شود. وقتی متهمان وارد سالن دادگاه میشوند از انتهای سالن چند دختر جوان شروع به گریه میکنند که انگار خواهران متهم ردیف دوم ابوالفضل.ف هستند.
*** در دادگاه
در ابتدای جلسه دادگاه قاضی باقری اعلام کرد اولیای دم مقتول فرشاد معصومی به همراه همسر مقتول در دادگاه حضور دارند. سپس نماینده دادستان اسلامشهر برای قرائت کیفرخواست در جایگاه قرار گرفت. نماینده دادستان ضمن قرارگیری در جایگاه گفت: اتهام متهم ردیف اول فردین.س دایر بر مشارکت در قتل عمدی، حمل سلاح سرد، سردستگی و تشکیل باند و مشارکت در سرقت مسلحانه است. همچنین متهم ردیف دوم ابوالفضل. ف متولد مرداد سال ۷۹ متهم است به مشارکت در تشکیل باند و مشارکت در سرقت مسلحانه و متهم ردیف سوم، پژمان. خ متولد ۷/۷/۱۳۷۷ متهم به معاونت در سرقت مسلحانه از طریق تسهیل در وقوع جرم و عضویت در تشکیل باند است.
سید حسین حسینی در ادامه با اشاره به مستندات موجود در پرونده گفت: بزه انتسابی به هر سه متهم محرز است و تقاضای حکم مجازات نامبردگان را دارم. رئیس دادگاه در این بخش از جلسه از پدر مقتول خواست تا به عنوان اولیای دم در جایگاه قرار گیرد و شکایت خود را شرح دهد.پدر مقتول عنوان کرد: این افراد را قصاص کنید بچه مرا بیگناه کشتند. اگر بچه من سر اینها چنین بلایی را میآورد خانواده اینها چه میکردند، ما به چارچوب قانون احترام میگذاریم. او با اشاره دست گفت: متهم ردیف اول قاتل فرزند من است و تقاضای مجازات سایر متهمان را نیز دارم. چرا که متهم ردیف دوم میتوانست جلوی زدن چاقوی دوم را بگیرد تا منجر به مرگ پسرم نشود.
در ادامه جلسه دادگاه قاضی باقری از مادر مقتول خواست تا ضمن قرار گرفتن در جایگاه شکایت خود را شرح دهد. مادر مقتول بیان کرد: بچه من بیگناه کشته شد و میخواهم که خون او پایمال نشود. بچه من در خون میغلتید و متهم ردیف دوم موبایلها را جمع میکرد. قصاص در ملأعام هر سه متهم را میخواهم. من فیلم این جنایت را دیدهام. آنها ریموت کرکره را هم بردند تا پسر من نتواند از مغازه خارج شود و خودش را نجات بدهد. هر سه نفر آنها باید جلوی مغازه پسرم اعدام شوند. اگر آنها به قصد دزدی رفته بودند چرا به گردن پسرم چاقو زدند!
در ادامه قاضی باقری از خدیجه معصومی همسر مقتول خواست تا در جایگاه قرار گیرد و اظهارات خود را ارائه دهد. اگرچه همسر مقتول به عنوان اولیای دم محسوب نمیشود اما به عنوان شاکی میتواند اظهاراتش را ارائه دهد. همسر مقتول در جایگاه، گفت: کاری که این سه نفر انجام دادند کاری بود که از داعش بر میآید. در روز روشن گردن همسر مرا زدند. آنها میتوانستند کاری کنند تا همسر من نمیرد، اما مانند داعش گردن همسر مرا زدند. آنها سه نفری ریختند سر همسر من که تک و تنها بود، همسر من در خون خود غلت میزد اما آنها در حال جمع کردن گوشیهایی بودند که خونآلود بود. من ۵۱ روز است که نخوابیدهام و هر روز سر خاک همسرم میروم و گریه میکنم. دو هفته پیش از این ماجرا پدرم را از دست داده بودم و دلم خوش بود همسرم به عنوان تکیهگاهم حضور دارد که این سه نفر به قتلش رساندند.
بعد از گفتههای اولیای دم، قاضی در ادامه از ابراهیم عبداللهی، یکی از وکلای اولیای دم خواست تا با حضور در جایگاه شکایت خود را مطرح کند. وکیل اولیای دم ضمن قرارگیری در جایگاه گفت: با توجه به کیفرخواست و اقرار متهمان نسبت به متهم ردیف اول تقاضای قصاص و نسبت به سایر متهمان تقاضای اشد مجازات را داریم.در این هنگام قاضی باقری از متهم ردیف اول پرونده یعنی فردین.س خواست تا در جایگاه قرار گیرد و ضمن تفهیم اتهام به وی از او خواست تا دفاعیات خود را شرح دهد.
قاضی ضمن بیان اتهامات وارده از او پرسید موارد اتهامی را قبول دارد یا خیر؟ متهم ردیف اول ضمن رد اتهام سردستگی باند بیان کرد: تمامی اتهامات را قبول دارم و تنها چیزی که قبول ندارم سردستگی باند است؛ چرا که فقط من نبودم که میگفتم چه باید کرد. من خصومتی با مقتول نداشتم مدتی قبل مسئله را با دو نفر دیگر در میان گذاشتم. برنامه ریزی را من و متهم ردیف دوم انجام دادیم و قرار بود مغازهای پیدا کنیم که گوشیهای پلمب داشته باشد و به عنوان مشتری وارد مغازه شویم و سپس گوشیها را برداریم و خارج شویم.
قرار گذاشتیم که صبح زود این کار را انجام دهیم تا در خیابانها کسی نباشد. زمانی که وارد مغازه مقتول شدیم وی کرکره را پایین داد و گفت به خاطر کرونا مجبور است که کرکره را پایین دهد. ما در ادامه مشخصات گوشیها را پرسیدیم و به متهم ردیف دوم اشاره کردم و به او فهماندم که منصرف شدم؛ اما او گفت که صبر کن. همچنین متهم ردیف سوم با من از طریق هندزفری ارتباط داشت و میگفت هر کاری انجام میدهی دست خالی بیرون نیا. چاقویی را که همراه خود برده بودم برای این بود تا اگر در خیابان کسی دنبال ما کرد چاقو را به او نشان دهم تا درگیر نشود و بتوانیم فرارکنیم.
وقتی داخل مغازه گیر کردیم با خود فکر کردم تا او را با چاقو تهدید کنم، در این فکر بودم که مقتول به مانیتور پشت سر من نگاه انداخت و دست خود را به سمت گاو صندوق برد. در آن لحظه نتوانستم درست فکر کنم و پیش خود گفتم الان شوکر یا گاز در میآورد. به همین دلیل چاقو را پرت کردم که در ادامه گردن خود را گرفت که من داد زدم ما نمیخواهیم تو را بزنیم و از او خواستم روی زمین بنشیند تا ما کار خود را انجام دهیم. اما مقتول به سمت کشو رفت و کشو را باز کرد. من در داخل کشو شوکر را دیدم در آن لحظه کنترل خودم را از دست دادم.
چشمانم را بستم و ضربه دوم را پرتاب کردم که از گردن او خون فواره زد. متهم ردیف سوم گفت چه شده و آیا زنگ بزنم اورژانس گفتم آره زنگ بزن. متهم ردیف دوم گوشیها را جمع میکرد و من رفتم ریموت را پیدا کنم و آن را برداشتم. همه دکمهها را فشار دادم تا کرکره بالا رفت، سپس از مغازه خارج شدم و فرار کردیم و دو کوچه آن طرفتر دستگیر شدیم.
در این هنگام ترابی مستشار دادگاه خطاب به متهم ردیف اول گفت: اگر قصد شما ترساندن مقتول بود چرا چاقو را به گردن او زدی؟متهم: من اولین بارم بود که چاقو در دستم بود و اصلا ندیدم که چکار میکنم.مستشار دادگاه: زمانی که چاقو را به گردن مقتول زدید، متهم ردیف دوم چکار کرد؟ آیا ممانعتی به عمل آورد یا خیر؟متهم: مانع نشد و شوکه شده بود.مستشار: آیا متهم ردیف دوم نیز از سلاح سردی که همراه خود داشت استفاده کرد؟متهم: من ندیدم که استفاده کند.
قاضی باقری در ادامه از وکیل متهم ردیف اول خواست تا دفاعیات خود را شرح دهد.وی در ادامه با طرح این ادعا که موکلش در تمامی مراحل تحقیقات صداقت داشته است، گفت: موکل من با انگیزه سرقت به مغازه مقتول مراجعه کرد و به نظر میرسد جنون آنی به او دست داده باشد، اما با این حال برای اعزام به پزشکی قانونی ارجاع نشده و راجع به پرونده شخصیت نیز به صورت کامل اقدام نشده است لذا تقاضای تصمیم قانونی دارم ضمن اینکه نفر دوم میتوانست مانع از ایجاد این مشکل شود.
ترابی، مستشار در واکنش به ادعاهای وکیل متهم ردیف اول گفت: معاینه روان پزشکی صورت گرفته و عنوان شده علائمی که سبب فقدان قوه تمییز و تشخیص در متهم شود مشاهده نشده و جنون آنی نداشته است. به چه دلیل چنین موضوعی را مطرح میکنید؟وکیل متهم ردیف اول پاسخ داد: برای اقناع بیشتر، البته اتخاذ تصمیم با دادگاه است.ترابی بیان کرد: متهم گفته انگیزه وی بیماری مادرش بوده است درحالی که اکنون انگیزه خود را سرقت اعلام میکند چه توضیحی دارید؟
وکیل متهم ردیف اول بیان کرد: گفتند که مادر ما بیمار نیست و کار میکند، البته مادر وی گفته است که او را نمیبخشد. قاضی در ادامه از متهم ردیف دوم خواست تا در جایگاه قرار گیرد و ضمن تفهیم اتهام به او از وی خواست تا دفاعیات خود را شرح دهد.
متهم ردیف دوم گفت: مشارکت در سرقت را قبول دارم، ولی تشکیل باند را قبول ندارم. در این چند سال دو سه بار متهم ردیف دوم را دیدم. ما باند نبودیم چند روز قبل از آن اتفاق متهم ردیف اول نقشه خود را به من توضیح داد تا داخل مغازه شویم و دو سه گوشی را برداریم و فرار کنیم. قرار نبود چاقو استفاده شود و چاقو برای این بود که اگر بیرون کسی ما را دنبال کرد چاقو را به او نشان دهیم.وقتی وارد مغازه شدیم فروشنده گفت کرکره را برای اینکه به خاطر کرونا جریمه نشود پایین میدهد، من موضوع را منتفی میدانستم، چون نمیتوانستیم فرار کنیم.
در خصوص گوشیها میپرسیدیم و با حرکت سر به متهم ردیف اول علامت دادم که صبر کند تا به فروشنده بگویم کرکره را بالا بدهد تا برویم. متهم ردیف دوم در دادگاه درباره این که چرا جلوی متهم ردیف اول هنگام چاقو زدن را نگرفته است گفت: فردین اصلا آدمی نبود که چاقو بزند یا درگیر شود.ترسیدم بعد فکرکردم آمبولانس در راه است به خاطر همین کاری نکردم.همچنین متهم ردیف سوم هم به جایگاه آمد و گفت اصلا از این که داخل چه اتفاقی افتاده خبر نداشته بعد از شنیدن سر و صدا از داخل هندزفری پا به فرار گذاشته و به خانه رفته است و بعد از یک ساعت به دلیل عذاب وجدان خودش را به کلانتری معرفی میکند.
در پایان دفاعیات آخر هر سه متهم شنیده شد. متهم ردیف اول به قدری وضع مالیمان بد بود که نامزدم بعد از دو سال مرا رها کرد، مادرم پرستار سالمند است و هفتهای یک بار خانه میآمد و من را به خاطر این کارم نبخشیده است. متهم ردیف دوم و سوم نیز درخواست بخشش کردند. در پایان خانواده مقتول درخواست قصاص و اشد مجازات را ارائه دادند و نتیجه نهایی بعد از شور و مشورت قاضی و دستیارانش اعلام خواهد شد.
توضیحات
*
توضیحات
*
توضیحات
*