جزئیات جدید از ماجرای دوچرخهسوار آلمانی
روزنامه هفت صبح، فرید عطارزاده | فردی که دوچرخهسوار آلمانی را در منزل خود اسکان داده بود به هفتصبح میگوید ۶هزار یورو برای آنها خرج کرده اما خانواده فیلیپ فقط ۲هزار یورو پرداخت کردند. ماجرای فیلیپ دوچرخهسوار آلمانی را حتما که یادتان هست. همان دوچرخهسواری که در سفر به یکی از شهرهای شمالی کشور مورد ضرب و شتم عدهای نوجوان قرار گرفت و سپس برای درمان به تهران آمد.
زمانی که فیلیپ قصد خروج از کشور را داشت، «صبا راد» همسر «مانی رهنما» در اینستاگرام خود نوشت اعضای خانوادهای در تهران قصد گروگانگیری از فیلیپ را داشتند که با کمک مانی رهنما و پلیس این اتفاق صورت نگرفته است. «هفتصبح» بر همین اساس گزارش را در تاریخ ۱۹ مرداد به چاپ رساند و از جزئیات آن اتفاق عجیب نوشت.
روز گذشته اما فردی که در این مدت از فیلیپ مراقبت کرده و ادعا شده بود که او را به گروگان گرفته به دفتر هفتصبح مراجعه کرد و درباره آن اتفاقات توضیحاتی داد. «محمدرضا روشنی» به هفتصبح میگوید: اصولا گروگانگیری در کار نبوده و طبق توافق قبلی با مادر فیلیپ مشغول تنظیم قراردادی برای بازپرداخت هزینهها از سوی مادر فیلیپ بوده که آن اتفاقات رخ میدهد. او در گفتوگو با هفتصبح میگوید که برخی از آنها را مرور میکنیم.
*** نحوه آشنایی با فیلیپ
«محمدرضا روشنی» درباره زمینه آشنایی قبلی که با فیلیپ داشتند، میگوید: «مادر این دوچرخهسوار از دوستان و همسایگان خواهر زن عموی بنده در شهر مونیخ است. با عموی من که خودش زودتر به ایران سفر کرده بود، قرار گذاشته بودند که با هم همزمان با رسیدن فیلیپ به تهران به ایران مسافرت کنند. هنوز عموی من و مادر فیلیپ به تهران نیامده بودند که آن حادثه در نشتارود رخ داد. مادر فیلیپ چند دقیقه بعد از حادثه، پسرم (تالیا) را مطلع کرد، پسرم به زبان آلمانی تسلط دارد و بنابراین او با مادر فیلیپ صحبت میکرد. پس از اینکه از موضوع با خبر شدیم، همراه با عمو و پسرهایم به سمت تنکابن حرکت کردیم. »
*** چه کارهایی برای فیلیپ انجام داده؟
«محمدرضا روشنی» در مورد کارهایی که برای فیلیپ کرده،میگوید: «خدمات انجام شده برای فیلیپ، مادرش، خواهر خانم عمویم و خانم دوچرخهسواری که دوست فیلیپ بود به هفت بخش تقسیم میشود:
۱- مدیریت در برنامهریزی ۲-هماهنگی و تسریع امور ۳- انجام برخی امور حقوقی و دعاوی ۴- حضور دو مترجم به طور مجزا در دو یا سه منطقه ۵- آمادهسازی محل اقامت همراهان و خود فیلیپ با تمامی خدمات و سرویسدهی مناسب ۶- گشت و حمل و نقل تو شهری به صورت شبانهروزی با خودروی شخصی خودم و انتقال برخی وسایل از شهرستان به تهران و غیره ۷- خرید اغلب ضروریات و نیازهای او.»
*** رفتار فیلیپ دوستانه نبود
او درباره رابطهشان با فیلیپ میگوید: «مهمانان مانند اعضای خانواده با ما زندگی میکردند. فقط کارها و هزینهها را ما انجام میدادیم اما رفتار فیلیپ با اعضای خانوادهام خیلی صمیمانه نبود و بیشتر سرگرم فضای مجازی و امور خودش بود به طوری که احساس میکرد، همه این کارها وظیفه ماست. بیش از شش وعده غذا و میوه برای آنها سرو میشد. سرویسی که ما به فیلیپ و همراهانش دادیم از «وی آی پی» هم بالاتر بود. »
*** ماجرای شایعه گروگانگیری
«محمدرضا روشنی» درباره اتفاقات آخرین روز میگوید: «ساعت حدود ۸ شب بود که در حال بدرقه و خداحافظی با مهمانان خود بودیم. البته قبل از آن با تقاضای مادر فیلیپ با کمی اختلافنظر، توافقاتی در خصوص محاسبه مخارج و هزینهها و امور انجام شده، از سوی او و بنده تایید شد. زمانی که در حال پایین رفتن از پلهها به سمت کوچه با پسرم، همسرم و مهمانان بودیم، پایین پلهها در منزلمان دیدم فردی ایستاده و یکی از مأموران نیروی انتظامی هم کنارش است.
این فرد با ژست خاصی با گوشی همراه مثلا در حال مکالمه بود و مدام میگفت: «سردار، سردار». آن شخص که در آن زمان نمیشناختماش، مانی رهنما بود… یکی از ماموران با تند شدن فضا از فرد مذکور تقاضای کارت ملی او را کرد که همراه نداشت…. بعد از اینکه مادر فیلیپ، به همراه من و همسرم از فرد مزاحم شاکی شده و تقاضای رسیدگی از سوی مامور انتظامی را داشتیم، شکل قضیه عوض شد و این فرد از ما خواست که موضوع را یک جوری جمعش کنیم و کشش ندهیم… اما بعد متاسفانه آنها در فضای مجازی من را به گروگانگیری و گروکشی متهم کردند.»
*** هزینههای انجام شده برای فیلیپ
«زمانی که داشتند منزل ما را به سمت فرودگاه ترک میکردند با مادر فیلیپ حساب و کتاب کردیم که مشخص شد باید ۶هزار یورو پرداخت کنند. آنها اما ۲هزار یورو پرداخت کردند و قرار شد بقیه آن را زمانی که به آلمان رفتند، واریز کنند. البته آن هم در صورتی که بیمه آن هزینه را بدهد و گرنه که پولی نخواهیم گرفت. بنابراین هیچ دلخوری در کار نبود و اصلا بحث گروگانگیری مطرح نبود.»
محمدرضا روشنی در پاسخ به این سوال اگر دلخوری وجود نداشته پس چرا فیلیپ در لحظه حساب و کتاب او با مادرش به مانی رهنما زنگ زده، میگوید: «فیلیپ کلا با ما میانه خوبی نداشت. شاید در آن لحظه فکر کرده بوده که ما داریم مبلغ زیادتری را میگوییم یا اجازه نخواهیم داد او منزل ما را ترک کند.
در حالی که اصلا و ابدا چنین چیزی نبود و مادرش حرفهای ما را کاملا تایید میکند.» یکی از شایعات مطرح شده آن بود که این خانواده از فیلیپ خواسته بودند تا درخواست ویزای آلمان برای آن دهد اما چون ریجکت شدهاند، اختلاف به وجود آمده. «محمدرضا روشنی» با رد این شایعه میگوید: «در دستور پزشک معالج فیلیپ آمده بود که به جز مادرش حتما یک فرد دیگر نیز همراهش در هواپیما باشد. خود مادر فیلیپ پیشنهاد داد که پسرم همراه آنها برود.
با آنها به سفارت آلمان رفتیم اما یکی از مسئولان سفارت آلمان حدود یک ساعت با مادر فیلیپ به تنهایی صحبت کرد و پس از آن گفتند که ویزا نمیدهند. مسئولان سفارت آلمان به صورت مدام میگفتند درخواست ما چیست و بعدا برای ما ویزا میدهند اما به آنها گفتم ما درخواستی نداریم و به درخواست مادر فیلیپ قصد سفر به آلمان را داشتیم. ما مگر خارج ندیدهایم که بخواهیم به زور و با این روش به آلمان برویم؟ اگر سفارت آلمان واقعا متوجه میشد که چه کار بزرگی برای فیلیپ کردهایم، باید برای تشکر به همه خانواده من ویزای توریستی آلمان را میداد و ما را با بهترین امکانات در آلمان همراهی میکرد. متاسفانه اما جواب محبت ما را به صورت دیگری دادند…»