جذابیتهای نوبل اقتصاد امسال
روزنامه هفت صبح، آرش پورابراهیمی | نوبل اقتصاد امسال که به پل میلگرام و رابرت ویلسون اهدا شد از چند جنبه جالب توجه است. نخست اینکه دلیل انتخاب این دو اقتصاددان دانشگاه استنفورد آمریکا، تحقیقات آنها درباره حراجها و طراحی مکانیزم حراج بوده است. تصور اولیهای که از حراج داریم این است که خریداران یکی پس از دیگری قیمت پیشنهادی را اعلام میکنند و فروشنده هم محصولش را به بالاترین پیشنهاد میفروشد.
اما جالب اینجاست که اگر شیوه حراج تغییر کند، برای مثال فروشنده از قیمتی بالا شروع کند و آرام آرام قیمت را کاهش دهد تا زمانی که یکی از خریداران قیمت را بپذیرد، نتیجه حراج متفاوت خواهد بود. حراج پیچیدگیهای بیشتری هم دارد، برای مثال هنگام ارسال پیشنهاد مزایده، پیشنهاد دهندگان باید برآوردی از سود و درآمد احتمالی ناشی از پروژه داشته باشند و این برآورد لزوما چندان دقیق نیست.
گسترش بازارهای آنلاین و افزایش بازیگران بازار انرژی هم باعث شده که اهمیت طراحی مکانیزم حراج بیش از پیش به چشم بیاید. نوبل اقتصاد امسال در واقع به دو اقتصاددانی رسید که درباره همین پیچیدگیهای بازار حراج پژوهش میکنند. جذابیت دیگر نوبل اقتصاد امسال این است که یکی از برندگان امسال یعنی پل میلگرام چند سال پیش به ایران سفر کرد.
این دو اقتصاددان همچنین رابطه خوبی با اقتصاددان جوان ایران، محمد اکبرپور، در دانشگاه استنفورد دارند. البته قاعدتا برندگان نوبل اقتصاد امسال نه با اقتصاد ایران آشنایی دارند و نه اصلا تخصص آنها ارتباطی با معضلات امروز اقتصاد ایران دارد. با این حال، داستانهای سفر یکی از آنها به ایران و همچنین رابطه نزدیکشان با یک اقتصاددان ایرانی بر جذابیت جایزه نوبل اقتصاد امسال برای ایرانیها افزود.
اما جذابیت دیگر انتخاب امسال موسسه نوبل، بحثی است که به دنبال آن در محافل اقتصادی شکل گرفت. مهمترین واکنش احتمالا به برانکو میلانکوویچ مربوط میشود؛ اقتصاددان و استاد دانشگاه شهر نیویورک که درباره نابرابری تحقیق میکند و پیشتر هم در همین ستون درباره او نوشتهایم. آقای میلانکوویچ در توئیتر نوشت که تاکنون نام برندگان جایزه نوبل امسال به گوشش نخورده بود و اهمیت کار آنها درباره مسایل مهمترین جامعه بشری را زیر سوال برد.
انتقاد آقای میلانکوویچ در مجموع این است که جایزه نوبل امسال به افرادی اهدا شده که عملا تلاش کردهاند مسائل ثروتمندان را حل کنند و چنین اقدامی این پیام را به اقتصاددانان جوان میفرستد که به جای تمرکز بر مسایل مهمتری که کل جامعه را منتفع میکند، به حل مسائلی بپردازند که نفع آن متوجه ثروتمندان میشود.
او اعتقاد دارد که ارزش کار اقتصاددانانی مانند آدام اسمیت و جان مینارد کینز با آنچه امروز بسیاری از اقتصاددانان انجام میدهند اصلا قابل مقایسه نیست. فراموش نکنیم که جان مینارد کینز اصلا اقتصاددان نبود و بیشتر به فلسفه علاقهمند بود اما وضعیت جامعه در زمانهاش باعث شد که به اقتصاد روی بیاورد چرا که احساس میکرد تداوم وضع موجود و به خصوص فشار به طبقات فرودست پیامدهای ناخوشایندی را برای همه طبقات اقتصادی به همراه خواهد داشت.
میتوان مخالف یا موافق موضع آقای میلانکوویچ بود. به هر حال یافتن فردی مانند کینز آن هم هر سال برای اهدای نوبل اقتصاد کار سادهای نیست اما این را هم میتوان فهمید که رشته اقتصاد به طور کلی از ایدهپردازیهای بزرگ فاصله گرفته است. این هم کمی عجیب است که احتمالا بسیاری از افرادی که حتی تا مقطع دکترا در رشته اقتصاد تحصیل کردهاند احتمالا تا همین یک هفته پیش اصلا نام اقتصاددانان برنده نوبل امسال را نشنیده بودند .
این در حالی است که برخی از نامهای بسیار شناخته شدهتر در اقتصاد مانند آلبرتو آلسینا (که پارسال فوت کرد)، کنث روگاف، رابرت برو و همچنین هاشم پسران تاکنون در میان برندگان نوبل اقتصاد نبودهاند. با این حال، اینها مباحث درون رشتهای است مگر نه بیرون از دپارتمانهای اقتصاد، تقریبا در سرتاسر جهان مردم با پیامدهای اقتصادی شیوع ویروس کرونا دست به گریبانند و برخی از دانشمندان علوم پایه مانند فیزیک هم متعجبند که اصلا چرا باید جایزه نوبل برای رشتهای مانند اقتصاد وجود داشته باشد.