تیمهای نمادین دهه؛ اینتر مورینیو
روزنامه هفت صبح | اصلا همین عدم علاقه مورینیو به سرگرمی و خلاقیت است که آن اینتر را به تیمی جذاب و مهم تبدیل کرد. زمان اوج محبوبیت تیکیتاکا بود و بارسلونای پپ گواردیولا خود را به عنوان یک تیم سردمدار، به جهان شناسانده بود. اسپانیا، قهرمان اروپا بود و حتی چند ماه بعد، قهرمان جهان هم شد. مورینیو اهمیت زیادی به مزخرفات فوتبال مالکانه نداد و حتی این مسئله را در بازی برگشت دو تیم در نیوکمپ نشان داد. وقتی اینتر ۱۰ نفره تنها ۶۷ پاس موفق در بازی ثبت کرد! این عدد برای بارسا، ۵۵۵ پاس موفق بود.
خود مورینیو در آینده گفت: «توپ را نمیخواستیم. وقتی بارسلونا فشار میآورد، توپ را پس میگرفت و ما جای خود را در زمین از دست میدادیم. نمیخواستم بازیکنان جای خود را در زمین از دست بدهند (گم شوند). نمیخواستم توپ را داشته باشیم. خودمان توپ را به آنها دادیم. در دورانی که مالکیت توپ به صورت تاریخی، مورد تحسین همگان بود؛ این واقعا حرکت و ادعایی بزرگ است.»
البته باید چند نکته کوچک را یادآور شویم. اول از همه اینکه اینتر بازی برگشت را یک بر صفر باخت. پس این بازی نمیتواند مثال این باشد که چگونه بدون مالکیت توپ، برنده شویم. دوم اینکه اینتر در بازی رفت که ۳بریک بارسلونا را برد، با ارائه یک بازی جذاب و هجومی این تیم را رسما از بازی خارج کرد. اگرچه بارسا شاید تحت تاثیر فوران آتشفشان در ایسلند که باعث شد آنها نتوانند با هواپیما سفر کنند و مسیر ۱۰۰۰ کیلومتری تا میلان را با اتوبوس طی کنند، قرار گرفت؛ اما این مسئله تقصیر اینتر نبود و در نهایت اینکه اینتر در آن فصل سری A، اکثرا فوتبال خوبی بازی میکرد و برد ۴برصفرمیلان در دربی برگشت، میتواند نمونه خوبی از آن باشد.
اما اینتر در لیگ قهرمانان، مورینیوترین مورینیوی ممکن بود. در مورد اینکه اولویت مورینیو فوتبال تدافعی است، اغلب بزرگنمایی میشود. پورتوی مورینیو که در فصل ۰۴-۲۰۰۳ قهرمان اروپا شد، در ۱۰ دیدار از ۱۳ بازی، مالکیت بیشتری از حریف در زمین داشت. رئال مادرید مورینیو، فوتبال زیبایی بازی میکرد و دوران دوم او در چلسی، شاهد فوتبال ترکیبی درخشانی بود اما در اینتر، تیمی که از زمان کاتاناچو در دهه ۶۰ میلادی، لیگ قهرمانان اروپا نبرده بود(۴۵ سال)، وظیفه مورینیو تنها بردن جام بود.
این دقیقا همان کاری بود که مورینیو کرد، دقیقا با همان ذهنیت اینتر طی ۴۵ سال قبل از آن. ژوزه مورینیو در سال ۲۰۰۸ به اینتر رفت و در همان فصل اول قهرمان لیگ شد. سپس، زلاتان ابراهیموویچ را به بارسلونا فرستاد، در انتقال فوقالعادهای که ساموئل اتوئو را به اینتر میآورد. اتوئو که تازه با بارسلونا سهگانه برده بود، قرار بود این کار را در اینتر هم انجام دهد.
مهاجم کامرونی، تنها نام بزرگی نبود که برای فصل ۱۰-۲۰۰۹ به اینتر آمد. نراتزوری در تابستان، بازیکنانی مثل دیگو میلیتو (از آن دست مهاجمانی که با بالا رفتن سن بهتر میشوند و اغلب در سری A میدرخشند)، وسلی اسنایدر را از رئال مادرید، تیاگو موتا را از جنوا و دفاع بایرن مونیخ یعنی لوسیو را به خدمت گرفت. در ژانویه، گوران پاندف از لاتزیو به تیم ملحق شد. این بدین معنا بود که اینتر برای فصل بهار، با چهار بازیکن جدید در جلو یعنی اسنایدر، پاندف، اتوئو و میلیتو، یک تیم جدید است.
مورینیو بین دو سیستم ۲-۱-۳-۴ و ۱-۲-۳-۴ تغییر سیستم میداد. سیستم ۱-۳-۲-۴ که یک سیستم مرسوم و مدرن است، تبدیل به سیستم پیش فرض ژوزه در لیگ قهرمانان شد اما ۲-۱-۳-۴، سیستمی که در دهه اخیر تقریبا غیرمعمولی به نظر میرسد اما همچنان در ایتالیا علاقهمندان خودش را دارد، در سری A معمولا مورد استفاده قرار گرفت.
در اینجا، مورینیو بهترین بازی را از اسنایدر گرفت، مثل همان کاری که قبلا با دکو و مسوت اوزیل انجام داده بود. با اینکه وی به عنوان فردی که خیلی دنبال بازیسازهای خلاق نیست، شناخته میشد، مورینیو همکاری فوقالعادهای با هافبک هلندی که در آن فصل بهترین هافبک هجومی اروپا بود و فرم رو به افولش با جدایی مورینیو هرگز به حالت اول برنگشت، داشت. اسنایدر اجازه این را پیدا کرده بود که بین خطوط بچرخد (معمولا به سمت چپ) و سپس به میلیتو و اتوئوی در حال فرار پاس بدهد.
از نظر دفاعی، اینتر به صورت کاملا کلاسیکی یک تیم ایتالیایی بود، حتی بدون اینکه ایتالیایی در ترکیب اصلی خود داشته باشد. در عصری که بازی به عنوان دفاع وسط بیشتر به بازی با توپ و سرعت تبدیل شده بود، والتر ساموئل و لوسیو در آستانه محوطه خودی و با ترکیب خوبی از جاگیری، قدرت بدنی آشکار و خطا کردن زیرکانه، دفاع میکردند. اگر مورینیو در آن قسمت نیاز به تقویت داشت، مارکو ماتراتزی و ایوان کوردوبا فرا خوانده میشدند تا کم و بیش کار مشابهی را انجام دهند.
کریستین چیوو که به طور ذاتی یک دفاع وسط بود، اغلب به عنوان دفاع چپ یا حتی در هافبک به کار گرفته میشد و مایکون، چند ماه قبل از مواجهه با گرت بیل، به حدی خوب بود که دنی آلوز را از ترکیب تیم ملی برزیل دور نگه داشته بود. زمانی که اینتر نیاز داشت در خط هافبک، توپ و میدان را در اختیار بگیرد این کار را انجام میداد. موتا بازیکنی سخت و فیزیکی بود اما تحت تعلیم آکادمی بارسلونا (لاماسیا)، قابلیت دیکته کردن بازی را هم داشت. استبان کامبیاسو یکی از باهوشترین هافبکهای نسل خود بود. دیان استانکوویچ میتوانست در پست شماره ۱۰ هم بازی کند و خاویر زانتی، کاپیتان تیم، در چند پست مختلف بازی کرد و همیشه خونسردترین بازیکن زمین به نظر میرسید.
برخی اوقات، اینتر مورینیو هیجانانگیز بود. سیستم ۲-۱-۳-۴ آنها، بیشتر هجومی بود و مورینیو بعد از اینکه تیمش به گل میرسید، ترکیب تیم را به ۱-۳-۲-۴ تغییر میداد تا جلوی نفوذ دفاعهای کناری حریف را بگیرد. این حرکت بعضی مواقع شامل آوردن یک مهاجم به جای یک هافبک وسط هم میشد. تعویضی که روی کاغذ به نظر هجومی میآمد، در واقع یک تعویض تدافعی بود. زیرا مورینیو سوپراستارهای خط حمله خود را قانع کرده بود که در نقشهای تدافعی هم بازی کنند. اتوئو در روزهایی که در سری A گلزنی میکرد، در لیگ قهرمانان اروپا مشغول دفاع ناحیه چپ حریف بود.
اینتر تنها به نمایش در نیوکمپ محدود نمیشود. آنها سه هفته بعد در مادرید و در جریان پیروزی برابر بایرن مونیخ در فینال لیگ قهرمانان اروپا، با سیستم مشابهی بازی کردند اما تیم با بردن مهاجمان به کناره، به ۱-۱-۴-۴ که اسنایدر را پشت میلیتوی دو گله میدید، رو آورد. مورینیو با شکست دادن رئیس سابق خود در بارسلونا، لوییس فنخال، به دومین لیگ قهرمانان اروپای زندگیاش رسید اما در حالی که سرمربی هلندی همچنان در حال ارائه فلسفه آژاکس-بارسلونا بود، مورینیو نمیتوانست بیشتر از این، ضد آن ایدهها باشد.
بعد از پرواز از مادرید به میلان برای ادامه دادن به جشن قهرمانی، مورینیو خیلی سریع به مادرید بازگشت تا با رئال قرارداد امضا کند. حالا او به عنوان اولین و مهمترین کسی که سیستمی ضد فوتبال بارسلونا ارائه کرد، شناخته میشود. با تمام موفقیتهای ورزشی از نظر بردن جامهای مختلف، این احتمالا چیزی است که از مورینیو به یاد خواهد ماند.