تکنگاری/ مهرجویی : غول خسته ، غول بیتاب
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | خرده روایتهایی از چهرههای ویژه معاصر ایران،تا آخر بهار… مهرجویی برای من دوست داشتنیترین و برترین چهره سینمای ایران است و یکی ازآن برترینها در تاریخ فرهنگ معاصر ایران. اخم نکنید! میدانم که نامش مترادف شده با فیلمهای ضعیفی که ۱۰سال گذشته ساخته است.
اما در دورهای یعنی بین سالهای ۶۵ تا ۷۶ مهرجویی از بزرگترین فیلمسازان دنیا بود. وقتی حاصل کارش را در این ۱۱ سال نگاه میکنید چارهای جز حیرت ندارید. اجارهنشینها، هامون، بانو، سارا، پری، لیلا و درخت گلابی. ۷ فیلم به یاد ماندنی و تکرار ناپذیر. هفت اتود عمیق از جامعه ایرانی بیآنکه اسیر کلیشههای مردم پسند کشور ما بشود.
نه به ستایش فقر میپردازد، نه تضاد طبقاتی موتور محرکه فیلمهایش میشود، نه شمشیر علیه سنتها بلند میکند، نه مفتون مدرنیته میشود، نه دورنمای جامعه را در آن خوانش پرطرفدار، بنبست و سیاه میبیند و نه نسخه برای خانواده میپیچد. او فیلمهایش داستانهایی به غایت ظریف و پیچیده را روایت میکنند.
همچون قالیچهای ریزبافت که در هرگوشهشان نمایی از جامعه ایرانی را جلو روی خود میبینید. نگاهش فارغ از کینه است. سرخوش و رها اما سنجیده و دقیق.و در هیچکدام از آن فیلمها ما تماشاگران را به حال خود رها نمیکند. فیلمهایش همیشه سرگرم کننده و داستانگو هستند. با بهترین بازیها، بهترین موقعیتها، بهترین دیالوگها و با بهترین زمانسنجیها.
تازه این به جز دوره پیش از انقلاب اوست. دورهای که فیلمهای خوبی ساخت اما در جریان سینمای روشنفکری ایران حل شده بود. دوره گاو و پستچی و دایره مینا. حالا در دوران محبوبیت جهانگیر اصغر فرهادی و نوستالژی سیاسی که دور بهرام بیضایی و ناصرتقوایی را احاطه کرده و موج تحسین سزاوارانهای که نصیب عیاری میشود و بهت و حیرت تماشاگران از شعبده بازیهای روستایی و سیدی، سخت است بگویی که مهرجویی بهترین فیلمساز تاریخ سینمای ایران است.
حتی برای منتقدها هم سخت است. اگر از آنها رای گیری شود برای بهترین فیلمساز تاریخ سینمای ایران، مهرجویی جزو ۵ نفر اول هم نیست. اما همه آنها فیلمی از مهرجویی را در ده تایی عمر خود دارند. برای همین است که در رایگیری بزرگ مجله فیلم، فیلمهای مهرجویی درآرای ۱۳۵ منتقد،۱۷۰ بار انتخاب شدند تا اینگونه و با اختلاف فراوان به عنوان برترین فیلمساز سینمای ایران انتخاب شود.
مهرجویی بعد از شاهکارهای پیاپیاش یعنی لیلا و درخت گلابی، ریل خود را عوض کرد و با میکس و بمانی و دختردایی گمشده، گویی به سازوکار نخبهکش سینمای ایران اعتراض کرد. اما در سال ۸۱ با مهمان مامان یکی از بهترین آثارش را به نمایش گذاشت و بعد از آن یکسره افول بوده. پله به پله. از سنتوری و نارنجیپوش تا چه خوبه که برگشتی و اشباح و آسمان محبوب. حالا هم با ناامیدی منتظر دیدن لامینور هستیم. غول خسته سینمای ایران ۷۸ ساله است.