تکنگاری| وضعیت جوکری در بازی ایران و انگلیس
روزنامه هفت صبح، دکتر امیررضا مافی | «تنهایی» یکی از تجربههای انسانی است و این فارغ از هر رابطۀ تنمحور، به نحو اگزیستانسیالیستی، بر ساحت وجود آدمی تأثیر میگذارد. تنهایی باعث میشود مسیر سیال عقلانیت و قوۀ حکم و تشخیص، به تلاطم جنون دچار و انتظام جهان پیرامونی، به میل جهان درونی منتقل شود و نظم جهان بیرون، متأثر از منطقی که در دایرۀ تنهایی و فردیت شکل گرفته است، قرار گیرد.
بهعبارتدیگر و آنچنانکه فلاسفۀ قرن بیستم مانند هایدگر و لویناس (با دو قرائت و دو منظر متفاوت) مطرح کردند، «دیگری» سهم بسزایی در هستی و شناخت ما دارد و ما اگر از «دیگری» تهی، یا در معنای دیگر «تنها» شویم، جهانمان دگرگون خواهد شد و در آستانۀ تحمیل منطق و نظم برساخته در پیلۀ خودمان قرار میگیریم.
آدمهایی که با جهان و دیگران در ارتباط عمیقاند، مبتنی بر نظم و اخلاق حاکم بر اجتماع عمل میکنند، اما آنهایی که عامدانه یا از سر بیتوجهی از جامعه طرد شدند، احساس حقارتی عمیق، در وجودشان نظم جدیدی میسازد و از پی این انتظام، تعاریف عمومی اخلاق و حق برای ایشان تغییر خواهد کرد؛ حقارتی که دست به دست تنهایی میدهد و ترس از اولی، دومی را وسعت میبخشد.
فیلم جوکر، اثر تحسینشدۀ تاد فیلیپس، ماجرای طرد و تنهایی انسان معاصر، از جامعۀ متأثر از وانمایی رسانه و قدرت مفسد است. شخصیت روانرنجوری که به دلیل بیماری خندههای غیرقابلمهار، پیدرپی از طرف دیگران پس زده میشود و آنچه آرزویش را دارد، قربانی مناسبات قدرت و ضعف خودش شده است. او در صحنۀ اول «تحقیر» میشود و این تحقیر بیوقفه تا پایان فیلم، در تلخترین وضع ممکن ادامه مییابد و تنهایی دستآخر به یک آشوب میانجامد.
تحقیر موجب «سرکوب» است و سرکوب یعنی تنهاتر شدن، نیافتن دیگری برای همراهی و ساختن نظم اندیشۀ درون بر اساس منطق فردی، به جای حرکت در نظم جاری بر اساس منطق اجتماعی. تنهایی و تحقیر مدام، سرکوب را تقویت میکند و این ناگهان بدل به یک شورش برونریز، بر اساس منطق درونی خواهد شد و در بدترین شکل، به جنایت منجر میشود.
در وضعیت جوکری، جنایتکار، تبدیل به یک نماد، برای مردم تحقیرشدۀ تنها میشود که علیه نظم موجود و دیگری قدرتمند شوریده و جوکر است که قهرمان و اسطورۀ اوست. جوکر به افزایش خشونت در مطالبات مردمی بدل خواهد داشت، به نحوی که نظم، حق و اخلاق مرسوم، متأثر از تحقیر و تنهایی، دگرگون و حتی جنایت، مورد پسند جامعه میشود و تأیید اجتماعی میگیرد. ما امروز در چنین وضعیتی گرفتاریم. جامعه دچار چندپارگی روانی است و به اجتماع گروههای معارض در سطح اندیشه بدل شده که موجب میشود «دیگری» مدام انکار و طرد شود و احساس تحقیر داشته باشد.
امروز همه ما احساس تنهایی میکنیم و تنهایی به حس تحقیرشدگی میانجامد و تحقیر موجب رفتار رادیکال، بسته شدن چشم و گوش و دستآخر افزایش خشونت خواهد شد. وضوح این وضعیت جوکری، در بازی ایران و انگلیس در جام جهانی فوتبال نمودار شد. جایی که مدام عدهای در فردیت تنهای خود میان علاقه به تیم ملی یا نفرت از آن، متأثر از شبکههای بیرونی، به نفرتپراکنی از تیم ملی پرداختند.
آنهایی که ادعای لذت بردن از شکست را میکردند نشستند و بازی را تا انتها دیدند و با اینکه شاید مدعی بودند از شکست تیم خوشحالاند اما روشن است که در اعماق وجودشان غمگیناند. آنها بهرغم در اجتماع بودن، اما در تنهاترین موقعیت زندگی خود قرار گرفتند و احوالات غریبی را تجربه کردند.
وضعیت جوکری، وضعیتی است که هویت را هدف قرار میدهد و هویت در چندپارگی جامعه دچار خدشه خواهد شد. ما باید از این احساس تنهایی، تحقیر، انکار و سرکوب دیگری ـ چه آنها که مدافع نظامند و چه آنها که مخالفاند ـ دست بکشیم و به این تنهایی عمیقی که فردیت و سپس هویت مردم را نشانه رفته خاتمه دهیم.
دشمنان این مملکت ـ چه آنها که در داخلاند و چه آن بیشماری که خارج نشستند ـ میخواهند روح جمعی ما را از بین ببرند و ما را در همه ابعاد تنها و تنهاتر کنند. انسان ایرانی امروز در آستانه تحمیل احساس تنهایی مفرط است، مگر آنکه بتواند از میان این حجم مهاجم، اندیشه را بیابد و نگاهی برای تعامل با جهان، دیگران متفاوت و اندیشههای دیگر پیدا کند. ما برای ایران مستقل، برای روح ملی و جمعیمان، باید از وضعیت جوکری خارج شویم، که اگر این رخ ندهد در زمین فوتبال، که در واقعیت هم با تحقیر خواهیم باخت.