کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۱۱۶۰۵
تاریخ خبر:

توئیتست | نقش غذا در همدلی‌های خانوادگی

روزنامه هفت صبح، آرش غفاری | دوستان جان سلام.رشد و توسعه صنعتی، ترافیک شهرهای بزرگ، تلاش برای اشتغال در مناطق برخوردار، بعد مسافت شهرها و چندین عامل دیگر باعث دوری ما از یکدیگر شده. پاندمی کرونا بالاتر از تمام عوامل فوق در دوری ما موثر بود. ما ملت خانواده بوده‌ایم. مهمانی‌ها و سنت‌ها باعث تجمیع ما بوده و هنوز وابسته‌ایم. برای اینکه یادمان باشد از دوستان خواستم خاطراتی از باب غذا و همدلی خانواده‌های خود بنویسند.باشد که یادمان نرود و این مصیبت تمام شود.چند توئیت منتخب را با هم بخوانیم:

‌MG:‌‏ منزل مادربزرگ، اولین جمعه هر ماه بچه‌ها و نوه‌هایی که بودند ناهار دور هم جمع می‌شدیم به عشق دوشباره و قطاب قفقازی، گاهی هم قیمه‌پلو، ولی فرنی دسر که اسم هر کدام با پودر دارچین روش نوشته شده بود یه حال و هوای دیگه داشت. از وقتی رفت اون جمع دیگه دور هم نشدند.
‌پویا از تبار جاویدان :‌‌‏ازون توئیتاس که نمی‌دونم از کجا شروع کنم.کلا غذا و مناسبت مرکز ثقل هر دو خونواده بودن.

مادری: ماهی و مرغ شکم پر شب یلدا و رشته‌پلو با ماهی دودی شب عید. پدری: قلیه ماهی و کلم‌پلو شیرازی و کباب.
غذا همیشه خانواده رو دورهم جمع می‌کرد و حواس پنجگانه همه درگیر می‌شد، چی ازین بهتر؟
‌خاله بی‌ناز:‌ تا قبل کرونا دوره فامیلی داشتیم. هر فصل یه خانواده میزبان بود و چون شهرهای مختلفی بودیم شام صبحانه ناهار مهمون بودیم چقدر خوش می‌گذشت به‌جز این دوره هر شش ماهی یه بار همه فامیل (گاهی ترکیب سه فامیل می‌شد) دنگی دونگی می‌رفتن یه رستوران و گاهی به ۱۲۰ نفر می‌رسیدن. دلم تنگ شد.

Hasan noori:‌‏۶ سالم که بود، یه‌بار سر خود از خونه بیرون زدم و رفتم چند محله اونورتر گم شدم. هوا که تاریک شد خانواده تازه فهمیدن من نیستم، و حدود یک ساعت همه‌جا رو دنبال من گشتن. وقتی پیدام نکردن، گفتن که حیفه شام از دهن بیفته، و خیلی خونسرد نشسته بودن سر سفره شام.
Vartan:‌‏ دست پختش رو تحت هیچ شرایطی نمیشه خورد، فاجعه است ولی من هر ثانیه لعنو می‌فرستم به کرونا و عاملین پخشش چون نمی‌تونم برم ببینمشون.

خانم ادمین:‌ ‏آش کلم‌، قاتق گوشت، دلمه و رولت و آش جزو غذاهایی هستند که مادربزرگم تک‌خوری‌شون رو قبول نداره.باید دختراش دور هم جمع بشن با هم درست کنند و بساط میزبانی برپا بشه دیگه الان تو شرایط کرونا غذا که درست کنند، بسته‌بندی میشه هر کدوم نخود نخود هرکه رود خانه خود.

‌Mary poppins:‌ ‏‎ ناهار روز اول عید همه بلااستثنا خونه مامان‌بزرگم جمع می‌شدیم و برامون آش جو درست می‌کرد. من اهل آش جو نیستم اما اون جمع شدنه، اون دور هم بودنه خیلی مزه می‌داد. ۱۳بدر‌ها همیشه با داییم اینا می‌رفتیم بیرون، سنگ‌ هم از آسمون می‌بارید می‌رفتیم و کباب و آش رشته برای عصر می‌خوردیم.

Siimiin:‌‏‎ سفره افطاری خونه پدری و قرار بر این بود هرکس افطاریشو برداره بره خونه باباجون. هنوز مادرم بود و کرونا ازمون نگرفته بودش، حیف از اون روزها حیف، صفای خونه‌رو ازمون گرفت، مثل رشته تسبیح بود مادرم. لعنت به کرونا.
‌Behzad golrokhian:‌‏‎ خانه‌ پدربزرگ، رفته‌ها آمده‌اند، صدای گوسفندی که چند روز مهمانِ خانه بود دیگر نمی‌آید، صبحانه جگر و دل و قلوه، گوشت‌های تقسیم‌شده به خانه‌ نیازمندان ارسال می‌شود، همه سر سفره‌ ناهار هستند، خانه شلوغ است و پدربزرگ در حال نظارت بر امور. حَجّت قبول، عیدت مبارک حاجی.

Ghazal:‌ ‏‎با دخترم، نون درست کردیم البته با نظارت مادر.با توجه به اینکه زمان زیادی رو تو خونه می‌گذرونه خودش داوطلب میشه برای چیدن میز غذا و درست کردن ژله و کلی ذوق می‌کنه. قبل از شروع پاندمی حتی یک لیوان آب هم برای خودش نمی‌ریخت.

‌Shahin mousavi:‌ ‏‎ مادربزرگ و پدربزرگ که زنده بودن هر جمعه ناهار همه خونشون بودن. عمه بابا هم با بچه‌ها و نوه‌ها ماهی یکی دو بار می‌اومدن. بدون استثنا وقتی عمه اینا بودن فسنجون پای ثابت بود و یه غذای دیگه به فصلش. الان سال‌ها از اون زمان می‌گذره، همه بزرگا رفتن و همبازی‌های دوران کودکی همو نمی‌شناسیم…

Sarablue:‌‏‎ قدیما همیشه خونه مادرجون پر از مهمون بود، سفره می‌نداخت از این سر تا اون سر سالن، چه خاطره‌هایی که ثبت نشده. هر روزم غذای خاص خودش و داشت، مثلا ظهرهای جمعه ناهار کوفته تبریزی با آش‌دوغ بود و کلی هم طرفدار داشت. مناسبت‌هام که رنگارنگ و خاص برگزار می‌شد و همیشه صدای بگو و بخند اونجا به‌راه بود. من عاشق شب‌های یلدا و کرسی تو اتاق و بازی‌های کودکانمون بودم، بماند که من همیشه راس مجلس بزرگترها می‌نشستم. به نظرم اونوقت‌ها یا تا همین چند سال پیش دور سفره کنار هم نشستن یه صفایی داشت که الان دیگه نیست، یاد همه‌ آدمای پرمهری که سر سفره باهم می‌نشستیم و گل می‌گفتیم و می‌شنُفتیم بخیر.

Dr.spine:‌‏‎ آش رشته، سبزی‌پلو با ماهی و آب‌گوشت و دلمه عموما غذاهایی هستند که مادرم به بهانه‌ش خانواده رو دور هم جمع می‌کنه/می‌کرد. منقل زغالی و کباب و جوجه‌کباب و جگر هم بهانه ماست برای دور هم جمع کردن خانواده ظهر داغ تابستان و یک کاسه آب‌دوغ‌خیار پرملات هم بهانه نیم‌روزی خوبی‌ست.

Rahi_:‌ ‏‎در دوره پاندمی خیلی وقت‌ها با هم پختن کیک و پیتزای خونگی سرگرمی خوبی برای خونواده بود.اما از سال‌های دور برای من دو تا غذا خاطرات خاصی دارن، شب‌های عید نوروز خورش خلال‌بادوم و روزهای سیزده‌بدر کوفته تبریزی، حتما همه فامیل هم یکجا جمع میشدن. با روزهای دیگه طعم این غذاها فرق داشت.

دلنمک:‌ ‏‎من عاشق آش‌دوغ‌ها و غذاهای مادر شوهرمم. همدیگه رو خیلی دوست داریم چون دورن و دیر به دیر می‌ریم خونشون. همیشه قبل رفتن من آش‌‌دوغ درست می‌کنه و اگه کسی هم از اونجا بیاد طرفای ما برام درست می‌کنه می‌فرسته، منم براش انواع کیک و شیرینی می‌فرستم. امسال به‌خاطر کرونا اصلا نرفتیم پیششون.

مژی دهاک:‌ ‏‎بچه که بودیم سقف خونه‌مون کاغذدیواری بود.برای اولین بار از این سس دراز تندا خریده بودیم. آوردیم سر سفره و هر کار کردیم هیچی ازش نیومد. داداشم محکم کوبید رو پاش و یه گوله سس چسبید به سقف.اون لکه‌هه تا سال‌ها یه گل کاغذدیواری سقف ما بود که رازشو خودمون می‌دونستیم.

Tata:‏‎ بسیاری از خاطرات ما در گوشه‌ای به غذا گره خورده. مثلا همین جمله که آبگوشت دور هم می‌چسبه از گزاره‌های ثابت تقریبا هر خونواده ایرانیه. برای من به‌جز آبگوشت و آب‌دوغ‌خیار و آش رشته، جیگر و کباب کوبیده و جوجه‌کباب هم از دلایل ساده دورهمی‌های فامیلی بوده و امیدوارم یه روزی دوباره باشه.

کدخبر: ۴۱۱۶۰۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر